مارکوپولو، تاجر و جهانگرد مشهور ایتالیایی علاقه خاصی به ایران داشت
شیفته ابریشم گیلان و دستمال یزدی
مارکوپولو یکی از جهانگردهایی است که فیلمها و انیمیشنهای آن بارها از تلویزیون ایران پخش شده و به همین دلیل در ایران بهعنوان یکی از مشهور و محبوبترین جهانگردهای تاریخ شناخته میشود. این جهانگرد ونیزی در سال 1270میلادی همراه پدر و عمویش به دور دنیا سفر کرد و لابهلای این سفر طولانی وارد ایران شد. مارکوپولو در سفرنامهاش و کتاب مشهور«سفرهای مارکوپولو» بارها به خاطرات سفرهای پرماجرایش از شهرهای مختلف ایران یاد کرده که همین روایتها برای سایر جهانگردهای معروف الهامبخش بود و آنها را برای سفر به ایران به صرافت انداخت. از اینرو مرور روایتهای مارکوپولو از سفر به ایران همیشه جذاب است و خالی از لطف نیست.
ونیزیها دنبال ابریشم ایرانی
نخستین موضوعی که جهانگرد ونیزی در بدو ورود به ایران از آن یاد کرده، نوعی ابریشم است که در آن روزگار، شهرتش به کشورهای اروپایی هم رسیده بود. محصول ابریشم ایران آنقدر مشهور بوده که مارکوپولو وقتی به ایران آمد اعتراف کرد که ونیزیها بهدنبال ابریشمی بودند که در گیلان به عمل میآمد. البته آنطور که مارکوپولو در سفرنامهاش روایت کرده، تبریز نخستین شهر بزرگی بوده که بعد از ورود به ایران از آن دیدن کرد. مارکو شهر تبریز را به نام کهن و رایج آن روز یعنی «توریز» میخواند و یادآور شده که این شهر موقعیتی عالی دارد و کالاهای تجارتی بسیاری از هندوستان، بغداد، موصل و دیگر نواحی به آنجا وارد میشود. او شهر یزد را بزرگ، زیبا و پررونق توصیف میکند؛ بهویژه پارچههای ابریشمی موسوم به «دستمال یزدی» که نزد بازرگانان شهرت فراوانی داشته است. جهانگرد مشهور ونیزی در خاطراتش روایت میکند بعد از یک راهپیمایی 7روزه از یزد به کرمان رسیده و آن روزها را با شکار کبک و بلدرچین و استراحت در نخلستانها گذرانده است.
عبور از توفان با کشتیهای ایرانی
یکی دیگر از نکات جالبی که در سفرنامه مارکو از آن یادشده، سفر به قلعه الموت است. او از الموت بهعنوان «باغی شگفتانگیز» یاد کرده که بعد از حمله مغولها به ایران گزندی به آن وارد نشده و همچنان پربار و سرسبز بوده است. جهانگرد ونیزی دست آخر، خاطرات سفر به هرمز را هم شرح داده و به رونق بازار و خیابانهای پهن، استحکامات و کاخهای باشکوه این شهر بندری گذر داشته و در بخشی از کتابش نوشته است: «مردم ایران بهویژه اهالی هرمز اصلا شبیه دیگر مردم آسیایغربی نبودند. قوت غالب مردم این شهر، خرما و ماهی نمکسود شده بود و فقط گاهی هم نان کنار میخوردند.» او در سفر به هرمز، کشتیهای ایرانی یا همان لنج را هم امتحان و اعتراف کرده از دیدن آنها که شبیه کشتیهای ونیزی بوده شگفتزده شده است. جالب اینکه مارکو با آن کشتیها در سال 1292میلادی از توفان عبور کرد و رهسپار شرق شد. در سفرنامه مارکوپولو خبری از شهرهای شیراز و اصفهان نیست، چراکه این دو شهر در آن دوره تاریخی هنوز به اوج نرسیده بودند.