بچه ها ۱۴طلا، ۲۷نقره و ۳۸برنز گرفته اند
سمانه سهرابی، مربی کاراته سرای محله فرحزاد، از شاگردان محروم و کودکان کار، قهرمان ساخت
مریم باقرپور-روزنامهنگار
وقتی قهرمان شدند، از رئیس هیأت کاراته استان تهران تا مجریان رقابتها برای تبریک آمدند. آنها شاهد بودند چطور سمانه سهرابی، مربی بچههای محروم و کودکان کار فرحزاد، ورودیه مسابقهها را تهیه کرد یا زانوبند، دستکش، کلاه، کفش و حتی لباس یکی را به دیگری میداد تا همه شاگردانش بتوانند در مسابقه شرکت کنند.هر روز عصر خودش را از محله باغ فیض به فرحزاد میرساند تا در اتاقی ۱۶متری با کمترین امکانات، به حداقل ۲۰ تا ۳۰کودک و نوجوان علاقهمند کاراته آموزش دهد. همیشه پیش از ورود عدهای هستند که جلویش را بگیرند و بگویند که پول شهریه را ندارند یا اگر امکانش هست مبلغ کمتری بدهند. سهرابی هم با لبخند جواب میدهد: «حالا یک کاری میکنیم..جور میشود.»
آموزش به اتباع
سمانه سهرابی ۳۶سال دارد و پس از کسب چند دوره قهرمانی در مسابقههای استانی و کشوری، از ۱۷سالگی مربی کاراته شده است. ۶سال پیش وقتی کلاسهای آموزش کاراته را در سرای محله فرحزاد شروع کرد و علاقه کودکان و نوجوانان شرکتکننده در کلاسها را دید، عزمش را جزم کرد تا شاگردانش را به مرحله بالاتر هدایت کند. بچههایی که بیشترشان از طبقه ضعیف جامعه و حتی اتباع افغانستان بودند و بینشان کودککار هم دیده میشد.
شاگردان محروم اما پرتلاش
بین شاگردان سهرابی دختری هست که پدر و مادرش معتادند، خواهر و برادری هم هستند که پدر و مادرشان از فروش ضایعات کسب درآمد میکنند و برخی پسرها هم خودشان با فروش فال، گل و پاککردن شیشه خودروها خرج خانه را درمیآورند. برای همین سهرابی به بچهها در پوشیدن لباس سخت نمیگیرد و حتی گاهی خودش لباسهای آنها را با کمک خیران تهیه میکند، مثل کاری که اواخر سال گذشته برای شرکت دادن شاگردانش در سیامین دوره از مسابقات کاراته (شوتوکان) قهرمانی کشور انجام داد. برای شرکت در این رقابتها هر شرکتکنندهای باید ۴۰۰هزار تومان واریز میکرد و با لباس و تمامی تجهیزاتش میآمد، اما پرداختن این مبالغ در توان بچههای تیم فرحزاد نبود. سهرابی میگوید: «میدانستم که موفقیتشان حتمی است. برای همین به هر دری زدم تا ورودی مسابقهها جور شد. بعد هم برای وسایل همه بازارها را گشتم تا مچبند و زانوبند با کمترین قیمتها را پیدا کنم. جواب تلاشم را هم با کسب ۱۴مدال طلا، ۲۷نقره و ۳۸برنز توسط شاگردانم گرفتم.»
گذر از مصایب هنگام مسابقه
پارمیدا و پارمیسا از اتباع هستند. از آنها شهریه کمتری بهدلیل شرایط مالی ضعیف دریافت میشود و البته خودشان هم برای فراهمکردن پول دستبند و برچسب درست میکنند و میفروشند. آنها نمونه عینی قصه فیلم بچههای آسمان هستند. چون شرکت در مسابقه به شکل همزمان و تهیه وسایلی مانند دستکش، ساقبند، دوپایی و لباس راحت نبود. برای همین شریکی این وسایل را تهیه می کردند و بعد از هر مسابقهای پارمیدا آنها را در اختیار پارمیسا میگذاشت تا مسابقه دهد. پارمیدا میگوید: «کار سختی بود. باید به سرعت دستکش، ساقبند و... را درمیآوردم و به خواهرم میدادم. اما ارزش داشت و من طلا و پارمیسا نقره و برنز گرفت.»
پول نباشد، خودم کار میکنم
پدر و مادر «یلدا» کارگر هستند و با وجود خانه استیجاری و پرداخت کرایه به سختی از پس زندگی برمیآیند، اما تلاش کردهاند تا دخترشان را از ۲سال پیش در کلاس آموزش کاراته ثبتنام کنند. هرچند که گاهی با حمایتهای مربی شهریه هم ندادهاند یا نیمبها پرداخت کردهاند. یلدا که در مسابقات مدال طلا گرفته و کمربند سبز دارد میگوید: «بهترین روزهای زندگیام وقتی است که به کلاس کاراته میآیم. تا حالا مامان و بابا کمک کردهاند، اما اگر روزی نتوانند پول شهریه بدهند، خودم کار میکنم و این پول را هرطور شده درمیآورم.»
به بچههای سهرابی سخت نمیگیریم
«نفیسه یعقوبی»، مسئول ثبتنام کلاسهای سرای محله، این روزها دیگر بیخیال گرفتن شهریه از شاگردان خانم سهرابی شده است.
او میگوید: «اوایل در پایان دوره به هرکدام از بچهها تذکر میدادیم که شهریه ندادهاید و این وسط خانم سهرابی وساطت میکرد که ندارند و زیاد سخت نگیر و از این حرفها!»
البته شهریههایی هم که گرفته خاص بوده و میگوید: «روزی دیدم یکی از پسرها دو تا ۱۰هزار تومانی مچالهشده آورد و گفت این را توانستهام برای خودم جمع کنم. بعدها فهمیدم او سرچهارراه کار میکند و مازاد درآمدش را بهعنوان شهریه کلاس داده است.»