سرگیجه؛ این کوتاهترین تعریفی است که میتوان از شرایط تیم ملی فوتبال، آن هم در فاصله 2هفته تا فیفادیهای فروردین ارائه داد. در زمینه تعیین تکلیف نیمکت تیم ملی، نوعی بلاتکلیفی محض بر فدراسیون فوتبال حاکم است؛ طوری که یک روز مربی ایرانی رجحان پیدا میکند و روزی دیگر مربی خارجی در اولویت قرار میگیرد. یک روز لیست بلندبالای گزینهها به انتشار میرسد و روزی دیگر رئیس فدراسیون از همه نامزدها عذرخواهی میکند. (اصلا چرا؟!) در این فضای کدر و غیرشفاف، بدیهی است که شایعات مجال بیشتری برای نشر و گسترش پیدا میکنند و صد رسانه، روزی صد نفر را روی نیمکت تیم ملی مینشانند و بلند میکنند! در همین راستا یکی از اسامی پرتکرار در فضای رسانهای، فرهاد مجیدی بوده است.
اسم مجیدی در فهرست نامزدهای مورد نظر فدراسیون فوتبال هم بود. او در کنار جواد نکونام یکی از دو نفری بود که واکنشی به این داستان نشان ندادند؛ یعنی نه انصراف دادند و نه حرف زدند. بنابراین طبیعتا تکلیف فرهاد مشخص نشده و به همین دلیل است که برخیها هنوز حضور او در تیم ملی را منتفی نمیدانند. به راستی اما، آیا مانور دادن روی این گزینه، حرفهای و منطقی است؟ البته که فرهاد مربی بااستعدادی است که فصل گذشته هم دست بهکار بزرگی زد و استقلال را بدون باخت قهرمان کرد. با وجود این حضور احتمالی او در تیم ملی، واقعا زود بهنظر میرسد. مجیدی تجربه بسیار کوتاهی بهعنوان سرمربی دارد. او امسال هم هدایت الاتحاد کلبا در لیگ امارات را پذیرفته و با این تیم نتایج کاملا معمولی بهدست آورده است.
تیم فرهاد هماکنون با 24امتیاز از 18بازی روی پله هشتم جدول 14تیمی لیگ امارات قرار دارد. این در حالی است که الاتحاد فصل گذشته با کسب 28امتیاز از 26بازی یازدهم شد. این یعنی مجیدی در تیم اماراتی بد نتیجه نگرفته، اما واقعا عالی هم نبوده و همهچیز خیلی عادی پیش رفته است. پرسش اینجاست که آیا فدراسیون حاضر بود سرمربی پیشین الاتحاد کلبا را که تقریبا همین نتایج را گرفته بود بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کند؟ و اگر چنین انتخابی صورت میگرفت، مردم و رسانهها چه واکنشی نشان میدادند؟
بیخیال فرهاد
نتایج مجیدی در الاتحاد کلبا بسیار معمولی بوده؛ آیا او واقعا گزینه خوبی برای تیم ملی است؟
در همینه زمینه :