جلوگیری از نرمالشدن ایران
مهدی محمدی- پژوهشگر سیاسی
1 پس از فروکش کردن آشوبهای ۱۴۰۱ بارها گفتیم که جلوگیری از نرمال شدن وضعیت در ایران مهمترین برنامه طرفی است که سرمایهگذاری بیسابقه آن برای آشوب به سختی شکست خورد. البته مثل همیشه، پروژههای آنرمالساز، ترکیبی است از خطا یا آسیب داخلی و برنامه خارجی.
2 تمرکز بر بدتر شدن مستمر وضعیت اقتصادی از طریق لوکوموتیوی به نام افزایش قیمت ارز، بارزترین تلاشی است که در این مدت برای ملتهب نگهداشتن وضعیت در ایران انجام شده. به صراحت باید گفت نقش تصمیمهای اشتباه و خطاهای سیاستگذاری داخلی در این امر از توطئه دشمن کمتر نبوده است.
3 سهم دشمن تشدید خروج سرمایه، اختلال در شبکه پرداخت خارجی و نرخسازی فردایی است و سهم داخل، تعیین بیحاصل سقف قیمتی، عدمکنترل منابع و مصارف و بیبرنامگی در ایجاد یک آینده از طریق شکل دادن به یک بازار معاملات آتی ارز و ایجاد یک شبکه پرداخت خارجی جدید با تمرکز برکالاهای اساسی.
4 همزمان، فشارهای خارجی تشدید شد. آژانس در مقام یک سازمان عملیات روانی اعلام کرد ایران ۸۴ درصد غنیسازی کرده تا علاوه بر کارهای دیگر، بر نرخ دلار فشار بیاورد. آمریکا هم با وجود پیامهای کاملا متفاوت پشت پرده، در رسانه طوری اظهارنظر میکرد که تنش ارزی در ایران آرام نشود.
5 هدف کوتاهمدت همه این طراحیها را انریکه مورا بهعنوان سادهدلترین دیپلمات غربی فاش کرد و گفت غرب اینگونه برآورد کرده که ایران با تشدید مشکلات داخلی به توافق متمایلتر خواهد شد!
6 حالا پروژه جدید از راه رسیده. مسموم کردن دختران دانشآموز آشکارا یک خرابکاری امنیتی است که شبکه ایجادکننده آن همان شبکهای است که آشوبهای اخیر را ایجاد کرد. دیگر توان و انرژی سابق را ندارند بنابراین پروژه را کوچکتر و البته خبیثانهتر کردهاند.
7 در ایران ۴۰ سال است دختران اغلب فعالتر و پرشورتر از پسران به مدرسه و دانشگاه میروند و هرگز کسی امکان مخالفت با آن را نداشته است. فقط 2چشم لازم است که کسی بفهمد این پروژه جنایتکارانه کار همان کسانی است که همین چندماه قبل کوهی از دروغ ساختند و حالا در پی جنایتی تازهاند.
8 جنگ شناختی با بدیهیات، روش جاری این فتنه است. نظامی که پس از آشوبهای اخیر در عالیترین سطح اعلام کرده زن و دختر بیحجاب را ضدانقلاب و بیدین نمیداند و اکنون سهلگیری آن عیان است، چرا باید کودک مدرسهای را مسموم کند؟ معلوم است که استعداد دروغگویی هم ته کشیده.
9 از حیث فنی اولا پیداست که شبکه موساد و منافقین که برای کارهای بسیار خطرناکتری تجهیز شده بود، اکنون عاجز و درمانده، مکلف به جنایت شنیعتری شده است. نگاهی به هلهله رسانههای نفاق از یکماه قبل تا الان، نشان میدهد در اعلام اینکه با این مسئله مرتبطند پنهانکاری هم نکردهاند.
10 ثانیا فرض دشمن این است که گستردگی مدارس در سراسر کشور و عدماستفاده از سمومی که قابل رهگیری باشد، طبعا کار کشف و پیشگیری اطلاعاتی را دشوار خواهد کرد. پیداست که شبکه اوباش مزدبگیر که پول میگرفتند و جنایت میکردند دوباره فعال شدهاند.
11 ثالثا در آستانه تعطیلات نوروز و درحالیکه نرخ ارز رشدی غیرقابل تحمل پیداکرده، فرض دشمن این است که جامعه کلافه است و میتواند با جنایت علیه کودکان، آشوب جدیدی کلید بزند. دشمن شکست خوردهای که مرزی برای دروغ و جنایت ندارد، طبعا خط قرمزی هم ندارد.
12 رابعا پروژه بودن موضوع از میزان تلاشی که رجوی و پهلوی برای تبدیل آن به یک فتنه جدید میکنند پیداست. مجری و بوقچی آشکارا هماهنگند. ضدانقلاب پنهان نمیکند بیش از آنکه نگران سلامت دانشآموزان باشند، نگران است چرا برای هیچکس اتفاقی نیفتاده!
13 اکنون تمرکز کاملی بر کشف عاملان این جنایت شده و زمانی طول نخواهد کشید که حقیقت روشن خواهد شد. گرچه که تقریبا نیمی از اخبار مرتبط با این موضوع خلاف چیزی است که در شبکههای اجتماعی روایت میشود و متأسفانه هنوز یک زیرساخت جنگ شناختی سرپا که روایت بسازد در کشور وجود ندارد.
14 بدتر و رسواتر از همه اما کسانی هستند که در داخل کشور بیهیچ دلیل و کینهتوزانه در حال متهم کردن نظامند. صرفنظر از پیگیری اصل مسئله، برخورد پشیمانکننده با کسانی که عالمانه دروغ میگویند و تهمت میزنند بر هر کار دیگری مقدم است. این درس اصلی آشوبهای اخیر است.
15 و نهایتا، خلاصه مطلب این است که فتنه و نزاع نهتنها تمام نشده بلکه پیچیدهتر شده. در میانه فتنه گفتم و اکنون دوباره تکرار میکنم که در این نبرد آنچه در ذهنها میگذرد از آنچه در خیابان میبینیم مهمتر است؛ و از آن کلیدیتر خائنان اغلب از دشمنان خطرناکترند!