مدیران اعانهبگیر
اگر قرار است مردم یا دولت پول بدهند، پس خاصیت مدیران باشگاهها چیست؟ کسی میداند؟
بهروز رسایلی
باشگاهداری دولتی در فوتبال ایران یعنی بازی دوسر باخت؛ معاملهای که در آن همه ناراضی و زیانکار هستند. نه مردم رضایت دارند، نه امورات خوب میچرخد و نه حتی این موضوع به سود دولت است. دولت پول میدهد و مسئولیت قبول میکند؛ اگر تیم برنده باشد که امتیازش مال مربی و بازیکن است اما اگر تیم بازنده شود، بدوبیراههایش را دولت باید بشنود. در نتیجه خصوصیسازی واقعی باشگاهها و مخصوصا تیمهای پرهوادار مثل پرسپولیس و استقلال بسیار ضروری است. برای اثبات این ادعا کافی است تنها نیمنگاهی به شرایط امروز سرخابیهای پایتخت بیندازید؛ یکی پول هتل ندارد بدهد و دیگری برای رفع بحران و بدهیها، شمارهحساب اعلام میکند تا از مردم پول بگیرد. آیا اینها در شأن دولت و تیمهای پرهوادار ماست؟ هرگز. بیایید سراغ همین آخری برویم؛ رفتار دونشأن و غیرحرفهای باشگاه استقلال در اعلام شمارهحساب و تلاش برای جمعآوری اعانه. به راستی کی قرار است بساط این فرمول هزاربار آزموده شده که آبرو و حیثیت باشگاهها را هم میبرد، برچیده شود؟
تصورات واهی؛ دستهای خالی
اگر از منافات این رفتار با موازین حرفهای بگذریم، کل فلسفه شمارهحساب دادن پرسپولیس و استقلال به هواداران خود، براساس یک استدلال نادرست بنا نهاده شده است. به زبان ساده همیشه این سوءتفاهم وجود داشته که هریک از این 2تیم 30-20 یا حتی 50-40 میلیون هوادار دارند. نه اینکه سرخابیها محبوب نباشند؛ نه، اصلا بر منکرش لعنت، اما چنین اعداد و ارقامی هرگز راستیآزمایی نشده و همیشه در حد حدس و گمان مطرح بوده است. الان کف ادعاهای 2باشگاه این است که هر کدام 20میلیون هوادار دارند. این یعنی در کل مملکت از هر 2نفر، یک نفر یا طرفدار پرسپولیس است یا هوادار استقلال. درحالیکه واقعا اینطور نیست. خیلیها اساسا طرفدار ورزش نیستند یا ممکن است رشتهای غیر از فوتبال را دوست داشته باشند یا هواخواه تیمی غیراز سرخابیها باشند. مشکل ما در این مملکت این است که خیلی از آقایان درک درستی از «عدد» ندارند. در نتیجه فکر میکنند 50میلیون هوادار دارند و بعد حساب میکنند اگر 5میلیون از اینها نفری 100هزار تومان بدهند، 500میلیارد تومان پول جمع میشود. واقعیت اما چیز دیگری است. این دو تیم نه آنقدر هوادار دارند و نه طرفداران واقعیشان حاضرند چنین پولهایی از جیب بدهند. در نتیجه اغلب اوقات که شمارهحساب اعلام شده، مبلغ چندانی جمع نشده است. همین 3سال پیش در پروژهای مشابه، جمع کمکهای مالی هواداران استقلال به 150میلیون تومان هم نرسید. پرسپولیس هم همین است. مردم به اندازه کافی گرفتار هستند و تازه قبل از دست به جیب شدن، باید توجیه شوند که چرا این کار را میکنند.
آدرس اشتباهی نروید
پول جمع کردن و صدقه گرفتن از مردم خطاست. مدیران فوتبال ما باید در زمین درست بجنگند؛ با همه وجود همدل شوند و دنبال اعاده حق پخش تلویزیونی بروند، تبلیغات محیطی را واقعیسازی کنند، فروشگاهها و رستورانهای زنجیرهای راه بیندازند و کارهایی شبیه این انجام بدهند. بله؛ میفهمیم که سخت است و مخصوصا با توجه به تغییرات مدیریتی شدید در پرسپولیس و استقلال، چنین پروژههایی اصلا غیرممکن بهنظر میرسد. راهش اما همین است، وگرنه پول گرفتن از دست مردم فقط باعث شرمساری و بیآبرویی میشود و نتیجه مادی چندانی هم ندارد. تازه اگر قرار است شمارهحساب اعلام کنید و پول دربیاورید، هر شهروند سادهای میتواند مدیرعامل پرسپولیس و استقلال شود. شما چرا از مزایای مادی و معنوی این مناصب برخوردار میشوید؟
پول مردم در گلوی فوتبالیستها؟
و باز هم کلیشه اعلام شماره حساب؛ شعبده استقلال برای صاف کردن بدهیها
همه میدانند که باشگاه استقلال با مشکلات مالی چشمگیری مواجه است. این تیم که در دوران مدیریت مصطفی آجورلو بسیار گران بسته شد، حالا با تعهدات مالی سنگینی مواجه است و از سوی دیگر پرونده برخی طلبکاران خارجی بهخصوص آندرهآ استراماچونی کمر باشگاه را خم کرده است. در چنین شرایطی مدیران فعلی آبیپوشان و ازجمله شخص علی فتحاللهزاده، رو به استفاده از ترفندی کهنه و قدیمی آوردهاند و بهدنبال آن هستند که از کمکهای مالی هواداران برای بهبود وضعیت استفاده کنند. در همین راستا باشگاه استقلال بهطور رسمی شمارهحساب خود را منتشر کرد تا هر هواداری که دلش میخواهد به تیم محبوبش کمک کند، به این حساب پول بریزد.
چنین فرمولی تا به حال بارها در فوتبال ایران آزمایش شده و اغلب هم شکست خورده است. اگرچه مردم پرسپولیس و استقلال را دوست دارند، اما این هرگز دلیل موجهی نیست برای آنکه هر زمان مشکلی بهوجود آمد و کفگیر به ته دیگ خورد، سریع سراغ دریافت پول از آنها به شکل مستقیم برویم. همه جای دنیا، در حقیقت باشگاهها با پول مردم اداره میشوند اما این کار به شکل غیرمستقیم و سود بردن هر دوطرف از یکدیگر انجام میشود؛ بهعنوان مثال هواداران سهام باشگاه را میخرند و سود میکنند یا از محصولات و خدمات ارائه شده از سوی تیم بهرهمند میشوند. این یعنی پول میدهند و در ازای آن چیزی دریافت میکنند، نه اینکه به شکل خیریه فقط دسترنج خودشان را بهحساب باشگاه بریزند و حتی از کم و کیف هزینه شدن آن هم باخبر نباشند.
آنچه اما استراتژی اخیر استقلال را در این زمینه بیشتر از قبل زیر سؤال میبرد، وضعیت اقتصادی کشور است؛ جایی که همه میدانیم مردم با چه مشکلاتی مواجه هستند و شاید هرگز شایسته نباشد که دارایی خود را برای پر شدن حساب ستارههای فوتبال در اختیار باشگاه قرار بدهند. بروید ببینید همه جای دنیا چه میکنند، همان روش را در پیش بگیرید. دستتان را از جیب مردم بیرون بیاورید لطفا!
دنیای وارونه
باشگاهی که میخواست برای پیشکسوتان خانه بسازد، حالا دنبال کمکهای مردمی است
اگر میخواهید بدانید شرایط مدیریتی در فوتبال ایران تا چه اندازه فانتزی و دور از واقعیت بهنظر میرسد، کافی است فقط نیمنگاهی به شرایط باشگاه استقلال در یکی، دو سال اخیر بیندازید. این باشگاه در دوران مدیریت مصطفی آجورلو کلی ادعای بزرگ داشت؛ از اینکه فلان میکنیم و بهمان میکنیم و سایر ماجراها. یکی از وعدههایی که مدیرعامل وقت استقلال داد، این بود که برای پیشکسوتان باشگاه خانه میسازد و آنها را صاحب مسکن میکند. از همان زمان به وضوح روشن بود که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و همه اینها وعدهووعید بیپشتوانه است. با این حال برخی پیشکسوتان به ماجرا دل بستند که نتیجه چندانی برای آنها نداشت.
حالا و تقریبا یکسال بعد از آن ماجرا، علی فتحاللهزاده مدیرعامل فعلی باشگاه برای پرداخت بدهیها راهی پیدا نکرده جز آنکه شمارهحساب بانکی اعلام کند و چشم به کمکهای مردمی بدوزد. این یعنی باشگاهی که تا پارسال میخواست از سر سخاوت پیشکسوتان مسکین را صاحب مسکن کند، حالا امور روزانه خودش را هم نمیتواند رتق و فتق کند! فوتبال ایران دقیقا چنین جایی است؛ جایی در دنیای وارونه که هیچچیزش را نباید چندان جدی گرفت. حتی اگر شما یکهزارمدرصد طرح دقیق و کارشناسیشده هم داشته باشی، تزلزل و بیثباتی مدیریتی آنقدر زیاد است که فرصتی برای اجرای آن باقی نمیماند.
زلزلهزده، از ناحیه جیب!
سر و ته همه طرحهای اقتصادی برای درآمدزایی در استقلال و پرسپولیس، مستقیما به جیب مردم میرسد، آخرش هم قرار است باشگاه شماره کارت بدهد و از هوادار پول طلب کند. یکبار این هوادار حتی بدون آنکه خودش دقیق بداند، ماهانه هزینه زیادی را با سرویس پیامکی بهحساب باشگاه میریزد، یکبار ماجرای بورس مطرح میشود و طرفدارها مثل نقل و نبات سهم باشگاه را میخرند و حسابها را پر میکنند، اما آخر ماجرا، همیشه به نقطه اول برمیگردیم و باشگاهها راهی جز دست درازکردن جلوی هوادارها پیدا نمیکنند. اینکه ایده جذب سرمایه در 2باشگاه مطرح فوتبال ایران نسبت به دهه60 اصلا عوض نشده، حقیقتا جای نگرانی دارد. فوتبال ایران به لحاظ اقتصادی هیچ پیشرفتی نداشته و باشگاهها هنوز مثل زلزلهزدهها بهدنبال کمک مردمی هستند. این یک بلای طبیعی نیست. فوتبال ایران دچار یک بلای مدیریتی است که برای سالها گریبانش را گرفته و قصد رهاکردن هم ندارد. این بار فتحاللهزاده و استقلال، سودای پولگرفتن از مردم را دارند اما چند هوادار باید جمع شوند تا طلب 100میلیارد تومانی استراماچونی پرداخت شود؟ چرا هوادار در فوتبال ایران، باید تاوان تصمیمات غلط مدیریتی را بدهد؟
نیم میلیارد، ناقابل!
سال 95 علیاکبر طاهری، مدیرعامل پرسپولیس بود و مشکلات مالی زیادی هم در این باشگاه وجود داشت. او تصمیم گرفت ماجرای دریافت کمک مستقیم از هوادارها را مطرح کند و حسابی هم به این طرح آب و تاب داد. ماههای زیادی گذشت و کمک مالی قرمزها حتی به نیم میلیارد تومان هم نمیرسید. چندماه بعد باشگاه رسما از پایان این طرح خبر داد. آن هم درحالیکه مجموع مبلغ جمع شده 650میلیون تومان بود. این در حالی بود که باشگاه تصور میکرد حدود 5میلیارد تومان از این راه بهدست خواهد آورد! این طرح در آن مقطع فقط یکدهم انتظارات پرسپولیس را برآورده کرد.
هر هوادار، یک تومان!
این طرح که اگر هر هوادار «هزار تومان» به تیم کمک کند، مشکلات مالی استقلال و پرسپولیس حل میشود، بیشتر به یک شوخی شباهت دارد؛ چراکه در عمل چنین چیزی ممکن نیست. سال96 استقلالیها راه پرسپولیس را دنبال کردند و با درج شماره کارت برای حساب هواداری، امیدوار بودند که حداقل مثل رقیب سنتی 600میلیون درآمد از این راه کسب کنند. مجموع کمکهای مردمی استقلالیها در آن سال به 40میلیون تومان رسید! اگر با فرض مدیران استقلال بپذیریم که این تیم 40میلیون هوادار دارد، باید گفت که هر هوادار بهطور میانگین یک تومان معادل 10ریال به تیم کمک کرده است. هواداران استقلال آن روزها از مدیریت باشگاه شاکی بودند و اصلا دوست نداشتند به آن مدیران کمک کنند.
یک شکست دیگر
استقلال سال98 باز هم این طرح را تکرار کرد و باز هم نتیجه نگرفت. این بار 125میلیون برای آبیها جمع شد که حتی کفاف هزینههای یک ماه باشگاه را هم نمیداد. جالب اینکه این طرح همیشه شکست خورده اما مدیران فوتبال ایران همچنان روی تکرار آن اصرار دارند. اگر چنین روش عجیبی نتیجهبخش بود، باشگاههای اروپایی خیلی زودتر به سراغ چنین کاری میرفتند. این اصلا روشی نبود که نتیجه خوبی برای فوتبال ایران به همراه داشته باشد.
یکهفتم قرارداد کالدرون!
بالاترین مبلغ کمکهای مردمی به یک باشگاه در فوتبال ایران، حدود 2میلیارد تومان بوده است؛ رقمی که پرسپولیسیها اواخر سال99 برای تیمشان جمع کردند و سال1400 تکمیل شد. این رقم قرار بود بدهی به کالدرون را صاف کند اما این بدهی به 14میلیارد تومان رسیده بود. در حقیقت هر چقدر که هوادارها کمک کنند، باز هم مشکلات باشگاه حلنشدنی بهنظر میرسد.