• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
چهار شنبه 26 بهمن 1401
کد مطلب : 185639
+
-

چرا ایرانیان خود‌تحقیری می‌کنند؟

یادداشت
چرا ایرانیان خود‌تحقیری می‌کنند؟

علیرضا شریفی‌یزدی-جامعه‌شناس

از زمانی که تقی‌زاده اعلام کرد ایرانیان برای پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شوند تا به پیشرفت برسند، این قیاس و خودتحقیری میان ایرانیان آغاز شد؛ شروعی که اساس آن بر مدح جوامع غربی و سبک زندگی آنان و مذمت فرهنگ و هویت ملی ایران بنا شد. این روند ادامه یافت و کار به جایی رسید که اگر فردی می‌خواست حرفی از علم و دانش بزند، کسی آن را نمی‌پذیرفت و مردم می‌گفتند اگر این علم و دانش خوب بود، خود غربی‌ها که در همه علوم و فنون سرآمد هستند به آن دست پیدا می‌کردند و به این دلیل، آن علم و دانش اهمیتی ندارد و محققان آن را نادیده می‌گرفتند و طردش می‌کردند.
اما اینکه در جهان معاصر و در برهه‌ای که رسانه‌ها توسعه روزافزونی پیدا کرده‌اند چرا همچنان شاهد خودتحقیری میان ملل مختلف خصوصا میان ایرانیان هستیم را باید در چند موضوع کلیدی جست‌وجو کرد. یکی از این دلایل را می‌توان به تعریف افراطی از موفقیت‌هایی مرتبط دانست که متأسفانه در زندگی مردم نقش و جایگاهی پیدا نکرده و شهروندان تأثیر آن را در زندگی روزمره‌شان احساس نکرده‌اند.
دلیل دیگر وقوع این خودتحقیری را می‌توان در بی‌توجهی به مسئله هویت ملی از دیرباز تاکنون دانست؛ چه آن زمان که در دوره قاجار ایرانیان از مسئله‌ای به نام هویت ملی دور شدند و چه دوران معاصر که شهروندان متولد دهه‌های60  و70  با هویت گذشته ملی خود ناآشنا هستند. حذف بخشی از تاریخ کشور در پی یک سهل‌انگاری خسارت‌بار به چالش از دست رفتن هویت ملی میان بخشی از نسل جوان سرعت داده است و ما به‌عنوان متولیان فرهنگی کشور موفق نشدیم با برنامه‌ریزی درست و دقیق و مبتنی بر واقعیت‌های روز این هویت را برایشان بسازیم و ترسیم کنیم.
محصول بی‌توجهی به هویت ملی و زنده نگه‌داشتن آن برای نسل جوان این بوده است که جوانان ما به چند دسته تقسیم شده‌اند و هر یک از آنان به‌دنبال هویتی قومی، قبیله‌ای، زبانی و جغرافیایی حرکت کرده و خود را با این هویت مورد سنجش قرار داده و به موضوع هویت ملی مبتنی بر یک سرزمین، پرچم و مرزهای جغرافیایی کمتر توجه نشان دادند؛ مسئله‌ای که به‌تدریج سبب ایجاد احساس خود‌کم‌بینی و خودتحقیری در میان افراد جامعه می‌شود و آنان را در مقایسه با دیگر کشورها و جوامع، دست‌پایین‌ و ضعیف نشان می‌دهد. معتقدم وزارت آموزش و پرورش و سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی در این زمینه باید با اصلاح ساختار محتوایی کتاب‌های درسی به‌گونه‌ای تدبیر و برنامه‌ریزی کنند که نسل‌های بعدی با چالش کمتری در این زمینه روبه‌رو شوند.
چالش دیگری که ما را با معضل خودتحقیری روبه‌رو کرده است، نامومن شدن نسل نو نسبت به اظهارات بزرگ‌ترهای خانواده و جامعه است. بر این اساس این دیدگاه در نسل جوان شکل گرفته است که گویا اشکالات و کمبودهایی که در جامعه وجود دارد از فرهنگ و از ایرانی بودن آنهاست. چنین تصوری از اساس اشتباه است و ما مسئولان هستیم که نتوانسته‌ایم نسلی را تربیت کنیم که با هویت ملی خود آشنا باشد و بداند چه گذشته‌ای داشته است.
به‌عنوان مثال، وقتی به جنگ تحمیلی رسیدیم و آن مقاومت ملی، حماسی و بزرگ را که نمونه بارزی از هویت ملی در آن موج می‌زند، رقم زدیم و نشان دادیم یک ایرانی چگونه می‌تواند مقاومت کند از این فرصت برای هویت‌سازی‌ نسل آینده کشور به‌سادگی عبور کردیم. ایثارگری‌ها و صبوری‌های انجام شده و نیز اسرایی که در این راه دادیم هر یک سرمایه‌هایی بوده و هستند که باید از آن به بهترین شکل استفاده می‌کردیم و می‌توانیم هنوز هم از آن بهره ببریم به این شرط که برنامه‌‌ای درست برای بهره‌مندی از این سرمایه برای رفع خودتحقیری‌ها داشته باشیم. شهیدسلیمانی، بازمانده این فرهنگ و نسل است. ایرانی‌ها جدا از اینکه اعتقادات مذهبی و سیاسی‌شان چیست و از چه پایگاه طبقاتی و اجتماعی برخوردارند به این شهید افتخار کردند و او را نشانه و موضوعی از غرور ملی برای خود دانستند. از سوی‌ دیگر، متأسفانه ما با مشکل تخریب سرمایه‌های نمادین جامعه روبه‌رو هستیم و این اتفاق نیز به ایجاد احساس خودتحقیری میان کسانی که به این سرمایه‌ها علاقه دارند، منجر شده است. سرمایه‌ اجتماعی نمادین جایگاه والایی نزد افکار عمومی دارد و نباید این سرمایه‌ها را به‌سادگی از بین برد یا از آنان سوءاستفاده کرد. شکستن سرمایه‌های نمادین یعنی اشخاصی که جامعه به آنها تأسی و افتخار می‌کند نباید رخ دهد؛ چراکه با وقوع آن حتما مسیر خودتحقیری در جامعه هموار می‌شود؛ مثلا در طول تاریخ حافظ، سعدی و مولوی و در دوره معاصر شخصیت‌هایی مانند شهید سلیمانی تخریب شدند. اتفاقات اخیر نیز سبب شد برخی سرمایه‌های نمادین ما آسیب ببینند. این موضوع را باید بپذیریم موفقیت‌های زیادی داشته‌ایم و در آن شکی نیست. اینکه چرا این موفقیت‌ها را فراموش می‌کنیم ناشی از همین است که سرمایه‌های درست و موفق خود را خرج جریان‌های سیاسی و جناحی کرده‌ایم؛ درحالی‌که باید آن را صرف تقویت هویت ملی خود می‌کردیم. علاوه بر این، موفقیت‌های ما که تبیین آن می‌تواند به کمرنگ شدن آثار خودتحقیری در جامعه منجر شود، پازل کامل را شکل نمی‌دهد و نمی‌تواند یک شبکه منسجم را تشکیل دهد. مردم موفقیتی را موفقیت می‌دانند که به شکل ملموس در زندگی آنها قابل دیدن باشد؛ اگر چنین شود بدون تردید می‌توان شاهد فروکش کردن خودتحقیری و تقویت هویت ملی در میان نسلی شد که تشنه یافتن تکیه‌گاهی است که بتواند با تأسی از آن افتخار کند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید