• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
چهار شنبه 26 بهمن 1401
کد مطلب : 185633
+
-

تهران قدیم4500قهوه‌خانه داشت

قصه رونق قهوه‌خانه‌های تهران

قصه رونق قهوه‌خانه‌های تهران

ثریا روزبهانی- روزنامه‌نگار

 قهوه‌خانه‌ها در هویت تاریخی تهران ریشه عمیقی دارند اما در دوره صفویه توسعه و تعدادشان افزایش یافت تا اینکه در دوران قاجار هر قهوه‌خانه به صنف و پیشه خاصی اختصاص یافت. مریم معانی، استاد دانشگاه، باستان‌شناس و پژوهشگر علوم باستان‌شناسی می‌گوید: «پس از وارد شدن چای به ایران و کاشت این گیاه در شمال، کم کم ذائقه مردم تغییر کرد و دم کردن چای در میان آنها رواج یافت. پس از آن، در نیمه دوم قرن سیزدهم، چای، جای قهوه را در قهوه‌خانه‌ها گرفت اما نام قهوه‌خانه به همان صورت باقی ماند.» با به حکومت رسیدن ناصرالدین‌شاه در همه نقاط مختلف شهر ازجمله بازارچه‌ها، خیابان‌ها، مسافرخانه‌ها، مراکز حمل‌ونقل، ورودی شهرها و دروازه‌ها، قهوه‌خانه راه‌اندازی شد و کم‌کم به‌عنوان یک واحد صنفی فعال جای خود را در بین مردم باز کرد. قهوه‌خانه‌ها در تهران قدیم علاوه بر مکانی برای نوشیدن چای یا قهوه، محلی برای اجتماعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز بود. در واقع، این اجتماعات و تبادل افکار، اندیشه و عقاید سیاسی و اقتصادی یکی از مهم‌ترین عواملی بود که باعث رونق قهوه‌خانه‌ها شد. به همین‌خاطر در اواخر دوره قاجاریه اغلب اصناف در یک قهوه‌خانه‌ پاتوق می‌کردند و هریک از قهوه‌خانه‌ها مخصوص یک صنف بود. این پاتوق‌ها برای اعضای هر صنف حکم رسانه‌های امروزی را داشت. در این پاتوق‌ها، اخبار همان صنف، نرخ دستمزد و اطلاعات فنی برای تازه‌کاران و احیاناً تغییراتی ‌که قرار بود رخ بدهد طرح و بررسی می‌شد.» به‌گفته معانی در آن دوران تعداد قهوه‌خانه‌های سنتی در تهران ۴هزار و ۳۰۰ تا ۴هزار و۵۰۰ باب بود.

آسیاب منحصربه‌فرد مهرنوش خانم و نان گِرده
حسن حسن‌زاده- روزنامه‌نگار


از آسیاب کهک جز تنوره و انبار نگهداری آرد باقی‌نمانده است اما موسفیدان محله مرزداران هر وقت گذرشان به خیابان شقایق محله مرزداران می‌افتد با تماشای این بنای کاهگلی به گذشته محله سفر می‌کنند؛ به دورانی که پره‌های آسیاب با آب قنات‌ می‌چرخید و محلی‌ها با گندمی که زیر سنگ آسیاب آرد می‌شد نان می‌پختند.نه تنها خود آسیاب کهک در آبادی طرشت میان کشاورزان این آبادی و روستاهای اطراف آن شهرت داشت بلکه حتی آردی که از زیر چرخ این آسیاب به‌دست می‌آمد هم آنقدر معروف بود که به سوغات طرشت شهرت پیدا کرد.محلی‌ها با این آرد نانی معروف به «نان گرده» می‌پختند. قدمت آسیاب کهک به سال ۱۲۶۰ هجری قمری برمی‌گردد و یکی از قدیمی‌ترین آسیاب‌های برجا مانده از تهران قدیم است. نام این آسیاب قدیمی اما با نام واقف آن گره خورده است؛ با نام «مهرنوش‌خانم» خواهر لطفعلی‌خان فراش‌باشی که با ساخت این آسیاب سنگ بنای کار خیر را در طرشت نهاد. علیرضا زمانی، تهران‌شناس می‌گوید:«او این آسیاب را وقف کمک به نیازمندان، سادات و غیرسادات و برگزاری تعزیه کرده بود. کشاورزان آبادی طرشت و نیز آبادی‌های اطراف، دسترنج خود را در این آسیاب آرد می‌کردند و درآمد حاصل از فعالیت آسیاب هم خرج امور خیریه می‌شد.» پره‌های آسیاب کهک مثل بسیاری از آسیاب‌های تهران در دهه ۴۰ و همزمان با ساخت کارخانجات آرد در تهران از حرکت ایستاد.

رمزگشایی از دفن خاخام یهودی در یک مسجد
ابوذر چهل‌امیرانی- روزنامه‌نگار


سنگ قبری در مسجد مظفری محله باغ‌فردوس بازار زیر فرش پنهان شده و تابلوی‌ بالای سر آن قرار دارد که توجه خیلی‌ها را جلب می‌کند. از قدیمی‌ها درباره صاحب مزار و علت دفن او در شبستان این مکان مذهبی و قدیمی پرس و جو می‌کنیم. محمود صدّیه،عضو هیأت امنای مسجد مظفری، می‌گوید:«این آرامگاه متعلق به فردی به‌نام «ملا‌آقابابا»، خاخام بزرگ یهود است که در دوره فتحعلی‌شاه قاجار مسلمان شد. براساس سنگ‌نوشته، او که ۲۷۳سال پیش به‌دنیا آمده یک شب پیامبر اسلام(ص) را در خواب می‌بیند که به او می‌فرمایند: «با پیروانت به دین ما ملحق شو.» این خواب سبب شد تا او همراه با تعدادی از هم‌کیشان خود مسلمان شود و مذهب شیعه را انتخاب کند.» اسلام آوردن این خاخام یهودی به قدری مهم بود که علمای بزرگی همچون «ملا احمد نراقی»، دانشمند و مجتهد شیعه و «میرزا ابوالقاسم فراهانی» قائم‌مقام فتحعلی‌شاه، در جلسه اسلام آوردن او حاضر شدند. او نامش را محمدرضا گذاشت و به کسوت روحانیت شیعه درآمد و شد حجت‌الاسلام «محمدرضا فخرالاسلام (جدیدالاسلام)». فخرالاسلام در ۷۲سالگی درگذشت و پیکرش در محدوده چهارراه مولوی فعلی دفن شد. صدّیه می‌گوید: «زمانی که حکومت دستور داد خیابانی در مولوی ساخته شود پیکر ایشان بعد از گذشت نزدیک به یک قرن سالم پیدا شد.برای همین پیکرش را در محوطه یتیم‌خانه‌ای دفن کردند که پشت مسجد مظفری قرار داشت. تا اینکه سال۱۳۵۲ فردی به نام حجت‌الاسلام ملکی، امام جماعت مسجد مظفری، از بزرگان و لوطیان محله خواست پیکر فخرالاسلام را به این مسجد بیاورند و دفن کنند.»

بهترین قصه‌های تاریخی تهران جایزه  می‌گیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، از این پس به انعکاس روایت‌های خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیت‌ها و نامداران، خیابان‌ها و گذرها، واقعه‌های تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق خواهد داشت؛ با عکس‌های بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصه‌ها و ماجراهای پس پشت این عکس‌ها.شما هم می توانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکس‌ها و قصه‌هایی را که برای ما ارسال می‌کنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیه‌ای تقدیم می‌کند.
 نشانی  و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org  و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵






 

این خبر را به اشتراک بگذارید