• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 24 بهمن 1401
کد مطلب : 185436
+
-

‌فیلم خوب‌ ‌راهش را پیدا می‌کند

گفت‌وگو با محمد عسگری، کارگردان فیلم «اتاقک گِلی»

گفت‌وگو
‌فیلم خوب‌ ‌راهش را پیدا می‌کند

مهتاب محمدی- روزنامه‌نگار

فیلم «اتاقک گلی» ساخته محمد عسگری در شب اختتامیه چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر، برنده سیمرغ‌های بلورین جایزه ویژه هیأت داوران، بهترین فیلم مقاومت، بهترین فیلم اول و جایزه ویژه آرمان از طرف شهردار تهران شد. محمد عسگری در فیلم‌هایی همچون «خورشید» (مجید مجیدی)، «قصر شیرین» (رضا میرکریمی) و «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی) ‌ دستیار کارگردان بود و در نخستین فیلمش سراغ روایت ماجرایی عاشقانه در میانه عملیات مرصاد رفته است. با او درباره فیلمش و جایزه‌ای که از شهرداری تهران گرفته گفت‌وگو کرده‌ایم.

  فکر می‌کنید فیلم‌تان در شب اختتامیه به حقش رسید یا جوایز دیگری هم بود که می‌توانست به فیلم‌تان برسد، اما مصلحت‌اندیشی‌هایی که معمولا در تقسیم جوایز وجود دارد، نگذاشت این اتفاق بیفتد؟
بهترین قاضی مردم‌ هستند؛ حتی مردم می‌توانند بگویند این جایزه‌ای که من گرفتم حقم بوده یا نبوده است، اما به هر حال اینکه حتی فیلمنامه این فیلم نامزد نشد یا نگاه ویژه‌تری به فیلمبرداری‌اش نشد، برای من کمی ابهام دارد. مطمئنا داوران هم دلایل خاص خودشان را داشته‌اند. چیزی که مهم است، رضایت مردم است. داور و سیمرغ و جشنواره مهم هست، اما نگاه مردم از همه اینها مهم‌تر است.
 چطور شد که برای نخستین فیلم‎تان چنین داستانی را انتخاب کردید؟
تقریبا یک‌سال و نیم پیش بود که تهیه‌کننده، طرحی چندصفحه‌ای را در مورد این موضوع برای من تعریف کرد که تمام تمرکز آن فقط روی جنگ بود. من تقریبا تجربه‌ای این‌چنینی را در فیلم «تنگه ابوقریب» داشتم که تمام فیلم درباره یک عملیات جنگی بود. این هم چیز غلطی نیست. داستان یک فیلم می‌تواند بر مبنای یک عملیات باشد؛ یعنی تمام اوج و فرودها و گره‌های فیلم، با هدف اینکه قهرمان شکست می‌خورد یا پیروز می‌شود، تعریف شود و با ایجاد تعلیق سینمایی تماشاگر را تا انتها با فیلم همراه کند. البته باید از صحنه‌های اکشن آنچنانی در فیلم استفاده کرد که تماشاگر را نگه دارد، اما از آنجایی که در فرهنگ شرق و به‌ویژه ایران علاقه شدیدی به قصه شنیدن وجود دارد، ما آمدیم قصه عشقی را که وسط این جنگ گرفتار شده به فیلمنامه اضافه کردیم؛ اینکه شخصیت از مرحله عاشق بودن فراتر می‌رود و به عشق به وطن، اهالی روستا و افرادی که به روستا آمده‌اند، می‌رسد که در راستای تعالی شخصیت در روند داستان‌ اتفاق می‌افتد؛ بنابراین تصمیم بر این شد که این قصه عاشقانه به بخش جنگی ماجرا اضافه شود تا تماشاگر با علاقه بیشتری فیلم را دنبال کند؛ ضمن اینکه من به هر حال به‌کار برای کشورم، برای خاک، برای مرز و بوم و برای مردمم علاقه وافری دارم. بنابراین، زاویه نگاه را چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی آوردیم کنار مردم؛ یعنی قهرمان‌مان شد شخصیتی از جنس مردم، دوربین همیشه کنار مردم بود و تمام مصایب و سختی‌های مردم را در دوران جنگ نشان دادیم.
 فیلم شما ستاره‌ای که عامل جذابیت در گیشه باشد، ندارد. فکر می‌کنید این موضوع چقدر بر استقبال از فیلم‌تان اثر بگذارد؟
همانطوری که طبیعتا مردم از داستان‌گویی خوش‌شان می‌آید، از دیدن چهره‌ها هم خوش‌شان می‌آید، اما آیا در تمام سریال‌هایی که در آن سوی آب‌ها تولید می‌شوند، چهره شاخصی پیدا می‌کنید؟ سریال‌سازی در اصل بازیگرسازی است برای فیلم‌های سینمایی. موضوع اصلی این است که داستان دلچسبی داشته باشید و اگر بتوانید فرم و سر و ساخت درستی به آن بدهید که در این صورت احتمالا با موفقیت مواجه می‌شوید. البته برای اینکه بتوانید ذائقه مردم را تغییر بدهید، مسیر سختی در پیش دارید. به‌نظر من راهکار این است که در حوزه سریال‌سازی باید مسیر را برد به سمت بازیگرانی که مستعدند، اما چهره نیستند و بعد از این‌ها در سینما استفاده کرد. با تمام احترامی که برای بازیگران چهره و شاخص قائلم، ولی امروزه بخش عمده بودجه یک فیلم به دستمزد بازیگران چهره اختصاص می‌یابد. قاعدتا بازیگران چهره هم معتقدند که در فروش این هزینه را برمی‌گردانند، ولی واقعیت این است ؛قبل از اینکه فروشی اتفاق بیفتد، باید فیلمی ساخته شود. به‌نظر می‌رسد معرفی بازیگرانی که مستعد‌، ولی ناشناخته‌اند، کلید‌ طلایی برای فیلمسازی بسیاری از افراد است. من آدم‌های زیادی را می‌شناسم که شرایط ساخت فیلم را دارند، اما بودجه اساسی برای حضور بازیگر چهره در فیلم‌شان‌را ندارند. بعد باید به خودت اطمینان و به هدایت بازیگر اعتماد داشت‌ تا بتوان‌ از بازیگر غیرچهره استفاده کرد.
 انتظار جایزه‌ای را که از شهردار تهران در جشنواره گرفتید، داشتید؟
من انتظار چنین جایزه‌ای را نداشتم. وقتی اسم شهرداری می‌آید، وظیفه شهرداری فقط به شهر رسیدن نبوده و شهر فقط خانه و معماری نیست. بخشی از وظایف شهرداری به فرهنگ و تاریخ شهر هم مربوط می‌شود. چه کسانی در شهر زندگی می‌کنند؟ مردم. بنابراین بالاترین مرجع نگاه و هدف‎گذاری شهرداری، مردم است. دغدغه اصلی «اتاقک گلی» شکلِ انسانی به مردم پرداختن است. قهرمان این فیلم از دل مردم بلند می‌شود و از جنس مردم است. این فیلم اتحادی را که مردم در جنگ با هم داشتند و برای ماندگاری این خاک مقاومت کردند، نشان می‌دهد؛ بنابراین یکی از درست‌ترین جایزه‌ها جایزه‌ای است که به مردم تعلق می‌گیرد و شهردار لطف کرد و این جایزه را به فیلم ما داد.
 با دریافت این جایزه، انتظار خاصی از شهرداری برای اکران فیلم‌تان دارید؟
من اعتقاد دارم فیلم من هیچ تفاوتی با آن فیلمی که هیچ جایزه‌ای نگرفته، ندارد. فیلم اگر فیلم باشد، راه خودش را پیدا می‌کند. فیلم باید راه خودش را مثل رود پیدا کند. من و تهیه‌کننده مدام نمی‌توانیم کنار این رودخانه راه برویم و مراقب مسیرش باشیم. فیلم اگر فیلم باشد، هم مردم و هم مسئولان پشتش درمی‌آیند و حمایت‌های لازم از آن شکل می‌گیرد و احتمالا در اکران هم با موفقیت مواجه خواهد شد.‌

 

این خبر را به اشتراک بگذارید