قابِ انقلاب
تیشه بر ریشه
حمیدرضا محمدی
قابهای انقلاب بسیارند و بیشمار؛ عکسهایی که خاطره ساختهاند و در خاطر همه جاخوش کردهاند و حالا میشود با همهشان خاطرهبازی کرد و رفت به آن روزها. تصاویر ثبتشده عکاسان ایرانی و خارجی که برخیشان آنقدر در همه این 4 دهه، دستبهدست چرخیده که بعضاً نام خالقشان گم و فراموش شده است. و ما، در چهلوچهارمین فجر آن پیروزی، چندتایی از شناسنامهدارهایشان را برگزیدهایم. آنهایی که دستکم میدانیم آفرینندهشان چه کسانی هستند. تا بهقدر وسع بکوشیم و سری بگردانیم در لابهلای خاطراتِ مصوّرِ انقلاب قرن.
اگرچه مردم ایران مغموم از کودتای 28مرداد 1332و مجروح از قیام 15خرداد 1342بودند و انبان خشمشان از ظلم ظالم حاکم داشت انبوه میشد و انقلاب در مسیری طبیعی، در آستانه بارورشدن بود اما انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در 17دی1356در روزنامه اطلاعات، کبریت به انبار باروت زد و آن آتش خوابیده زیر خاکستر را شعلهور کرد. حاکمیت به قلب خود نیشتر زده بود و دیگر در برابر آن آتشی که زبانه میکشید، کسی را یارای مقابله نبود و همین هم بود که در همه آن 368روز، مردم آمدند و ماندند و نرفتند تا تیشه بر ریشه خودرأیی، خودسری وخودکامگی بزنند و زدند و طلوع آفتاب آبادی و آزادی را بر سراسر وطن دیدند، چون ایمان راسخ داشتند که «المُلک یبقَی مَعَ الکفرِ وَ لا یبقَی مَعَ الظُّلمِ» و در 22بهمن 1357شد، آنچه شد.
و این قابها هنوز پس از 4 دهه و 4 سال، فراموشنشدنی هستند؛ یکی کار بیمانند کامران شیردل است (عکس راست) و دیگری ثبت بینظیر محمّد صیاد (عکس چپ). تصاویری از آن روزهای پرجوش و خروش؛ روزهایی که التهاب و اضطراب از رخت و ریختش میبارید. روزهایی که هرقدمش برای رهایی، بارقهای از امید بود و باریکهای از نور و این عکسها، این شکار لحظهها، بهترین و برترین راویان آنروزها هستند، صادقترین حکایتگرانِ «إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً».