غفلت خانوادهها از بچهها را فراموش نکنیم
مظفر الوندی/ دبیر سابق مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک
حادثهای که چند روز پیش در مدرسهای در تهران اتفاق افتاد حادثه تلخی بود که نباید به مرور زمان فراموش شود. همین مسئله نشان داد که ما در قسمت آموزش ضعیف هستیم. آموزش به خانوادهها، آموزش به بچهها و آموزش به اولیای مدارس از مهمترین و اصلیترین نکاتی است که باید به آن توجه شود. ترویج آموزش مسائل جنسی ضرورتی است که باید در سطوح مختلف صورت بگیرد. ما سالیان سال است که در رسالههای علمیه شاهد مسائل مربوط به امور جنسی هستیم اما میترسیم که همین آموزشها را در مقاطع مختلف تحصیلی داشته باشیم. آموزش و پرورش نیز باید بهصورت جدیتر به مسئله آموزش جنسی متناسب با سن دانشآموزان بپردازد و آن را به صورت بومیسازیشده به دانشآموزان تدریس کند. یکی از مسائلی که در هیاهوی رسانهها نباید فراموش شود این است که غفلت خانوادهها را از بچهها نباید دستکم بگیریم. در حادثه اخیر تغییر در نوع رفتار بچهها باید خیلی سریعتر والدین را حساس میکرد. والدین این بچهها اینقدر از حالات و روحیات بچههای خود دور هستند که زمانی که گفته میشده بچهها در اردو مشروبات الکلی مصرف کرده و به خانه بر میگشتند متوجه تغییر حالت آنها نمیشدند. در بروز این مسئله معاون مدرسه، خانواده و محیط آموزشی هر کدام سهمی دارند. یکی از بخشهایی که در نقض حقوق کودک باید به آن توجه شود مسئله غفلت والدین است که بر اثر این غفلت حق سلامت، زندگی و حقوق فردی کودکان نقض میشود. اما سادهانگاری است که تصور کنیم با اجرای حکم درخصوص این مسئله، پرونده آن بسته میشود؛ ما باید از این حوادث برای آینده تدبیر کنیم. اظهارنظر رهبری درخصوص رسیدگی سریع به این مسئله نشان از اهمیت موضوع دارد اما در عین حال باید ابعاد آن نیز بررسی شود چرا که مجازات معاون مدرسه به تنهایی کفایت نمیکند و نظام آموزش و پرورش، نظام گزینش و معلمان زیر سؤال هستند. نکته مهم دیگر این است که این حادثه در یک مدرسه با موقعیت خوب در پایتخت اتفاق افتاده اما وضعیت مدارس حاشیه شهر مشخص نیست و ممکن است این موضوع با توجه به وضعیت زندگی بچهها در وضعیتی شدیدتر در این مدارس اتفاق بیفتد و هیچگاه هم رسانهای نشود. مسئله دیگر که باید به آن توجه شود این است که موضوع، مهم تلقی شود تا بتوان برای آن کاری کرد. در تمام دنیا این قبیل اتفاقات روی میدهد اما فرق ما با آنها این است که آنها برای این مسائل پرونده دارند و موضوع را بررسی و تحلیل میکنند و درصدد کاهش آن هستند ولی ما آماری در این زمینه نداریم و نمونههایی که اتفاق میافتد بعد از مدتی بهدست فراموشی سپرده میشوند. به همین دلیل وجود قوانین سختگیرانه برای برخورد با این مسائل ضروری است. اکنون در قوانین فعلی ما مواردی درخصوص کودک آزاری وجود دارد اما کافی نیست. باید درخصوص کودکان یک قانون جامع و کامل داشته باشیم که همه ابعاد تعرض به حقوق کودکان ازجمله آزارهای جسمی و جنسی را در بر بگیرد. این در حالی است که متأسفانه در بین تصمیمگیران و مجریان قانون درخصوص حقوق کودکان حساسیت بالایی وجود ندارد و ویرایش نهایی لایحه مربوط به حقوق کودک و نوجوان نیز چندان کامل نیست اما همین نسخه هم در نوبت رسیدگی در مجلس قرار دارد و هنوز تکلیفش مشخص نیست. مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد نوع نگاه به این موضوعات از منظر افراد مختلف در سطح افراد تصمیمگیر، پژوهشگر، معلم و... است. این نگاه یکسان نیست. یک مسئول عنوان میکند که آزار جنسی در کشور ما اولویت نیست و دیگری اولویت آن را بالا میداند، همین تفاوت نگاه به این مسئله میتواند در بررسیهای مربوط به آن مشکلاتی را ایجاد کند. براساس پژوهشی که چند سال قبل در 17استان کشور داشتیم متخصصان، مددکاران و افراد درگیر با موضوعات مربوط به کودکان، اولویت اصلی را در مسئله کودکان حمایت از کودکان در معرض آسیبهای جنسی و جسمی عنوان کردند اما تابو بودن این مسئله که معمولا با مسائل سیاسی گره میخورد باعث میشود تا موضوع اصلی زیر سؤال برود. سخن آخر درخصوص رسیدگی به این پروندههاست. خلایی که در سیستم قضایی ما در این خصوص وجود دارد این است که بچهها در مراحل مختلف تحقیق از سوی پلیس، دادستان، بازپرس، بازرس آموزش و پرورش و... مدام مورد پرسش قرار میگیرند و همین سؤالهای متعدد درخصوص موضوع میتواند آسیبهای بیشتری به بچهها وارد کند درحالیکه در کشورهای پیشرفته مددکاران حرفهای بعد از گفتوگو با بچهها و روشن شدن زوایای مختلف حادثه در دادگاه نقش بچهها را بهعهده میگیرند و معمولا بچهها برای پاسخگویی در دادگاه حضور ندارند چرا که حضور بچهها در محکمه بیشترین ضرر را از نظر روحی و روانی به آنها وارد میکند.