بباف و هدیه بده
زهرا کریمی
حکایت راهاندازی این کمپین ساده برمیگردد به سال ۱۳۹۶. ساراخانوم ازجمله خانمهایی بود که به صدقه کنارگذاشتن اعتقاد داشت و این موضوع در سن ۳۵ سالگیاش تبدیل به عادتی شده بود که براساس آن هر روز سرصبح برای رفع بلا، باید مقداری از پولش را برای صدقه کنار میگذاشت. صدقه حالا نه به آن معنا که حتما روزی نصف پول توی جیبش را کنار بگذارد، نه. در واقع روزی 2هزار تومان یا گاهی 500 و یک وقتهایی شاید 5 هزار تومان. در نهایت همه صدقهها آخر ماه به ۲۵ یا شاید 30هزار تومان میرسید.
هر 2ماه صدقهها مبلغی حدود ۶۰ یا ۵۰ هزار تومان میشد آن را به دوستش خانم آسوده میداد و او هم همیشه پولها را میرساند بهدست نیازمندهایی که میشناخت. از یک روز اما خانم جوان قصه ما یکباره تصمیم گرفت با پول صدقهها کار نویی انجام دهد. او تصمیم گرفت به جای آنکه صدقهها را به خانم آسوده بدهد، سه چهار ماه پولها را جمع کند و به بازار برود و چند کلاف کاموا بخرد. دلش میخواست یک کلاه و شالگردن ببافد و آن را به یک کودک نیازمند هدیه بدهد و این کار را هم عملی کرد. حس خوبی که از این کارش دریافت میکرد باعث شد این طرح را با اعضای خانه، دوستان، همکاران و حتی غریبهها در میان بگذارد که اگر کسی دلش خواست صدقههایشان را به او بدهند تا با خرید کلافهای بیشتر، شال و کلاه بیشتری ببافد. خیلیها موافقت کردند و هر روز به مبلغ واریزیها اضافه میشد تا جایی که دیگر نتوانست دست تنها چیزی ببافد. برای سرعت کار، دو سه نفری به چند نفر که بافتن بلد نبودند، یاد دادند و کم کم بین خودشان یک کمپین کوچک شکل گرفت.حالا زمستان در نیمه راه است و آنها ۵ کارتن بزرگ شال و کلاه آماده دارند و یک وقتهایی هم ژاکت یا بلوز یا جوراب میبافند و میروند سراغ نیازمندان... .