• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
دو شنبه 10 بهمن 1401
کد مطلب : 184330
+
-

کلیددار خانه انقلاب

خشت‌خشت دیوارهای منزل دکتر شیبانی اسرار بسیاری را در خود جای داده‌است

گزارش
کلیددار خانه انقلاب

مژگان مهرابی-روزنامه‌نگار


نامش را خانه انقلاب گذاشته‌اند. این لقب زیبا را از کسانی دارد که سال‌ها پیش برای پیروزی انقلاب در آنجا گرد می‌آمدند و فعالیت‌های سیاسی انجام می‌دادند. آدم‌هایی که همه هم‌و‌غم‌شان مبارزه با ظلم ستمشاهی بود و برای رسیدن به هدفشان نه از زندان‌رفتن ترس و واهمه داشتند و نه شکنجه شدن؛ از محمد و مصطفی و مجتبی مفیدی تا خواهرشان انسیه و دامادشان عباس شیبانی. همه‌شان سر نترسی داشتند برای مبارزات انقلابی. چه روز و شب‌هایی که جلسات محرمانه در این خانه دایر می‌کردند تا بتوانند گامی در پیشبرد کارها بردارند. اما موضوع جذاب‌تر رفت‌وآمد افراد تأثیرگذار و بزرگ انقلابی به این خانه بود که هر کدامشان سهمی چشمگیر در پیروزی انقلاب داشتند. از رهبر معظم انقلاب گرفته تا شهید آیت‌الله دکتر بهشتی، دکتر علی شریعتی و شهید دکتر محمد باهنر و ده‌ها مبارز دیگر. رهبر معظم انقلاب در مراسم اقامه نماز بر پیکر دکتر شیبانی خاطرات آن روزها را چه زیبا بیان کردند؛ از جلساتی که در این خانه برگزار می‌شد و ساعت‌ها طول می‌کشید. هر چه هست این خانه اکنون یادگار به‌جا‌مانده از سال‌های نه چندان دور است. مکانی که هنوز هم مورد‌توجه کسانی است که قلب‌شان برای استقلال و پیروزی ایران می‌تپد. این خانه گنجینه اسرار است که آزاده، دختر و سیدمحمد‌مهدی جعفری، دوست مرحوم دکتر عباس شیبانی درباره‌اش حرف می‌زنند.

خانه قدیمی با نمایی آجری؛ ظاهر فرسوده‌اش نشان می‌دهد عمر بالایی دارد. 70شاید هم 80سال. نبش کوچه مفیدی قرار دارد. کوچه‌ای که نامش را از مرحوم دکتر مفیدی به یادگار گرفته است. خانه از بیرون بزرگ به‌نظر می‌رسد و دیدنش کششی دارد برای جذب آدم‌ها تا بیشتر درباره‌اش بدانند. خشت‌خشت دیوارهای رنگ‌و‌رو‌پریده‌اش حرف‌ها دارند برای گفتن؛ از حوادث تلخ و شیرینی که به چشم دیده‌اند. البته برای کسی که اهل دل باشد و بخواهد کاوشی در تاریخ معاصر داشته باشد. در ورودی کوچک و شیری‌رنگ آن به راهرویی باز می‌شود که سال‌ها پیش محل تردد دکتر شیبانی و دوستان مبارزش بوده است. انتهای آن راه‌پله‌ای به چشم می‌خورد که به طبقه بالا راه‌دارد؛ یعنی جایی که جلسات سیاسی در آنجا برگزار می‌شد. تا چند ماه پیش هم دکتر شیبانی در همان جا سکونت داشت.

به معنی واقعی کلمه مبارز بود
جای‌جای خانه رد پای دکتر شیبانی است. اگر گوش شنوایی باشد می‌توان از خشت‌خشت دیوارها صدای حرف‌زدن او با دیگر مبارزان سیاسی را شنید. چه روز و شب‌ها که در اینجا گرد هم جمع نمی‌شدند! حتی رهبر‌معظم‌انقلاب هنگام اقامه نماز بر پیکر دکتر شیبانی خاطراتی را از آن روزها بازگو کردند: «ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به‌نظرم سال ۴۷ یا ۴۸ بود که با ایشان آشنا شدیم. من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب‌فکر و صاحب‌نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع می‌شدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم. احمدزاده گفت که جمع کردن اینها کار ما نیست، کار عباس شیبانی است؛ او می‌تواند اینها را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فوراً به‌نظرم شاید در ظرف 2روز یک جلسه ‌ 16– 15نفره، از دکتر شریعتی، آقای بهشتی، آقای مطهّری، همه را جمع کرد؛ یک آدم این جوری‌ بود؛ آماده‌به‌کار. بعد از انقلاب هم به‌معنای واقعی کلمه ایشان مشغول کار بود، مشغول تلاش بود.» و بعد هم ادامه دادند: «آقای دکتر شیبانی به‌معنای واقعی کلمه جزو انسان‌های صالح بود. ما ایشان را خیلی وقت است، سال‌ها است، یعنی شاید پنجاه و چند سال است می‌شناسیم. آدم فعّال، خیرخواه و آماده‌به‌کار، و به‌معنای واقعی کلمه مبارز بود؛ واقعاً این جوری بود.»

ماجرای خانه قدیمی به روایت رهبر‌معظم‌انقلاب

جلسه‌ای که رهبر معظم انقلاب از آن یاد کردند در واقع نخستین جلسه از سلسله جلساتی بود که در سال1348آغاز شد و هدف مهمی را به‌دنبال داشت؛ «تدوین منشور اسلامی» در برابر «مانیفست»، کتاب معروف مارکسیست‌ها. در کتاب «شرح  اسم» که زندگینامه مبارزاتی رهبر‌معظم‌انقلاب است، شرح مفصلی ازف این جلسات ذکر شده است اما اعضای این جلسات چه کسانی بودند؟ رهبر‌معظم انقلاب، آیت‌الله محمد بهشتی، دکتر محمدجواد باهنر، دکتر علی شریعتی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، عباس شیبانی، طاهر احمدزاده، حبیب‌الله پیمان، جلال‌الدین فارسی و سیدابوالفضل موسوی‌زنجانی و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی. جلسات معمولا طولانی برگزار می‌شد. رهبر‌معظم‌انقلاب هر بار برای شرکت در جلسه از مشهد به تهران می‌آمدند. نشست‌ها هم در خانه آقایان پیمان و دکتر باهنر برگزار می‌شد و گاهی هم پیش می‌آمد که میزبان دکتر شیبانی بود. کسانی که درباره فعالیت‌های سیاسی دکتر شیبانی اطلاعاتی دارند، درباره خانه‌ای که امروز خانه انقلاب نام گرفته داستان‌های زیادی شنیده‌اند. اما آزاده، دختر دکتر شیبانی کسی است که خود شاهد ماجراهای آن دوران بوده است. تعریف می‌کند: «من خیلی کوچک بودم که دکتر بهشتی به خانه ما آمد. وقتی ایشان را دیدم ناخودآگاه مبهوت جاذبه شخصیت ایشان شدم. البته در جلسات پدرم من یا مادرم حضور نداشتیم. پدر اعلامیه‌ها و نشریه‌های امام را می‌آوردند. گاهی هم خودشان با دستگاه تایپ می‌کردند. یک‌بار روزنامه‌ای را دیدم که رویش نوشته بود محرمانه. با اینکه می‌دانست من یا مادرم درباره اعلامیه‌ها حرفی نمی‌زنیم ولی رویش را پوشاند.»

کلاس‌های توجیهی برای دانشجویان
دکتر شیبانی از اوایل دهه40تا قبل از پیروزی انقلاب 9تا 10بار دستگیر شد و به زندان افتاد. آزاده شیبانی از اتفاقاتی که پدر در زندان تجربه کرده چیزی نمی‌داند و توصیه می‌کند حوادث زندان را از سیدمحمد‌مهدی جعفری، هم‌بند پدرش در زندان قصر جویا شویم. دکتر جعفری، استاد بازنشسته دانشگاه شیراز است. او سال‌های زیادی را با دکتر شیبانی دوست بوده یعنی از سال 1340. اینکه چطور باهم آشنا شده بودند را از زبان خودش می‌شنویم: «دکتر شیبانی با شکل‌گیری نهضت آزادی از سوی آیت‌الله طالقانی، دکتر سحابی و مهندس بازرگان عضو آن شد. من سال1340با او آشنا شدم. برای دوره کارشناسی‌ارشد به تهران آمده بودم. دکتر شیبانی دانشجوی رشته پزشکی بود. برای دانشجویان کلاس توجیهی می‌گذاشت. درباره مبارزات سیاسی صحبت می‌کرد و شرایط زندان را می‌گفت و اینکه اگر کسی زندانی شد چطور در بازجویی‌ها جواب دهد.» دکتر شیبانی آن زمان ازدواج نکرده و خانه پدری‌اش در محله امیریه بود. در آنجا اقدام به توزیع اعلامیه و نشریه‌های امام‌خمینی(ره) می‌کرد.

زود می‌روم و زود برمی‌گردم
دوستی دکتر جعفری با دکتر شیبانی طولی نکشید که در سال1342، جعفری به‌علت فعالیت‌های سیاسی دستگیر و روانه زندان قصر شد. در آنجا دکتر شیبانی را دید که او هم به‌علت اقدامات علیه رژیم در زندان بود. جعفری به آن روزها برمی‌گردد: «ما در زندان شماره4قصر با هم بودیم. تعدادمان زیاد نبود. روی هم 20نفر می‌شدیم. اما در هنگام شلوغی مبارزاتی به 70-60نفر هم می‌رسیدیم. شیبانی خیلی خوش‌اخلاق بود. نمی‌گذاشت کار روی زمین بماند. حتی بنایی می‌کرد اما همه سعی‌اش بر این بود که نگذارد وقت زندانی‌ها به بطالت سپری شود. او به ما زبان فرانسه یاد می‌داد، من هم زبان عربی. کار دیگر او یاد دادن بازی شطرنج بود.» تحت‌تعقیب بودن از سوی ساواک و حضور مداومش در زندان برای دکتر شیبانی عادی شده بود تا جایی که همیشه جای خود را نزدیک درگاهی سلول می‌انداخت. می‌گفت: «زود می‌روم و زود برمی‌گردم.»

فعالیت انقلابی در خانه مفیدی
مصطفی مفیدی از دیگر دوستان دکتر شیبانی بود. رفت‌وآمد انسیه، خواهر مصطفی به زندان برای دیدن برادرش علتی شد برای خواستگاری دکتر شیبانی از انسیه مفیدی. خطبه عقدشان را آیت‌الله طالقانی خواند و بعد از آزادی دکتر آنها زندگی مشترک خود را در خانه پدری دکتر شیبانی شروع کردند. سال1351با به دنیا آمدن آزاده، فعالیت‌های دکتر به اوج خود رسیده بود. تا اینکه یک شب ساواک به خانه او حمله کرد و دکتر را دستگیر کرد و به زندان انداخت. این اتفاق باعث شد انسیه مفیدی همراه با نوزاد 3ماهه‌اش به خانه پدری خود برگردد و درست از همان زمان این خانه مکانی شد برای اقدامات مبارزاتی دکتر شیبانی. جعفری تعریف می‌کند: «دکتر در خانه پدر همسرش ساکن بود. مصطفی و مجتبی و محمد، برادران همسرش هم همراهش بودند. علاوه بر افراد بزرگ، مبارزان زیادی به خانه او می‌آمدند. خود من یکی از آنها بودم. در کنار حرف‌های سیاسی جلسات قرآن و نهج‌البلاغه هم برگزار می‌کردیم. آموزش آنها با من بود.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید