ویرجینیا وولف
آدمی نبود که درباره هیچکس بگوید اینطور است یا آنطور است. سخت احساس جوانی میکرد و در عین حال پیری، مثل یک چاقو بود که چیزها را میبرید و از میانشان میگذشت؛ در عین حال انگار بیرون بود و به داخل نگاه میکرد. همانطور که تاکسیها را تماشا میکرد، همان حس دائمی را داشت که بیرون است؛ در جایی دور، نزدیک دریا و تنها. همیشه بهنظرش میآمد که زندگیکردن، ولو برای یک روز، بسیار بسیار پرخطر است.
دو شنبه 3 بهمن 1401
کد مطلب :
183705
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/nZgLR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved