طعم لقمه حلال

الهام مصدقی‌راد- روزنامه‌نگار

1-حسین‌بن‌علی(ع) رو به سپاه یزید کرد و گفت: « فقد مُلِئَت بُطونُکم مِن الحَرامِ و طُبِعَ علی قُلوبِکم... چه شده که شما روبه‌روی فرزند پیامبر خود ایستاده‌اید؟ شکم‌های‌تان از لقمه‌های حرام پر شده، خداوند بر قلب‌های شما مُهر زده و فهم و ادراک شما از بین رفته است.» بزرگان و لشکریان سپاه یزید سال‌ها با فرزند پیامبر و خاندانش آشنا بودند و زندگی کرده بودند، حالا لقمه‌های حرام چشمان‌شان را کور و گوش‌های‌شان را کر کرده بود. پیامبر اکرم(ص) در جمع صحابه و یارانشان به تأثیر تربیت فرزند قبل از تولد اشاره کرده و فرمودند: «فرزندان خود را در رحم مادرانشان تربیت کنید.» ‌صحابه معنا و مفهوم سخن رسول خدا(ص) را جویا شده و پرسیدند چگونه می‌توان پیش از تولد، ‌فرزند را تربیت کرد؟ رسول خدا(ص) در پاسخ آنها فرمودند:«با خوراندن غذای پاک و حلال به مادران‌شان.» پاک و حلال‌بودن غذا و لقمه‌ای که می‌خوریم و به فرزندان‌مان می‌خورانیم از نخستین شروط برای غذاست؛ لقمه‌های سالم و پاک، لقمه‌های بدون شبهه، لقمه‌های مال حلال، لقمه‌های خمس پرداخته که اگر بی‌اعتنا از کنارش بگذریم به‌گفته پیامبر اکرم(ص) ورود آن بدن و جسمی که با لقمه حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع است. عدم‌استجابت دعا، قبول نشدن اعمال صالح، ضعیف شدن ایمان، کم شدن رزق حلال، سنگدلی، عدم‌تشخیص حق از باطل ازجمله نتایج لقمه‌های حرام است که بزرگان و علمای دین به آنها اشاره کرده‌اند. حسین بن علی(ع) خطاب به لشکریان یزید در صحرای کربلا فرمودند: « پدران شما لقمه‌های حرام را وارد سفره‌های‌تان کردند و نسل در نسل به شما سرایت کرده است.» لقمه حرام، نسل را ناصالح می‌کند.
2-مدتی بود که بیکار شده بود، با اندک پس‌انداز زندگی را به سختی می‌چرخاند بی‌آنکه زن و فرزندانش بدانند. کار در کارخانه مشروب‌سازی‌ به او پیشنهاد شد، ‌حقوقش خوب بود. وقتی می‌خواست از خانه خارج شود تا برای نخستین بار برود سمت مشروب‌سازی‌، ‌همسرش سفارش کرد نان بگیرد، خانه بدون نان بود. هرچه به محل کارخانه نزدیک‌تر می‌شد بیشتر شک می‌کرد. تا به آن روز به‌کار و درآمدش شک نکرده بود، هر چه کار کرده بود و دستمزد گرفته بود، همگی پاک و طیب بودند... اما زندگی هم سخت می‌گذشت، ‌زن و فرزندانش چشم به راه بودند... . بالاخره تصمیمش را گرفت، ‌مسیر رفته را برگشت، ‌با اطمینان و توکل بر خدا برگشت. پولی نداشت برای خانه نان بگیرد. همسرش در را که باز کرد شاداب و پر از خنده گفت:«دستت درد نکند، نان‌هایی را که فرستاده بودی آوردند!» و خداوند چقدر زود جوابش را داده بود وقتی از نان ناپاک و شبهه‌دار دست کشیده بود. خودش معتقد است تأثیر لقمه حلال است که فرزندش عبدالواحد محمدی را به فیض شهادت رساند و لیاقت دفاع در راه وطن را نصیب دیگر فرزندانش کرد. این همان مسیری است که شهید محمدحسین فهمیده هم در آن بزرگ شد. ‌همانی است که همسر شهید محسن حججی تأکید می‌کند لقمه حلال پدر شهید، محسن را به چنین جایگاهی رساند و همانی است که مادر شهیدان قربانی می‌گوید فرزندانم با لقمه حلال بزرگ شدند، لقمه حلالی که دستان همیشه زخمی پدرشان از کار بنایی، ‌گواه آن بود.
3-خودکارهای رنگی روی میز پدر وسوسه‌ام می‌کرد. اگر روزی از مدرسه به محل کارشان می‌رفتم تمام راه نقشه می‌کشیدم که از کدام رنگ برای کدام تکلیفم استفاده کنم. هر بار اما پدر همه نقشه‌هایم را نقش بر آب می‌کرد. ما اجازه نداشتیم از آنها استفاده کنیم، خودکارها متعلق به محل کار بودند نه مال پدر. من امروز یک همسرم. بارها از خداوند خواسته‌ام خواسته سنگین و نا به جایی از مرد خانه‌ام نداشته باشم تا مبادا برای برآورده کردنش، پاکی و درستی رزق و روزی‌مان را فراموش کند. بارها از خداوند خواسته‌ام خودش ما را از لقمه ناپاک دور نگه‌دارد. من یک مادرم و سعی می‌کنم فرزندانم در عین تلاش و ممارست، ‌قناعت را هم بشناسند و در هیاهو و شوق پیشرفت، حلال و حرام را یکی نکنند. هر روز با ذکر و نام خدا، ‌نان حلال را برایشان لقمه می‌گیرم و در دل دعا می‌کنم حق را به درستی از باطل تشخیص دهند. من یک مادرم و تلاش می‌کنم به فرزندانم بیاموزم آنچه خداوند را خشنود می‌کند و مسیری که خودش برایمان روشن کرده است، ‌بهترین مسیرهاست.