این بنای قدیمی هزار سال قدمت دارد
برج نقارهخانه در شهرری
ثریا روزبهانی- روزنامهنگار
از هر سوی امینآباد که به ارتفاعات این محدوده نگاه کنید، برجی گلی از دور در تیررس نگاهتان قرار میگیرد؛ برجی که تنها راه رسیدن به آن طی کردن پلههای بسیار از دامنه کوه طبرک تا قله آن است. این بنای قدیمی که به برج نقارهخانه معروف است هم محلی برای دیدبانی و حفاظت از ری قدیم بوده و هم نقارهزنی به وقت فوت اشخاص معروف.
این برج چندان بلند نیست و به استوانه ۸ ضلعی شباهت دارد که اضلاع آن را دیوارچینهایی برابر و منظم تشکیل میدهد. بین اضلاع و ستونهای برج به شکل محراب ساخته شده و سنگهای کوچک و بزرگ صیقلی فضای محرابها را پر کردهاند. داخل برج وسیع و بزرگ نیست و از دریچه کوتاهی که در پایین برج قرار گرفته میتوان وارد دالان آن شد. داخل برج حفره بزرگی وجود دارد که با تیشه و بیل و کلنگ کاوشگران و قاچاقچیان آثار باستانی ایجاد شده است. در بعضی از کتابهای تاریخی، سازنده برج نقارهخانه را فردی به نام «بزرگ امید» یا «بورزجمید» نوشتهاند که پیرو آیین زرتشتی بوده است. او حدود هزار سال قبل برج نقارهخانه را بر بلندای کوه طبرک ساخت تا پس از مرگ، جسدش را بهعنوان غذای پرندگان بر فراز این برج قرار دهند. عدهای از مورخان هم برج نقارهخانه را مقبره سلطنتی زرتشتیان میدانند. بقایای اجسادی که در حفاریهای برج نقارهخانه بهدست آمده این نکته تاریخی را تا حدودی اثبات میکند.
این خانه وقف کهریزک شد
بهاره خسروی- روزنامهنگار
یکی از ساختمانهای پرماجرای محله عودلاجان خانه مهربان حوالی گذر میرزامحمود است؛ خانهای که در آن افراد مشهور زیادی زندگی کردند. آنطور که در منابع آمده این خانه زیبا مزد خدمت محبعلیخان خلج، فرستاده فتحعلیشاه به دربار عثمانی بود تا نقشههای روسیه را خنثی کند. در واقع، نخستین مالک خانه مهربان، این مرد قاجاری بود. اما در نقشهای که عبدالغفار نجمالدوله، معلم ریاضی دارالفنون، از تهران کشیده این خانه زیبا را به امینه اقدس، سوگلی ناصرالدینشاه، نسبت داده است. این خانه زیبا چند دست چرخید تا در نهایت به فردی بهنام حسین مهربان و همسرش رسید. این زوج هم خانهشان را وقف خانه سالمندان کهریزک کردند و زیرزمین آن محلی برای بستهبندی کمکهای مردمی بود.
خانه مهربان دارای دو حیاط در بخشهای شمالی و جنوبی است و از طریق پلههای حیاط میتوان سر از زیرزمین درآورد. بهکار رفتن عناصری مانند گچبریها، طاقنماهای هلالی، گرهچینی آجری و چوبی، زیبایی این بنا را دوچندان کرده است.در بنای این خانه از مصالحی همچون سنگ و چوب استفاده شده است. دیوارهای خانه خشتی است و سقف آن از چوب بسیار ارزشمند صندل ساخته شده که بسیار سبک است. وجود ایوانی بزرگ مشرف به حیاط و حوضی زیبا در میانه حیاط به این بنا جلوهای خاص داده است. این خانه دارای بخشهای شاهنشین، اتاق زمستانی، سرداب، کرسیخانه، 2 اتاق مهمانپذیر، بهارخواب و ایوان جنوبی است. شهرداری خانه مهربان را اوایل دهه ۹۰ خرید و اکنون در اختیار اداره بافت و بناهای تاریخی شهرداری تهران است.
چنارهای ۷۰ ساله؛ یادگار دریانیها
مریم باقرپور- روزنامهنگار
یکی، دو تا نیستند در سرتاسر محله دریاننو چنان قد برافراشتهاند که توجه هر رهگذری را جلب میکنند.درختان چناری که همزمان با شکلگیری محله، در کوچه پسکوچههایش بزرگ و بزرگتر شدند تا محله سبزتر و زیباتر شود.داستان درختان محله دریاننو با نام مرد خیری گره خورده که در شکلگیری محله هم نقش مؤثری داشته است.نام حاج«حسین دریانی» برای اهالی محله دریاننو منطقه۲ آشناست.
سال ۱۳۲۲ بود که حاجحسین به تهران آمد و به همراه پسرعمویش حاجمهدی، شرکت ساختمانی شهرآرا را تأسیس کرد تا در پایتخت وارد کار ساختوساز خانه شوند. پسرعموها که عزمشان را جزم کرده بودند کسبوکار پررونقی در شهر تهران راهاندازی کنند در همان سالها از مجلس برای آپارتمانسازی مجوز گرفتند و ساختوساز در شمال خیابان آزادی آغاز شد. آنها از قنات فرحزاد، آب را راهی محله کردند و سپس درختهای چنار بسیاری در محله کاشتند؛ درختانی که امروز در خیابانهای اصلی یکم و پنجم دریاننو، حبیبالله، زنجانشمالی، سیادت و گلها به یادگار مانده است. «سیاوش طاحونی» نوه دختری حاجحسین میگوید: «پدربزرگم در همه جای محله نهال کاشت تا خدمتی به مردم کرده باشد. چون معتقد بود که فضای سبز به زیبایی محله کمک میکند. حتی در حیاط خانهاش که در محدوده میدان دریاننو قرار داشت، علاوه بر انواع گیاهان، درختان زیادی بود.» حالا درختان چنار کاشته شده در دهه ۳۰ قدعلم کردهاند و سایه گستردهشان در محله پهن است.
بزرگترین هتل ایران در تهران قدیم
مریم قاسمی- روزنامهنگار
حتما هنگام عبور از تقاطع بزرگراه شهید چمران و خیابان ولیعصر(عج) نگاهتان به این هتل زیبا و قدیمی افتاده است. ساختمان ١۵طبقهای که روزگاری از آن بهعنوان بزرگترین هتل خاورمیانه و مرتفعترین آسمانخراش ایران یاد میشد. بزرگی ساختمان هتل هیلتون سابق و هتل استقلال فعلی را میتوانید در این عکس قدیمی کمیاب ببینید. این هتل قدیمی در دهه 40 در زمینی به مساحت ٩٠هزار مترمربع توسط یک معمار ایرانی بهنام «حیدر غیابی» ساخته شده است. هتلی که دو برج دارد؛ برج غربی آن در سال ١٣٤١ و برج شرقی آن ١٠ سال بعد یعنی سال ١٣۵١، با انواع سنگهای ایرانی و مصالح ساختمانی درجه یک به بهرهبرداری رسید.
شرکت سازنده این هتل، ترکیبی از شرکتهای آمریکایی، انگلیسی و ایرانی بوده است. طبق گزارش مطبوعات آن زمان، این هتل در ١۵ طبقه، با ارتفاع ٨٠ متر، ٤١٠ اتاق یکنفره، ١٨٨ اتاق دونفره، ٢٧ شاهنشین و لژهای مخصوص سلاطین و روسای جمهوری، ٩ مغازه، ٣ رستوران مجلل، ٢ تالار غذاخوری با هزینهای بالغبر ٦۵٠ میلیون تومان ساخته و بهعنوان بزرگترین آسمانخراش ایران به جهانیان معرفی شد.در گزارشی که در روزنامه اطلاعات آن زمان به بهانه افتتاح هتل چاپ شده، آمده است: «این هتل در حومه شمیران و در دامنههای البرز و در محلی که ۵ هزار پا از سطح دریا ارتفاع دارد و فاصلهاش با تهران ٨ کیلومتر است بنا شده است.»
نقاشیهای خاص درمسجد کوچک و متفاوت پایتخت
حسن حسنزاده- روزنامهنگار
شبیه هیچکدام از مساجدی که میشناسیم نیست. نمای ظاهری آن به اتاقکی کوچک شبیه است که با دیوارهای کاهگلی در محاصره آپارتمانهای اطراف باقی مانده است. مسجد حربنریاحی تنها ۱۵ مترمربع مساحت دارد اما خاطرات هزاران نفر از اهالی محله امامزاده قاسم(ع) را در دل خود نگهداشته است. ماجرای ساخت آن هم شنیدنی است. ۹ دهه پیش وقتی که در محله امامزاده قاسم(ع) خبری از آپارتمان، برج و خیابانکشیهای امروزی نبود، جمعی از کشاورزان و اهالی قدیمی محله این اتاقک را برای انجام فرایض دینی بنا کردند.این اتاقک کوچک، خیلی زود به محلی برای دورهمی کوچک اهالی باصفای امامزاده قاسم(ع) تبدیل شد. آنها در مسیر رفتوآمد به باغها و مزارع خود سری به مسجد کوچک محله میزدند، نماز میخواندند و گاهی هم مجلس روخوانی قرآن داشتند. اگرچه دیگر، خبری از آن باغها، زمینهای کشاورزی و سازندگان مسجد نیست، اما هنوز هم میشود با تماشای کتابهای قرآن، رحلها، کتابهای ادعیه، خوشههای رنگارنگ تسبیح و جانمازهای سنتی که در چهارگوشه این اتاقک چیده شدهاند به روزگار گذشته آبادی امامزاده قاسم(ع) سفر کرد. ورود به فضای کوچک این اتاقک اما تازه اول ماجراجویی است. دورتادور دیوارهای مسجد پر است از نقاشی چهرههای درگذشتگان محله؛ موسفیدانی که روزگاری در همین مسجد کوچک نمازخواندند و اکنون چهره در نقاب خاک کشیدهاند. مسجد حربنریاحی، البته هنوز هم پاتوق جمعی از موسفیدان محله است. مثل گذشتهها، چراغ نمازخانه را روشن میکنند و دور هم جمع میشوند.