جشنواره موسیقی بیکار!
رضا رفیع | طنزپرداز
وزارت کار و رفع بیکاری، اخیرا یک کار خیلی خوبی کرده؛ برداشته جشنوارهای در جهت پاسداشت و نگهداشت نغمهها و آوازها و کلا موسیقی کار راه انداخته که از سر بیکاری نبوده بلکه کاملا هدفمند و در راستای توجهدادن اذهان عمومی به فرهنگ کار بوده است؛ شاید از طریق فرهنگی، یک مقداری بشود مشکل بیکاری را قابلتحملتر و لطیفتر کرد. حتما و حکما اطلاع دارید که از قدیمالایام، مردم سرزمین ما که هرکدام به کاری متناسب با شرایط آبوهوایی محل و منطقه زندگیشان مشغول و بالطبع مشعوف ـ در حدّ اوووووف! ـ بودهاند، آنقدر دلشان خوش بوده مشکل اشتغال ندارند که از شدت خوشحالی، هنگام کار میزدهاند زیر آواز؛ حداقل زیر لب، دلیدلی میکردهاند؛ چراکه عموما از شغلشان راضی و خشنود بودهاند و مداخلشان کفاف مخارجشان را میداده است. الان اما یا طرف بیکار است و از بیکاری، آوازهای کوچهباغی میخواند یا اگر هم به کاری مشغول است چون خیلی از کارش یا حقوقش راضی نیست اگر گوش جان به آوای کار او بسپارید، میشنوید که به هنگام کار دارد میگوید: «بر... لعنت با این حقوق و بیمهای که به ما میدی!» (او دارد خطاب به زمانه و چرخ کجرفتار روزگار، آواهایی از خودش سر میدهد؛ سیاسیاش نکنید!) قدیم اما طرف مثلا اگر ماهیگیر بود، با عشق و علاقه میرفت به دریا، تورش را پهن میکرد و تا ماهیها برسند، میزد زیر آوازهای محلی و بومی و فولکلور: من مردی ماهیگیرم آب نباشه، میمیرم ماهی بیا تو تورم قزلآلا، کپورم میشینم توی لنجم/ عاشق جای دنجم... ملاحظه میکنید که چقدر این آوازها و آواهای کار، دلنشین و کارآفرین بودهاند؟! ماهیگیر عزیز با ریتم خاصی تورش را داخل دریا پهن میکرده و سرش را میکرده توی تلگرام و منتظر مینشسته است. وقتی ماهیها در تورش گیرمیافتادهاند هم ریتم بالاکشیدن تور توسط ماهیگیرها و دریانوردها، ضرباهنگ خاص دیگری به خود میگرفته است. هنگامی هم که تور بالا کشیده میشده (قدیم فقط در همین حد بالا میکشیدند!) ماهیگیرها ترانههای لرزان بندری را زمزمه میکردهاند؛ الان اما باید اول از ارشاد بندر مجوز لازم را دریافت کنند. آنها در اثر زمزمهکردن این ترانهها، سنگینی تور را حس نمیکردهاند. به مرور اینطوری شد که بهتدریج شاهد شکلگیری نوعی موسیقی به نام«موسیقی کار» شدیم. فقط مخصوص ماهیگیری هم نبود؛ از این موسیقی برای کاشت و برداشت محصولات، چوپانی و گوسفندداری یا رفتن لنجها به سمت مقاصد مورد نظر نیز استفاده میکردند. کماکان نیز دارند میکنند؛ البته اگر کاری پیدا شود. علیایحال ما بهعنوان یک شهروند فرهیخته، از این جشنواره موسیقی کار از سوی وزارت کار، بهشدت استقبال میکنیم و امید داریم که هر سال، بهتر از پارسال شود؛ منتها پیشنهاد میکنیم که حتما به موازات موسیقی کار، به مقوله «موسیقی بیکار» هم توجه شود تا خیل عظیم بیکاران جامعه نیز از آن بهرهمند شوند. 3میلیون و 800هزار بیکاری که فیالحال داریم، مسلما به هنگام بیکاربودن یا دنبال کار بودن، آوازهایی زیر لب زمزمه میکنند که اگر جمعآوری شوند، قطعا گنجینه ارزشمندی فراروی مسئولان قرار خواهد گرفت.