پسر جوان برای اخاذی از دایی پولدارش نقشه آدمربایی کشید
پسرعمه، پشتپرده گروگانگیری 4میلیاردی
پسرعمه با اجیر کردن 3گروگانگیر، پسرداییاش را ربود تا دست به اخاذی 4میلیاردی از دایی پولدارش بزند اما روز پنجم گروگانگیری، مأموران پلیس قدم در مخفیگاه آدم ربایان گذاشتند و به این اخاذی پایان دادند.
به گزارش همشهری، دهم دیماه امسال پسری 23ساله سوار بر خودروی خود در حال عبور از یکی از خیابانهای تهران بود که پژویی با 4سرنشین سد راه او شد. 2سرنشین پژو که نقاب بهصورت داشتند به سرعت از ماشین پیاده شدند و در چشم بر هم زدنی سوار خودروی پسر جوان شده و چاقویی روی پهلویش قرار دادند و او را تهدید به مرگ کردند. مردان ناشناس سپس جوان 23ساله را ربودند و درحالیکه دستها و چشمانش را بسته بودند، وی را به یک باغ ویلا در اطراف تهران بردند. آنها سپس گروگان خود را در یکی از اتاقها زندانی کردند تا نقشهای را که در سر داشتند عملی کنند.
تماس برای اخاذی
چند ساعتی از این ماجرا گذشته بود که آدمربایان با خانواده پسر جوان تماس گرفتند و برای آزادیاش درخواست 4میلیارد تومان کردند.
آنها که اطلاعات کاملی از وضعیت زندگی گروگان و خانوادهاش داشتند تهدید کردند که اگر به خواستهشان نرسند، گروگانشان را خواهند کشت.
چند ساعت بعد
پدر جوان ربوده شده وحشتزده مقابل مأموران پلیس نشسته بود تا از ماجرایی بگوید که برای پسرش رخ داده بود. او توضیح داد: وقتی آدمربایان با من تماس گرفتند، برای اینکه مطمئن شوم پسرم زنده است از آنها خواستم تلفن را به وی بدهند تا صدایش را بشنوم. آنها در تماس بعدی تلفن را به پسرم دادند و چند کلمه با وی صحبت کردم. پسرم خیلی ترسیده و وحشت کرده بود. وقتی دیدم زنده است خیالم راحت شد و به تکاپو افتادم تا مبلغ درخواستی آدمربایان را تهیه کنم. حتی 200میلیون تومان بهعنوان پیش پرداخت بهحساب آدمربایان واریز کردم اما آنها اصرار داشتند که باید هرچه سریعتر مابقی پول را جور کنم. هرچند آنها تهدید کرده بودند که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، پسرم را خواهند کشت، اما پس از واریز کردن 200میلیون تومان و گرفتن وقت از آنها، تصمیم گرفتم برای نجات پسرم از پلیس کمک بخواهم.
با اظهارات این مرد، تیمی از کارآگاهان به دستور محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند. آنها در نخستین اقدام برای پیدا کردن ردی از گروگانگیران به بررسی دوربینهای مداربستهای پرداختند که در مسیر بازگشت گروگان به خانه بود. به این ترتیب محل گروگانگیری شناسایی شد و مأموران توانستند به تصویری از خودروی متهمان دست پیدا کنند. کارآگاهان همزمان از خانواده گروگان خواستند که با آدمربایان وارد معامله شوند و به بهانه فراهم کردن پول، مهلت بیشتری از آنها بگیرند. به این ترتیب تحقیقات ویژه ادامه یافت تا اینکه در پنجمین روز از ربوده شدن جوان 23ساله باغ ویلایی که گروگان در آنجا زندانی بود شناسایی شد و به محاصره پلیس درآمد. تیم عملیاتی پلیس وقتی از حضور گروگان و آدمربایان در این محل اطمینان یافت در یک عملیات ضربتی وارد آنجا شد و به این ترتیب گروگان که در اتاقی زندانی بود آزاد و 4مرد گروگانگیر دستگیر شدند.
گروگانگیر آشنا
با دستگیری متهمان معلوم شد که یکی از آنها پسرعمه گروگان بوده است.
جوان گروگان پس از آزادی گفت: در مدتی که در اتاق زندانی بودم، آدمربایان با نقاب نزد من میآمدند و چهرهشان را نمیدیدم. اما صدای یکی از آنها بهنظرم آشنا آمد. صدای پسرعمهام بود اما باورم نمیشد که او در این ماجرا نقش داشته باشد. با این حال وقتی آزاد شدم، در کمال تعجب وی را در میان متهمان دیدم و فهمیدم که همه ماجرا زیر سر او بوده است.
پسرعمه تبهکار نیز در بازجوییها گفت: داییام تاجر و بنکدار بود. او وضع مالی خیلی خوبی داشت و من همیشه به زندگی آنها حسادت میکردم. از خودرویی که زیر پای پسرداییام بود تا لباس هایش و سفرهایی که میرفتند، همه باعث حسادتم میشد و این در حالی بود که ما وضع مالی خوبی نداشتیم. به همین دلایل بود که نقشه گروگانگیری کشیدم تا با ربودن او بتوانم از داییام اخاذی کنم. چون میدانستم او عاشق پسرش است و بهخاطر نجات زندگی او حاضر است میلیاردها تومان پول بدهد.
یکی از متهمان که به دستور پسرعمه، نقشه گروگانگیری را اجرا کرده بود نیز در بازجوییها گفت: ما با پسرعمه گروگان دوست هستیم. او به دروغ به ما گفت که با گروگان اختلاف مالی دارد و برای اینکه پولش را زنده کند میخواهد او را گوشمالی بدهد. اصلا نمیدانستیم ماجرا اینطور نیست. او به ما اطمینان داده بود که هیچکس شکایت نمیکند و پای پلیس هرگز به ماجرا کشیده نمیشود.
براساس این گزارش، متهمان با قرار قانونی بازداشت شدهاند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.