• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
سه شنبه 20 دی 1401
کد مطلب : 182449
+
-

تا کی باید منتظر ماند؟

یادداشت
تا کی باید منتظر ماند؟

عیسی محمدی‌؛ دبیر گروه جامعه

او یک ماهیت مستقل است، یک شخص مستقل، یک وجود مستقل. قرار نیست برای تعریف شدن و شناخته شدن، او را در کنار کسی دیگر یا اتفاقی دیگر یا پدیده‌ای دیگر یا موقعیتی دیگر بگذاریم و تصور کنیم. او به‌خودی خود، مهم، مقدس و از همه مهم‌تر یک «انسان» است. از آنجایی هم که هدف غایی و نهایی در فرهنگ اسلامی، پر و بال دادن به همین انسانیت است، پس به این منظور نیازی نیست که در جایگاهی دیگر باشد تا او را حساب کنند. او از پیش حساب شده است؛ درست مثل همه انسان‌های دیگر و درست مثل مردان دیگر و... . او یک انسان است و همین، برای استقلال، شأنیت و جایگاه او کفایت می‌کند و کافی است. درست مثل همان منطقی که دکتر علی شریعتی در کتاب «فاطمه فاطمه است» خود می‌آورد. او اشاره می‌کند که در ابتدا می‌خواست فاطمه را، با پدر او، با همسر او، با فرزندان او و... به یاد بیاورد، اما دست آخر به این نتیجه رسید که فاطمه، فی‌نفسه یک وجود مستقل و بزرگ‌مرتبه است و همین، برای به یاد آوردن او کفایت می‌کند. راست هم می‌گوید؛ به‌واقع این خداوند است که اشاره می‌کند من تمام کائنات و هستی را به عشق اهل‌بیت و اهل‌بیت را هم به محوریت فاطمه آفریده‌ام. بالاتر از این؟ شأنی مهم‌تر از این؟ یک مکتب و یک دیدگاه، با چه زبانی باید بگوید که زن و ‌شأن زنانگی او، برایش بالاترین است؟ زبانی جز این؟ آیا جز این است که در فرهنگی که همه عادت داشتند اعتبار و‌ شأن خود را با نسبت دادن به پدران‌شان به رخ بکشند، بزرگان دین ما‌ شأن و مرتبت خود را در فرزند مادر و فرزند فاطمه ‌بودن تعریف کرده و به رخ کشیده‌اند؟ هدف در فرهنگ اسلامی، انسانیت و پر و بال دادن به این انسانیت است. این، درست مثل فانوس دریایی می‌ماند که در تلاطم زندگی و اندیشه‌های مختلف، می‌تواند راه را نشان‌مان می‌دهد. هر چیزی که این انسانیت را خدشه‌دار می‌کند، باید حذف شود یا دست‌کم نباید آن را اسلامی، دینی و مقدس بدانیم. حالا می‌خواهد یک طرف ماجرا، همسری باشد که زنش را تحقیر می‌کند و به هر طریقی به او ظلم روا می‌دارد یا یک کارفرما که به هر دلیلی می‌خواهد به نیروهای خانم خودش ظلم کند یا دست‌کم عدالت کاری را نسبت به آنها روا نمی‌دارد یا هر موقعیت دیگری. هر جایی که انسانیت به خطر بیفتد، ما با یک موقعیت غیرانسانی روبه‌رو هستیم؛ زن و مرد هم ندارد. حالا می‌خواهد یک عرف یا یک فرهنگ یا یک جغرافیا، وزن بیشتری به مردها ببخشد و ظلم را به نفع آنها توجیه کند یا یک نحله فکری و یک جریان اجتماعی و... به هر دلیلی، حق را به زنان بدهد و این تعادل را به هم بزند. چیزی باعث نمی‌شود تا ماهیت ظلم تغییر کند؛ نه زن بودن، نه مرد بودن، نه حتی مقدس و غیرمقدس بودن و نه بخشی از یک فرهنگ، عرف و جغرافیا و... بودن.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید