تاکسی خط مهربانی
حاج محمد، خود و تاکسیاش را هر روز از 10صبح به بعد وقف کار خیر کرده است
حسن حسنزاده-روزنامهنگار
نماز صبح را که میخواند، با تاکسی زردرنگش راهی خیابانهای شهر میشود. «محمد کیاسالار» در میانه ششمین دهه از زندگیاش همچنان به عهدی که در جوانی بسته پایبند مانده و تاکسیاش را وقف کار خیر کرده است؛ از بردن بیماران به بیمارستان تا رساندن مسافران در راهمانده به ترمینال و تهیه بلیت برای آنها.
اگر چه او در انجام این کارهای نیک تنها نیست و اهالی نیکوکار یک محله کنار او ایستادهاند اما حاج محمد بر پایه قول و قراری که سالها پیش با پروردگار خویش گذاشته همه این کارهای نیک را روزانه با همین تاکسی انجام میدهد. وقتی از ساعات کار و نحوه تامین مخارج زندگیاش میپرسیم، میگوید:«خدا روزیرسان است. نماز صبح را که میخوانم راهی خیابان میشوم. تا ساعت ۱۰ صبح برای خودم و همسرم کار میکنم. یک خانه هم دارم که اجاره دادهام و بخشی از هزینههای زندگیمان از این راه تامین میشود. خدا را شکر فرزندانم درس خواندهاند و خودشان کار آبرومندانه دارند. پس من میمانم و همسرم که همین چند ساعت کار با تاکسی کفاف تامین حداقلهای زندگیمان را میدهد. از ساعت ۱۰ صبح هم به مسجد صاحبالزمان(عج) خیابان اقبال میروم و پیگیر راهانداختن کار مراجعهکنندگان میشوم.»
حاج محمد سالهاست که داوطلبانه مسئولیت صندوق خیریه این مسجد قدیمی را برعهده دارد. او از همین تاکسی برای بررسی و سرکشی به منازل نیازمندان استفاده میکند و همین تاکسی سبدهای ارزاقی را که با کمک خیران تهیه شده به منازل خانوارهای نیازمند میرساند. راننده تاکسی نیکوکار با بیان اینکه اهالی محله، نیکوکاران و نمازگزاران مسجد، بانی اصلی کارهای خیریه هستند و او فقط اجرای آن را برعهده دارد، میگوید:«با کمک خیران هر ماه به حدود ۴۰ خانواده سبد ارزاق میدهیم و من هم با تاکسی سبدهای ارزاق را میان خانوارهای نیازمند توزیع میکنم.»
تاکسی ویژه افراد در راه مانده
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. یکی از فعالیتهای جدی صندوق خیریه مسجد، رسیدگی به در راه ماندگان است. از آنجا که مسجد صاحبالزمان(عج) در مسیر دسترسی به ترمینال شرق قرار دارد، از دیرباز افراد بسیاری برای تهیه بلیت به این مسجد مراجعه میکنند و مسئولیت رسیدگی به این افراد هم برعهده حاج محمد است. او میگوید: «متأسفانه برخی از افراد سودجو به دروغ خود را درراه مانده جا میزنند. از طرفی اگر کسی واقعا نیازمند باشد و ما دست رد به سینهاش بزنیم، مسئولیتش برعهده ماست. پس باید ادعای این افراد بررسی شود. در صندوق خیریه مبالغی برای تهیه بلیت داریم که با کمک اهالی تامین میشود. وقتی کسی با این ادعا مراجعه میکند، خودش و خانوادهاش را با تاکسی به ترمینال میبرم و خودم برای آنها بلیت تهیه میکنم تا بیتالمال در مسیر درستش هزینه شود.» با وجود این، حاجمحمد بهعنوان یک راننده تاکسی هم در خیابان بارها با این موارد روبهرو شده است: «برای من فرقی ندارد فرد در راه مانده به مسجد مراجعه کند یا یکی از مسافران تاکسی باشد. بارها پیش آمده که خانوادهای را کنار خیابان ببینم و آنها از من درخواست تهیه بلیت داشته باشند. در یکی از آخرین موارد، خانمی را که مسافر تاکسی بود به ترمینال آرژانتین رساندم و چون پول تهیه بلیت نداشت، از مبالغی که برای این کار درنظر گرفته شده برایش بلیت تهیه کردم.»
دربست در خدمت بیماران نیازمند
تاکسی حاج محمد وقف خدمترسانی به بیماران هم شده است. او صدها بیمار را با همین تاکسی به مراکز درمانی رسانده و دوباره به منزلشان برگردانده است. «حسن محمدی» یکی از نمازگزاران مسجد میگوید: «حاج محمد راننده تاکسی است اما شما او را بیشتر در داروخانهها میبینید که در صف دارو برای بیماران ایستاده است. نسخههای بیماران نیازمندی را که به مسجد مراجعه میکنند شخصا به داروخانه میبرد و خودش داروها را بهدست بیماران میرساند. از طرفی بیماران نیازمند و سالمند محله را که توان رفتوآمد به مراکز درمانی ندارند با همین تاکسی به بیمارستان میبرد و به خانه برمیگرداند.»