عیسی محمدی-روزنامهنگار
دیروز صبح در ایستگاه مترو نشسته بودم. قطار شلوغ بود. یک نفر که میخواست بیرون بیاید، چون شلوغ بود با زحمت بیرون آمد. بین او و یکی از مسافران که میخواست سوار قطار شود، بگومگویی پیش آمد. ناسزاهایی هم ردوبدل شد؛ یعنی در اصل نفری که سوار قطار شده بود، به نفری که پیاده شده بود فحشهای بدی داد. نفر پیاده شده هم چیزهای بدتری گفت. ناگهان درحالیکه در قطار بسته نشده بود، نفری که داخل قطار بود بدوبدو آمد و مشتی به آن یکی زد و سریع برگشت. فرد مشتخورده که گیج شده بود، کمی بعد بدوبدو رفت و کمی دعوای مختصری کردند و درهای قطار بسته شده و هر کدام رفتند دنبال کارشان. اینها را که مینویسم، هنوز صدای مشتزدن نفر اول بهصورت نفر دوم توی مخم است.
در اینجا شاهد بودیم که اختلافی پیش آمده است. نحوه رفع اختلاف این 2نفر، در ابتدا ناسزاگویی و سپس زدوخورد بوده است. وقتی که داریم از توسعه و توسعهیافتگی، چه در عرصه شخصی و شخصیتی و چه در عرصه عمومیتر صحبت میکنیم، ماجرا این است که به نوعی میتوانیم توسعهیافتگی را براساس نحوه مدیریت اختلاف و اختلافات در افراد و جوامع هم تقسیم کنیم. اما اینها یعنی چه؟ یعنی بشر ابتدایی، سعی میکرده اختلاف خودش با طبیعت و انسانهای دیگر را با همین زدوخورد و... مدیریت و برطرف کند. رفتهرفته که انسانها متمدنتر شدند، اصول مذاکره و گفتوگو و کنار آمدن و اخلاقیات و... هم به رفتارهای بشری اضافه شد. یعنی اگر قبلاً 2قبیله با نخستین برخورد، شروع به قتلعام همدیگر میکردند، رفتهرفته این مدیریت اختلاف شکل و شمایل و حتی ماهیتاش را تغییر داد. حالا پیش ریشسفیدها میرفتند یا پیش یک آدم قویتر میرفتند یا قبیله ضعیفتر به آنکه قویتر بوده امتیازی میداد. در مورد آدمها هم چنین بوده است: یعنی یکجوری سعی میکردند این اختلاف را مدیریت کنند که زدوخورد و... آخرین مرحله باشد یا اساساً وجود نداشته باشد. بعدها هم نظامهای حقوقی و اخلاقی و... هم بهسامانتر شدند و از سوی دیگر پشتوانه اجرایی قویتری پیدا کردند. به این ترتیب که شما میتوانستی از نفری که با او اختلاف داری، شکایت کنی و اگر حق با تو باشد، به حق و حقوقت برسد. حتی در مورد اختلافات جهانی و بینالمللی بین کشورها نیز به جای اینکه کار به زدوخورد و جنگ و... بکشد، مثلاً سعی میکردند با مراجعه به کنوانسیونهای مختلف و دادگاههای مقبول و... این اختلاف را رفع کنند. گاهی هم کشورهای دیگر پادرمیانی میکنند تا اختلافات به جنگ و زدوخورد کشیده نشود.
حالا این مدیریت برخوردی که از آن صحبت میکنیم، صرفاً در حوزه ظاهری نیست. گاهی وقتها شاید شما از حیث فکری، اعتقادی و اقتصادی و... هم با دیگری اختلافاتی پیدا کنید؛ در این صورت نیازمند این هستید که مدیریت اختلاف خوب و بهسامانی داشته باشید.
به واقع به نوعی، شخصیتهای توسعهیافته چه در سطح فردی و چه در سطح عمومی را میتوان از این دریچه هم به تماشا نشست: آنها درک میکنند که اختلاف پیدا کردن در طبیعت آدمی و زندگی است، آنها میپذیرند که ممکن است افراد زیادی باشند که خواسته یا ناخواسته، همجهت با آنها نیستند، آنها میپذیرند که قرار نیست هر فردی که مخالف جهت آنها بود پس اساساً حقی نداشته باشد و نظامهایی حقوقی و اخلاقی و سیاسی تدوین میکنند تا این اختلافات، به بهترین شکل ممکن مدیریت شود و به نتایج خوشایندی منجر شود.
البته وقتی که از مدیریت اختلاف و برخورد صحبت میکنیم، شاید باید کمی عمیقتر شویم: داریم از ماجرای احترام به حقوق فردی صحبت میکنیم. یعنی هر انسانی، ماهیت انسانی خودش را داشته و به همین نسبت باید حق و حقوقی داشته باشد که به حقوق اساسی معروف است. میزان احترام به این حقوق اساسی، به راحتی میتواند مدیریت اختلافها را در پی داشته باشد. احترام به حقوق اساسی به این شکل است که حتی در فرهنگ اسلامی، وقتی که خلیفه مسلمانان توسط یک تروریست، مورد سوءقصد قرارمیگیرد، به او آب و غذا میدهند و تنها با یک ضربه باید قصاص شود؛ و نه بیشتر. احترام به حقوق اساسی، در ذات دین و اخلاق و زندگی اجتماعی وجود داشته و تنها سطح تعهد به آن متفاوت بوده است؛ سطحی که مشخص میکرده کدام کشور یا فرد یا گروه و سازمان، پیشرفتهتر و توسعهیافتهتر است و کدام کمتر. این، یکی از اساسیترین بحثهای توسعه است که شاید تا به حال توجه چندانی به آن نشده باشد؛ چون غالباً این حس را داریم که اگر نتوانیم یا نمیشود که حقمان را بگیریم، پس باید کار به زدوخورد و... بکشد.
چهار شنبه 14 دی 1401
کد مطلب :
181821
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/KO80z
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved