پله در ناف تهران
جواد نصرتی-روزنامهنگار
پله، اسطوره فوتبال برزیل و دنیا که 2شب پیش در گذشت، در دهه70 میلادی، عزیزترین مهمان ورزشی دنیا بود. تمام دنیا میخواستند میزبان بهترین فوتبالیست جهان باشند و سانتوس، تیمی که پله بیشتر عمر فوتبالی خود را در آن سپری کرد هم بهشدت از این فرصت استفاده میکرد تا نهتنها کسب درآمد کند، که نام خود را در سراسر جهان به گوش مردم برساند. نتیجه این شد که پله و سانتوس، همچون یک گروه جهانگرد، در کوچکترین فرصتهایی که بهدست میآوردند به گوشه و کنار دنیا سفر میکردند و حالا یک نسل از هواداران قدیمیتر فوتبال در سراسر دنیا هستند، از آسیا گرفته تا آفریقا و از اروپا گرفته تا آمریکای لاتین، که جادوی پله را، به لطف همین جهانگردیها، از نزدیک دیدهاند. پله در اوج محبوبیت و قدرتش، به تهران هم آمد و شهر را به هم ریخت و رفت و همچنان خاطرهاش، با قدیمیترهایی که برای دیدن بازیاش به استادیوم هجوم برده بودند، زنده است.
ارتباط ایرانی
سفر به تهران، پایان ارتباط پله با ایران نبود؛ وقتی برای سالهای آخر فوتبالش به تیم کاسموس نیویورک رفت، با آندرانیک اسکندریان مدافع چپ تیم ملی در جامجهانی1978 همبازی شد. اسکندریان در خاطراتش از رابطه خوبی که با پله داشته صحبت کرده و گفته است که او و پله و دیگر بازیکنان، در این تیم مثل خانواده بودهاند. اسکندریان در بازی خداحافظی پله، در تیم منتخب جهان برابر همبازی سابق خود هم، بازی کرده است.
بیدفاع در برابر پله
مسئله در اردیبهشت1351، سنجش مهارت و قدرت پله و سانتوس نبود؛ نه ابزارهای این کار در دسترس بود، و نه انگیزههایش. پله به تهران آمده بود، تا ما هم سهمی از لمس جادوی او برده باشیم. سانتوس که میدانست پله تا ابد در تیمش نیست، به پیشنهادهای مالی نه نمیگفت و در برابر پیشنهاد مالی باشگاه تاج (بعدها استقلال) به تهران آمد. حضور پله در تهران، مردم را تا حد جنون پیش برد و استقبال بینظیری از او در فرودگاه مهرآباد شکل گرفت. آن موقع شایع شده بود که برخی از تهرانیهای زرنگ، به جای برگه سفید، سفته به پله میدادند تا امضا کند و او هم وقتی به ماجرا شک کرده بود، با خنده فهمانده بود که فقط کاغذهای سفید را امضا میکرد.
در تهران، دست فوتبال ایران حسابی خالی بود؛ تیم ملی برای بازیهای مقدماتی به کرهشمالی رفته بود و بهترین بازیکنان تاج، ازجمله ناصر حجازی و علی جباری و دیگران در تهران نبودند. تیم منتخب تهران، در یکی از نخستین بازِیهای رسمی در ورزشگاه تازهساز آزادی به میدان رفت و خوششانس و مورد لطف داور بود که با نتیجه 5 بر یک شکست خورد. پله 2 گل در این بازی زد. افراد زیادی، برای نخستین بار در زندگیشان به استادیوم رفته بودند و هدفشان، تنها دیدن پله بود.
مرحوم حمیدرضا صدر نقل کرده که در تهران، نام یکی از باشگاههای زیر مجموعه تاج به پله تغییر یافت و یکی از بازیکنان این تیم هم، پله را بالای سر نوزاد تازه متولدش برده و نام نوزاد را که هیچ وقت فوتبالیست نشد را پله گذاشت.