چطور مانع از یک جنگ جهانی تازه شویم؟
هنری کیسینجر؛ وزیرخارجه پیشین آمریکا
جنگ جهانی اول نوعی خودکشی فرهنگی بود که جایگاه مهم اروپا را از بین برد. رهبران اروپا در خواب بودند که ناگهان وارد جنگی بزرگ شدند. شاید اگر کشورهای جهان قبل از جنگ میتوانستند وضعیت پس از جنگ در سال 1918را پیشبینی کنند، هیچکدام وارد جنگ نمیشدند. پس از 2سال جنگ در سال 1916، میلیونها تلفات انسانی روی دست کشورها ماند و همین وضعیت باعث شد تا بازیگران اصلی جنگ در غرب (شامل انگلیس، فرانسه و آلمان) به دنبال چشماندازی برای پایان دادن به آن باشند. در این شرایط، دیپلماسی بهعنوان راهی انتخاب شد که قبل از آن کمتر امتحان شده بود. البته جنگ 2 سال دیگر ادامه یافت و میلیونها قربانی گرفت و نقشه اروپا را دگرگون کرد و دولتهای جدید روی نقشه پدید آمدند. امروز جهان در ماجرای اوکراین، خود را در نقطه عطف مشابه جنگ جهانی اول میبیند. تاکنون بارها حمایت خود را از تلاشهای نظامی برای خنثی کردن تجاوز روسیه در اوکراین اعلام کردهام، اما اکنون زمان آن فرارسیده که به سمت تغییرات استراتژیک برای دستیابی به صلح حرکت کنیم. قبل از هرچیز باید بدانیم اوکراین برای نخستین بار در تاریخ مدرن به یک کشور بزرگ در اروپای مرکزی تبدیل شده و این روند مسائل مهمی را در مورد عضویت اوکراین در ناتو ایجاد کرده است. هماکنون اوکراین یکی از بزرگترین و مؤثرترین ارتشهای زمینی در اروپا را دارد که توسط آمریکا و متحدانش تجهیز شده است. در هر روند صلحی این مسائل باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع روندی لازم است تا اوکراین را به ناتو مرتبط کند. حقیقت هم آن است که پس از پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو، بیطرفی دیگر معنایی ندارد.
به جای بیطرفی، ما نیاز به یک خط آتش بس در همان مرزهایی داریم که جنگ از آن جا آغاز شد. لازم است تا روسیه از فتوحات خود عقبنشینی کند؛ هرچند وضعیت شبهجزیره کریمه میتواند پس از آتش بس مورد مذاکره قرار گیرد. از طرف دیگر اگر بازگشت به خط مرزی قبل از جنگ امکان پذیر نباشد، میتوان اصل خودمختاری را ملاک قرار داد و یک همهپرسی تحت نظارت سازمانهای بینالمللی در مورد تعیین سرنوشت مناطق مورد مناقشه برگزار کرد. هدف از این روند صلح دو چیز خواهد بود: تأیید آزادی اوکراین و تعریف یک نظم بینالمللی جدید بهویژه برای اروپای مرکزی و شرقی.
در نهایت روسیه باید در این نظم جدید جایی داشته باشد. هرچند برخی به دنبال یک روسیه ضعیف پس از جنگ هستند، اما من مخالف تضعیف روسیه هستم. نقش تاریخی روسیه نباید کمرنگ شود. تضعیف آن میتواند یک خلأ قدرت در قلمرو آن ایجاد کند و مناقشات جدیدی ایجاد شود.