قصه طبق عروس و جوراب پشمی داماد
بهاره خسروی؛ روزنامهنگار
هنوز سوز چلهکوچک از راه نرسیده، کدبانوها با خشک کردن و ذخیره میوههای متنوع به استقبال شب یلدا و آماده کردن سورسات طولانیترین شب سال میروند. کافی بود مخفیانه به کنج انباریها و زیرزمینها سرک بکشید تا با انواع خوراکیها و میوههای خوشمزهای مواجه شوید که دور از گزند و ناخنکزدن اهل خانه برای شب یلدا و میزبانی از مهمانان ذخیره شده بودند. با این تعریف به حال و هوای تهران قدیم و آمادهسازی خانهها برای استقبال از شب یلدا رفتیم. به همین بهانه با «فاطمه ربیعی» از اهالی قدیمی محله سلیمانی در تکه دهم پایتخت، درباره رسمهای جالب تهرانیها گفتوگو کردیم.
میوه تابستانی خشکشده
«از همان چله تابستان، خانمهای خانه به فکر آماده کردن خوراکیهای شب یلدا بودند. قدیمها در خانهها که مثل امروز یخچال و انواع و اقسام اجاقهای خوراکپزی نبود. از طرفی، دسترسی به میوههای خشکشده، آجیل و خشکبار مثل امروز آسان نبود.»؛ «فاطمه ربیعی» با بیان این مطلب و یادی از مادر همسرش میگوید: «خدا رحمت کند! مادر همسرم زن مدیر و مدبری بود. او از چند روز مانده به شب یلدا برای پذیرایی و استقبال از مهمانها کارها را میان اعضای خانه تقسیم میکرد. از همان فصل تابستان هر میوهای را که در دسترس بود برای آجیل شب یلدا خشک میکردیم. تهیه شیرینی و شکلات مهمترین بخش کار برای این شب بود و هر خانمی با پختن بهترین شیرینی برای مهمانان دوست داشت مهارت و سلیقهاش را محک بزند.»
بهگفته ربیعی، تهیه لباس نو برای بچهها، زغال و خاک زغال برای کرسی و سماور و شستوشوی ملحفههای لحافکرسی با لاجورد از دیگر کارهای مهم هر خانه برای استقبال از شب یلدا بود.
لباس و طلا برای تازهعروسها
بردن هدیه برای تازهعروس و دامادها از بخشهای پرهیاهو و جذاب شب یلدا برای خانوادهها بود. ربیعی با بیان این مطلب به رسم جالب بافت جوراب پشمی برای دامادها اشاره میکند: «معمولاً از طرف خانواده داماد برای هدیه شب یلدا لباس، طلا و میوه را در طبقی میچیدند تا بهعنوان شب چلگی به خانه نوعروس بفرستند. البته در این میان، مادرزنها هم حسابی هوای دامادشان را داشتند و برای حفاظت از او در برابر سرما جوراب پشمی، شال و کلاهی را که خودشان بافته بودند، هدیه میدادند.»
هوای همسایه را داشتیم
کمک به نیازمندان با حفظ شأن و آبروی آنها یکی از سنتهای حسنه میان مردم تهران قدیم و هر خانوادهای بود. ربیعی با یادی از این موضوع میگوید: «پیمانه اول گونی برنج، بنشن و هر خوراکی دیگر را به نیت همسایه نیازمند محله کنار میگذاشتیم. این پیمانهها وقتی به میزان قابلتوجهی میرسید، حتماً قبل از یلدا بهدست فرد نیازمند میرساندیم تا در این شب ویژه، اگر مهمانی در خانهاش را زد، شرمنده نشود. در واقع با این کار برکت رزق و روزی خانه هم بیشتر میشد.»