
همه سیزده سالگیام

«همه سیزده سالگیام» خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی، مهدی طحانیان در عملیات آزادسازی خرمشهر است. طحانیان همراه ۲۰۰ رزمنده دیگر عملیات را شروع کردند. همه۲۰۰ رزمنده به شهادت رسیدند و تنها نوجوان ۱۳ ساله طحانیان اسیر شد. گلستان جعفریان که آثارش در حوزه ادبیات پایداری بارها مورد تقدیر قرار گرفته است؛ این بار در کتاب «همه سیزده سالگیام» و در ۱۸فصل زندگی طحانیان را روایت کردهاست. طحانیان، قبل از این بیشتر با داستان مصاحبه نکردنش با خبرنگاران زن بیحجاب در زندان شناخته شده بود. در این کتاب خاطرات و اتفاقات لحظه به لحظه یک اسیر روایت شده؛ آزادهای که از ۱۳ سالگی بهمدت 7سال در زندانهای عراق اسیر بود و در ۲۱ سالگی آزاد شد. در دوران جنگ، خبرنگاران عراقی و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی ایران با هدف تبلیغ علیه ایران، با رزمندگان و اسیران کمسن مصاحبههایی ترتیب میدادند تا تصویری از ایران نشان دهند که حکومت ایران کودکان و نوجوانان را به اجبار به جبهه جنگ میفرستد. طحانیان در دوره اسارتش با این سیاست مقابله کرد و هیچ مصاحبهای با این عنوان انجام نداد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «جفت پاهایش تیر خورده بود. نمیتوانست راه برود. اما کار عجیبی کرد. یک دفعه کف دستهایش را گذاشت زمین و پاهایش را برد بالا و شروع به راه رفتن کرد! پاهایش در هوا بود و لختههای خون مثل تکههای جگر گوساله از زیر فانوسقهاش میافتاد زمین! فرمانده سریع به سمت ما دو نفر دوید و به عربی دستور آتش داد؛ یک دفعه چند سرباز عراقی در چشم به هم زدنی خشابهایشان را در تن این تکاور شجاع خالی کردند! چند ثانیه بدن او میان زمین و هوا مثل یک ستون ماند. بعد از آن مانند یک پهلوان به خاک افتاد.»