در گفتوگو با زهرا سلحشور، نویسنده کتاب «داوِت» مطرح شد
تکبعدی از شهدا و جانبازان ننویسیم
آزاده سلطانی-روزنامهنگار
«داوِت» روایت زندگینامه داستانی یکی از جانبازان جنگتحمیلی به نام رمضانعلی خردمند است که با وجود عوارض ناشی از موج انفجار تصمیم میگیرد این بار در روستایی متروکه و در جبهه ایثار و جهاد به خدمت ادامه دهد. او اکنون به گویش محلی، داوِت بزرگ و بهعبارتی حامی بزرگ مردم روستاست. زهرا سلحشور نویسنده کتاب «داوت» معتقد است خواندن زندگینامه جانباز رمضانعلی خردمند، تصویر یک مجاهد واقعی را در مقابل دیدگانمان نمایان میکند که برای زندگی و کمک به دیگران تلاش میکنند. به این امید که این جنس آدمها را بهتر بشناسیم و قدرشان را بدانیم. داوت پنجمین اثر از این نویسنده است که توسط انتشارات روایتفتح چاپ شده است. با زهرا سلحشور درباره انتخاب این سوژه و اهمیت معرفی کتابهای دفاعمقدس گفتوگو کردهایم.
چرا در پنجمین اثرتان سراغ سوژهای با موضوع دفاعمقدس رفتید؟
شهدا جایگاه ارزشمندی دارند و زنده نگاهداشتن یاد آنها کمتر از اجر شهادت نیست. هدفم این بود که داستانی بنویسم که جنبه معنوی هم پیدا کند. بهدنبال سوژهای درباره دفاعمقدس بودم و اعتقاد داشتم همیشه باید اطراف خودمان را با دقت نگاه کنیم و قهرمانهای سرزمین و اطراف خودمان را بشناسیم. افراد بسیاری مانند رمضانعلی خردمند در اطرافمان وجود دارند که شهدای زنده دوران دفاعمقدس به شمار میآیند و باید به نسل جوان معرفی شوند. جانباز رمضانعلی خردمند از آشنایان نزدیک ما بود که داوطلبانه به روستایی متروک رفته و در کسوت یک جهادگر خدمات ارزشمندی برای آبادانی روستا انجام دادهاند. من این فرصت را داشتم تا روایت را بهصورت مستقیم از زبان خودش بشنوم. ضمن اینکه برادر ایشان شعبانعلی هم شهید شده و مفقودالاثر هستند. بنابراین در قالب این داستان میتوانستم به گوشهای از خاطرات شهید هم بپردازم. با شنیدن خاطرات از زبان جانبازی که آن فضا را لمس کرده بود، توانستم احساسات و عواطفش را با قلمی داستانی به رشتهتحریر درآورم و جان بیشتری به داستان ببخشم.
مهمترین ویژگی این کتاب چیست؟
این کتاب در چندین ژانر ادبی قرار میگیرد و خواننده میتواند با خواندن آن با دوران تاریخی از انقلاب تا جنگ تحمیلی و بعد از آن آشنا شود. در کتاب بخشی از آداب و رسوم کردهای خراسان و سایر اقوام خراسانی و ویژگیهای یک خانواده از نظر عقاید دینی و فرهنگی معرفی میشود. ضمن اینکه خاطرات تلخ و شیرین راوی از مراسم خواستگاری و عاشقشدن تا مبارزه برای رسیدن به خواستهها روایت شده است. کتاب ضمن روایتی داستانی، جنبه انگیزشی دارد و به مخاطب القا میکند که برای رسیدن به هدفت، دست بردار نباش. تمام این داستان در سطح بالاتر، امیدبخشی به زندگی است؛ جاری شدن در رودخانه زندگی و همراه شدن با قطرات موج این رودخانه تا رسیدن به دریا.
داستانهایی با موضوع دفاعمقدس باید چه ویژگیای داشته باشند تا مخاطب را به خواندن جذب کنند؟
بهنظرم باید دیدمان نسبت به نگارش کتابهایی با موضوع دفاعمقدس تغییر کند. این نوع کتابها برای مخاطب عام نوشته میشود و قرار نیست مخاطب و خواننده این کتابها فقط خانوادههای انقلابی و کسانی باشند که آن دوران را تجربه کردهاند. نویسندههای دفاعمقدس نباید تنها بعد معنوی زندگی شهدا را درنظر بگیرند. برخی کتابها صرفا ویژگیهای مشترکی که بین تمام شهدا وجود داشته را روایت کرده و فقط به مقطعی از زندگی شهید از اعزام به جبهه تا شهادت پرداختهاند. درصورتی که این اتفاقات همه پیشزمینه دارد و آن فرد در دل همین خانوادههای ایرانی، زندگی کرده؛ با همه تلخی و شیرینی و پستی و بلندیهایی که یک زندگی دارد. وقتی زندگینامهها را مینویسیم به همه ابعاد زندگی بپردازیم تا کتاب جذابیت داشته باشد. خاطرات طنز، جلوههای ویژه داستان به شمار میآید و باعث جذب مخاطب میشود. مخاطب دوست دارد روایت داستان و حکایت را بخواند. شهدا و ایثارگران زندگیای معمولی داشتند که در آن برهه تاریخی، داوطلبانه و بسیجیوار به جبهه رفتند. نویسندگان باید با قلم خود این تفکر که اگر کتاب دفاعمقدسی بخوانم، حالم بد و غمگین میشود را تغییر دهند.
بهنظر شما نویسندگان یا متولیان فرهنگی توانستهاند در این زمینه مثبت عمل کنند؟
تلاشهای بسیاری شده و اکنون شاهد آثار چاپ شده بسیار خوبی در زمینه معرفی دوران دفاعمقدس هستیم اما بهنظر من کافی نیست. مسئولان و رسانههایی که میتوانند کار تبلیغی انجام دهند به صحنه بیایند. با برگزاری مسابقات کتابخوانی و جوایز معنوی مانند سفرهای زیارتی، خوانش برشهایی از کتاب در تلویزیون یا در محیطهای آموزشی و فرهنگی میتوان زمینه معرفی این نوع کتابها را فراهم کرد. معتقدم در این زمینه و از نظر اطلاعرسانی فرهنگ غنی خودمان و انتقال مفاهیم به نسل جوان خیلی ضعیف عمل کردهایم و باید کار فرهنگیای که انجام ندادهایم را جبران کنیم. باید همه پای کار بیایند تا شخصیتهایی که جان خود را برای دفاع از این آب و خاک و آبادانی آن دادهاند به نسل جوان معرفی کنیم. باید فرهنگ خودمان را صادر کنیم. الان داریم تأثیر واردات فرهنگ غرب را میبینیم. سلاح ما قلم است و عرصه جنگ ما هم عرصه فرهنگی است.