• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
شنبه 19 آذر 1401
کد مطلب : 179544
+
-

نیم‌نگاهی به واقعه 16آذر سال‌1332

جنایتی که در تاریخ ثبت شد

یادداشت
جنایتی که در تاریخ ثبت شد

حامد یزدانی _ روزنامه‌نگار

سال‌هاست  که در تقویم رسمی‌مان روز 16آذر را به‌عنوان روز دانشجو نامگذاری کرده‌اند. شاید برای خیلی از ما متصور شود؛ منظور دانشجویانی است که در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی یا دوران دفاع‌مقدس یا به شهادت رسیده‌اند. اما ماجرا به سال1332برمی‌گردد؛ یعنی 69سال پیش؛ روزی که 3دانشجو به نام‌های «مهدی آذر شریعت رضوی»، «مصطفی بزرگ‌نیا» و «احمد قندچی» شهید شده‌اند. اینکه در این روز چه اتفاقی افتاده و چرا این 3نفر شهید شده‌اند مطلبی است که در گزارش زیر می‌خوانید.

اتفاقی که در 16آذر سال‌1332افتاد به سقوط دولت مصدق با کودتای آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها برمی‌گردد. ماجرای رخ‌داده ایران را در بهت فرو برد و دانشگاه تهران بیش از پیش رنگ ضد‌دیکتاتوری به‌خود گرفت. این در حالی بود که در افکار عمومی ایرانیان نفرت از کودتاچیان موج می‌زد. آنها هر روز اخباری از گوشه و کنار کشور می‌شنیدند که نمایندگان دولت‌های خائن قرار است به ایران بازگردند. وعده ورود قریب‌الورود «دنیس رایت»، کاردار سفارت انگلیس، حضور نیکسون، معاون آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریکا در ایران در کنار محاکمه مصدق در چند روز مانده به آذر ماه گواهی بر این شایعات بود. از سوی دیگر خبر رسید که نیکسون در روز 17آذر به ایران می‌آید و همین خشم مردم به‌خصوص دانشجویان را به غلیان آورد؛ چرا که آنها معتقد بودند با اوضاع پیش‌آمده دانشگاه، تحمل حضور نیکسون را ندارند. در روز 14آذر دانشجویان دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی دانشگاه تهران تظاهرات پرشوری علیه کوتاچیان برگزار کردند. تظاهرات دانشجویان در روز بعد هم ادامه پیدا کرد و به خارج از دانشگاه کشیده شد، مأموران شاه با دانشجویان درگیر شده و جمعی را دستگیر و گروهی را زندانی کردند. زمزمه‌هایی که از گوشه و کنار شنیده می‌شد دانشجویان را بیشتر به ایستادگی و مقاومت علیه دیکتاتوری شاه و استکبار مصمم‌ می‌کرد. روز 16آذر در دانشگاه تهران متفاوت از روزهای قبل آغاز شد. استادان و دانشجویان با ورود به دانشگاه متوجه استقرار تجهیزات گارد رژیم شاهنشاهی و آرایش سربازان و اوضاع غیرعادی دانشگاه شدند. دانشجویان برای اینکه بهانه‌ای به‌دست گاردی‌ها ندهند مثل همیشه آرام و بی‌صدا وارد کلاس‌های خود شدند اما سربازان با دستور مسئولان‌ارشد خود به میان دانشجویان رفته و اقدام به دستگیری بعضی از آنها کردند. سپس با ضرب و شتم، دانشجویان را سوار بر کامیون‌های مستقر‌شده در بیرون از دانشگاه کردند. رئیس وقت دانشگاه تهران که چاره‌ای جز مدارا با گاردی‌ها نداشت برای حفظ جان دانشجویان، دانشگاه را تعطیل اعلام کرد اما گاردی‌ها که وجودشان لبریز از کینه بود دست برنداشته با اینکه دانشجویان دانشگاه را ترک می‌کردند به دانشکده فنی برگشتند تا 2دانشجویی که در جریان اعتراضات مسخره‌شان کرده بودند را پیدا کنند. حتی مستخدم دانشکده را شکنجه کردند تا حربه‌ای باشد برای اینکه دانشجوهای معترض خود را نشان دهند. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی به درگیری میان دانشجویان و نظامیان منجر شد. عده‌ای از سربازان، دانشکده فنی را محاصره کرده بودند تا کسی از دانشکده خارج نشود در این میان دسته‌ای از سربازان با سرنیزه از در اصلی وارد دانشکده شدند. وقتی دانشجویان قصد خروج از درهای جنوبی و غربی دانشکده را داشتند، رگبار گلوله باریدن گرفت. برخی دانشجویان با شکستن شیشه‌های آزمایشگاه به این محل پناه بردند و برخی به کلاس‌ها و دستشویی‌های دانشکده فرار کردند، برخی که فرصت فرار نداشتند هدف گلوله سربازان قرار گرفتند و مانند برگ خزان در صحن دانشکده و پله‌های آن به زمین افتادند. مصطفی بزرگ‌نیا از دانشجویان سال اول دانشکده فنی، همان ابتدا با اصابت 3گلوله شهید و مهدی آذر شریعت رضوی هم به‌شدت مجروح شد. او همینطور که بدن خود را روی زمین می‌کشید دوباره مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. احمد قندچی هم دانشجوی دیگری بود که با اصابت گلوله شهید شد. دانشگاه تهران به پیروی از دانشکده فنی و به عزای 3شهید از دست داده در اعتصاب عمیقی فرو رفت. بعداز ظهر آن روز دانشجویان با کراوات سیاه از دانشکده حرکت کرده با سکوت غم‌آلود و ماتم‌زده رهسپار خیابان‌های مرکزی شهر شدند و در خیابان‌های لاله‌زار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار این ماجرا را برای عابران اعلام می‌کرد. بیشتر دانشکده‌های شهرستان‌ها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب کردند. در مقابل سیل اعتراض، جنایتکاران گفتند که دانشجویان برای گرفتن تفنگ به سربازان حمله کردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایی به هوا شلیک کردند و تصادفا 3نفر کشته شدند.» 

روایت دکتر‌چمران از روز 16آذر 
شهید چمران در بخشی از روایت خود از 16آذر سال‌1332دانشگاه تهران می‌گوید: «من نیز همراه عده‌ای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحان آنقدر زیاد بود که پایین پله‌ها گلگون شده بود. بین دوستان ما، شیشه پای یکی را شکافت. دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود. گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود. دانشجویان و مستخدمان آزمایشگاه مشغول بستن زخم‌های دانشجویان مجروح بودند. از حدود 30نفر که به آزمایشگاه مقاومت مصالح، پناه بردند، به استثنای 2یا 3نفری همه مجروح شده بودند. دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمی‌توانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگ‌ها و شیشه‌های جلوی دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله‌باران، دقیقه‌ای سکوت دانشکده را فرا گرفت. ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد. ناله‌های بلند و سوزناک به ما فهماند که عده‌ای مجروح شده‌اند و در همان جا افتاده‌اند. اولیای دانشکده، مستخدمان و چند نفری از دانشکده پزشکی می‌خواستند مجروحان را به پزشکی برده معالجه کنند ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحان در حدود 2ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.» 

 

این خبر را به اشتراک بگذارید