• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
یکشنبه 13 آذر 1401
کد مطلب : 179032
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Y6Wn2
+
-

اسلام و زن، زندگی، آزادی

سیدمحمدرضا واحدی

اگر فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی و احساسی نگاه کنیم، می‌بینیم که این شعار در فرهنگ اسلامی، چیز جدیدی نیست و مطالبه آن، تحصیل حاصل است؛ چراکه اسلام از دیرباز، زندگی و آزادی زن را تضمین کرده است. مقایسه‌ای کوتاه بین اسلام و نگاه‌های مکاتب مختلف بشری به مقوله زن، ما را به این حقیقت می‌رساند. در این مقال با استفاده از آثار استاد شهید مرتضی مطهری به این مبحث می‌پردازیم. در بعضی از منابع دینی آمده است که زن از مایه‌ای پست‌تر از جنس مرد آفریده شد و جنبه طفیلی دارد و برای کامجویی مردان به وجود آمده است؛ اما قرآن کریم وقتی به موضوع خلقت می‌پردازد، در درجه اول به سرشت زن و مرد اشاره می‌کند و به‌صراحت می‌فرماید که زن‌ را از همان جنس مرد و حوا را از سرشت آدم آفریدیم.
گفته‌اند زن، عنصر گناه و شیطان کوچک است که از وجود او شر و وسوسه برمی‌خیزد و هر جنایتی که صورت بگیرد حتی اگر توسط مردان باشد، ریشه در حضور یک زن دارد؛ چراکه شیطان مستقیما در وجود مرد، راه نمی‌یابد و تنها از طریق زنان، مبادرت به این کار می‌کند. در ابتدای خلقت هم شیطان، اول حوا را فریفت و بعد آدم را از راه حوا اغوا کرد. اما منطق قرآن این نیست. قرآن می‌فرماید: شیطان، آن‌دو را وسوسه کرد و آن‌دو را لغزاند و آن‌دو را فریفت و برای آن‌دو قسم یاد کرد که من خیرخواه شما هستم. 
دقت کنیم که در همه این موارد و در آیات دیگر نیز از ضمیر تثنیه استفاده می‌کند و نشان می‌دهد که شیطان همزمان با هر دو سخن می‌گفته و اینطور نبوده که حوا را گول بزند تا از طریق حوا در آدم تأثیر بگذارد.
گفته‌اند چون زن نمی‌تواند مقامات بلند معنوی و روحانی را طی کند، هرگز به بهشت نمی‌رود اما قرآن جواب می‌دهد که این امر، اصلا مربوط به جنسیت نیست و وصول به مقامات عالی الهی و ملکوتی، بسته به ایمان ‌و ‌عمل صالح است که زن و مرد به طور یکسان می‌توانند بدان مبادرت کنند؛ آنگاه برای نمونه در کنار هر مرد بزرگ الهی، یک زن بزرگ الهی را مطرح می‌کند؛ همسر آدم، همسران ابراهیم، مادر موسی، مریم مادر عیسی، همسر فرعون و... . در قرآن آمده است که ما به مادر موسی وحی فرستادیم... یا مادر عیسی در محراب عبادت، کلیم و همزبان ملائکه بود و از غیب برایش روزی می‌رسید، طوری که زکریای پیامبر غبطه خورد و آرزو کرد فرزندانی چون او داشته باشد.
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن، این است که وجود زن ذاتا شر و پلیدی ‌است؛ مردان در عین اینکه باید از زن، بهره خود را ببرند باید از او پرهیز کنند زیرا مایه بدبختی و گرفتاری است. اما قرآن کریم همسران را مایه سکونت و آرامش دانسته است. در آیین‌های ریاضت‌طلبی، رابطه جنسی با زنان را ذاتا پلید می‌دانند. از نظر آنان تنها کسانی به مقامات بالای معنوی می‌رسند که از ارتباط جنسی دور باشند. این تفکر، ازدواج را تنها از باب دفع افسد به فاسد روا می‌داند و معتقد است که چون غالب افراد، قادر به مجردزیستن نیستند و گرفتار فحشا می‌شوند، اشکالی ندارد ازدواج کنند وگرنه ازدواج چیز مطلوبی نیست. اصل این اندیشه، بدبینی به زن است و محبت زن را جزو مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می‌آورد؛ درحالی‌که اسلام، با این نظر، سخت مخالفت می‌کند و دوست‌داشتن زنان را جزو اخلاق انبیا می‌داند و ازدواج را مقدس و تجرد را پلید می‌شمارد.
از دیگر نظرات محقرانه نسبت به زن این است که زن، مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است؛ اما اسلام به‌صراحت می‌گوید: زمین و آسمان و ابر و باد و گیاه و خورشید و... همه و همه برای انسان ـ بدون تفاوت در جنسیت ـ آفریده شده‌‌اند؛ نمی‌گوید زن برای مرد آفریده شده است؛ می‌گوید هر کدام برای دیگری آفریده شده‌‌ و موجب پوشش ضعف‌های یکدیگرند؛ «هن لباس لکم و انتم لباس لهن».
بنابراین اسلام از نظر فلسفی، نگاه تحقیرآمیزی نسبت به زن ندارد و هرچه باعث حقارت مقام زن شود را مردود دانسته و حقوق آنان را نیز با حقوق مردان، مساوی و برابر شمرده است؛ ازجمله حق زندگی و آزادی را. اما صحبتی که غربی‌ها در مورد تساوی حقوق می‌‌کنند، در واقع تشابه است نه تساوی. آنها تفاوت‌های غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده می‌گیرند و حقوق، تکالیف و مجازات‌های یکسان برایشان قائل می‌شوند. نقطه اختلاف ما با آنها دقیقا همین‌جاست. اسلام، تساوی را قبول دارد اما آنان تحت عنوان تساوی، دنبال تشابه هستند که اسلام، آن را قبول ندارد و برابری حقوق را غیر از یکنواختی و یک‌شکلی می‌داند.
ضمن درنظرگرفتن فرق تشابه و تساوی، باید دانست که از نظر آفرینش، زن و مرد با هم تفاوت دارند. همین موضوع ایجاب می‌کند که از لحاظ تکالیف، حقوق، مجازات‌ها و... شرایط مشابهی نداشته باشند. در اروپای قبل از قرن بیستم، زن قانونا و عملا حتی فاقد حقوق انسانی بود؛ اما پس از نزدیک یک قرن، در نهضتی که به نام زن صورت گرفت، به مشابه‌سازی‌ زن و مرد پرداختند؛ در نتیجه، بر زنان تکالیفی بیشتر از حد طاقت و ظرفیت‌شان بار شد و با اغواگری رسانه‌ای، آن را معادل تساوی و برابری و آزادی زن دانستند. امیدوارم در مقال بعدی تحت عنوان «غرب و زن، زندگی، آزادی» در این باب، بیشتر صحبت کنیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید