
خیمه مرگ بر سر لندن

لندنیها، وقتی در چنین روزی در سال1952 از خانههایشان خارج شدند، چیز عجیبی دیدند. آسمان هوای لندن، از همیشه غلیظتر شده بود. آنها سالها بــود که با چنـیـن آلـودگی در لندن زندگی میکنند و به شوخی به آن سوپ میگفتند اما چیزی که در آن روز میدیدند، با همه موارد پیشین فرق داشت. بعدها، تاریخ هم ثابت کرد که آن آلودگی هوا، با همهچیزهایی که بعد و قبلش بوده متفاوت بود. مهدود عظیم لندن، در 5روز آینده، چنان پایتخت انگلیس را تیره و تار کرد که مردم فاصله نزدیک خود را نمیدیدند و پلیسها سر چهارراهها، مشعل بهدست گرفته بودند. این مهدود، ارمغان مرگ برای لندنیها بود و در 5روز، جان4هزار نفر را گرفت و برای بیش از 100هزار نفر، مشکلات جسمانی ایجاد کرد.
لندنیها در آن سالها، با آلودگی غریبه نبودند و از قرن نوزهم، با این توده غـلـیـظ و زردرنگ زندگی میکردند، اما این مورد خاص، نتیجه ترکیب آلایندههای صنعتی و یک شرایط جوی کمفشار بود. در نتیجه آن، لندن عملا تعطیل شد و تنفس هوا، حتی در فضاهای داخلی و بسته هم خفهکننده بود. دید در بخشهایی از شهر، عملا نزدیک به صفر رسیده و فضای شهر کاملا آخرالزمانی شده بود. حملونقل، مختل شده بود و آمبولانسها، نمیتوانستند در خیابانهای شلوغ حرکت کنند. مردمی که میخواستند خودشان را به بیمارستان برسانند، خودروهایشان را در خیابان رها میکردند. اوضاع چنان بود که حتی یک گله گاو هم در اطراف لندن بهخاطر استنشاق این هوا خفه شدند. لندن، عملا در برابر آلودگی بیدفاع و فلج شده بود. این وضعیت، به یک شرمساری ملی تبدیل شد و مسئله آلودگی را، که به بخشی از زندگی همیشگی و روزمره مردم در لندن تبدیل شده بود، به یک بحران اضطراری تبدیل کرد.
درخواست عموم مردم از مقامات این بود که فکری به حال شرایط کنند و در نهایت، دولت انگلیس که در ابتدا چندان آلودگی را جدی نمیگرفت، 4سال بعد از مهدود عظیم لندن، قانون هوای پاک را تصویب کرد. این قانون، استفاده از زغال سنگ در خانهها و کارخانهها را محدود کرد. دولت همچنین به خانوارها کمک کرد که برای گرم کردن خانههای خود، بهجای زغالسنگ از گاز طبیعی و نفت و برق استفاده کنند. اینها البته باعث نشد که مهدودهای بزرگ دیگر سراغ لندن نرود و در سال1962، دوباره آلودگی نفس شهر را گرفت. اما این قانون، در تاریخ محیطزیست، یک اقدام بزرگ شناخته میشود و به بهداشت عمومی در بریتانیا کمک بزرگی کرده است.