آرامش توفانی
محمدرضا دژکام درباره پرخاشگری منفعل، پیامدها و روشهای مواجهه با آن میگوید
نیلوفر ذوالفقاری
اگر تصور میکنید پرخاشگرها همیشه داد و فریاد راه میاندازند، دعوا و درگیری درست میکنند و از روشهای پرسروصدا برای تخلیه خشم خود استفاده میکنند، سخت در اشتباهید. نوعی از پرخاشگری که به پرخاشگری منفعل معروف است، واکنشهای متفاوتی در فرد عصبانی ایجاد میکند. پرخاشگران منفعل، از روشهای دیگری برای بروز خشم خود استفاده میکنند که هرچند بهنظر بهتر از داد و دعوا هستند اما آسیبهای مخصوص خود را دارند. محمدرضا دژکام، روانشناس و رواندرمانگر درباره پرخاشگری منفعل، علتها، پیامدها و روشهای مواجهه با این نوع پرخاشگری توضیح میدهد.
خشمی که پنهان شده
وقتی کسی شروع میکند به دادزدن، در را محکم به هم میکوبد یا دستهایش را با عصبانیت تکان میدهد، طرف مقابل به راحتی متوجه میشود که این رفتارها، حاصل خشم و عصبانیت او است. حالا تصور کنید یک فرد خشمگین به جای این نشانههای آشنا، رفتارهای دیگری در پیش بگیرد و از روشهای غیرمستقیم برای نشان دادن احساساش استفاده کند. مثلاً نسبت به حرفهای شما بیاعتنا شود، شروع به گوشه و کنایه زدن کند، برای شما با روشهای مختلف دردسر بسازد و سنگ سرراهتان بیندازد و خلاصه رفتارهای ناسالمی نشان دهد. احتمالاً مدتی طول خواهد کشید که شما متوجه شوید این رفتارها، ناشی از چه احساسی در طرف مقابل است. در نوع افراطی این نوع پرخاشگری، فرد عصبانی اتفاقاً تلاش میکند خودش را آرام و خونسرد جلوه دهد و هیچ نشانهای از خشم درصورت او دیده نمیشود. این همان پرخاشگری منفعل است، رفتاری که میتواند آسیبهای روانی برای فرد مبتلا داشته باشد و در روابط او با دیگران هم مشکل ایجاد کند. بعضی نشانههای رفتاری میتوانند زنگ هشدار را به صدا دربیاورند تا متوجه شوید طرف مقابلتان دچار پرخاشگری منفعل شده است؛ مثلاً اگر فردی ناگهان خودش را از شما دور کرده و سعی میکند همدیگر را نبینید، حرفهایش با گوشه و کنایه همراه شده، دیگر با شما حرف نمیزند، کارهایی را که به او سپردهاید به تعویق میاندازد یا با بهانههای عجیب سعی میکند از جواب دادن مستقیم فرار کند، بهاحتمال زیاد از شما خشمگین و عصبانی است اما آن را بیان نمیکند. گاهی وقتی درباره این احساس از یک پرخاشگر منفعل سؤال میکنید، ادعا میکند که عصبانی نیست و از رفتارهایش منظور خاصی ندارد. به این ترتیب فرصت گفتوگو و حل کردن مشکل از شما گرفته میشود؛ درحالیکه همچنان با رفتارهای ناشی از عصبانیت روبهرو هستید.
جرقههای یک آتش خاموش
شاید فکر کنید پرخاشگری منفعل آنقدرها هم بد نیست، دستکم آسیبهای دعوا و درگیری را ندارد و باعث میشود احساس عصبانیت به فراموشی سپرده شود اما این تصور درست نیست. پرخاشگری منفعل یک رفتار نابهنجار است و پیامدهای مختلفی دارد. فرد مبتلا، توانایی بروز صحیح احساسات خود را ندارد و با رفتارهای عجیب و غریب، فشار مضاعفی به روان خود وارد میکند. از طرف دیگر اطرافیان چنین فردی تکلیفشان با او و رفتارهایش مشخص نیست. آنها دچار ابهام و گیجی میشوند و متوجه نمیشوند که این رفتارها نشانه چیست. بعد از مدتی پرخاشگری منفعل روابط بین افراد را تخریب میکند، ممکن است طرف دوم هم شروع به رفتارهای ناسالم کند و چرخه تلافی و آسیب بهوجود بیاید. در نهایت این چرخه به هیچ نقطه روشنی نمیرسد؛ چرا که فضای گفتوگو و حل مسئله وجود نخواهد داشت و رابطه به راحتی سرد میشود.
اگر طرف مقابل پرخاشگر منفعل است
اگر طرف مقابل شما دچار خشم منفعل است، روشهایی برای روبهرویی با او وجود دارد که کمک میکند هم خودتان کمتر آسیب ببینید، هم رابطهتان تا حد امکان سالم باقی بماند. قدم اول این است که باور کنید شاید شما اصلاً مقصر نیستید. در واقع شاید شما مستحق ابراز خشم دیگری باشید اما مستحق این نیستید که کسی با رفتارهای مبهم، شما را سردرگم کند. در مرحله بعدی باید یاد بگیرید در یک رابطه سالم، همه باید بتوانند درباره احساسات مختلف خود حرف بزنند. اگر خودتان این کار را بکنید، مرزهایتان را با طرف مقابل شفاف کردهاید و کمکم او هم یاد میگیرد. خودتان را به متوجه نشدن نزنید و به طرف مقابل بگویید که متوجه رفتارهای مبهم او هستید. حتی اگر انکار کرد، بگویید که حدس میزنید بهعلتی از شما عصبانی باشد و دوست دارید درباره این موضوع توضیح بشنوید. آرامش خود را حفظ کنید و وارد بازی مقابلهبهمثل نشوید. تلاش کنید با گفتن جملات همدلانه، طرف مقابل را به حرف زدن از احساساش تشویق کنید و به او اطمینان دهید که در کنار شما امنیت دارد، بنابراین میتواند با اعتماد و بدون ترس از پیامدهای ابراز احساساش، بگوید که از چه چیزی خشمگین است.
اگر خودتان پرخاشگر منفعل هستید
اگر متوجه شدید که از روشهای غیرمستقیم برای بروز خشم خود استفاده میکنید، مثلاً جواب تلفنهای فردی را نمیدهید، گوشه و کنایه میزنید و نمیتوانید از خشمگین بودن خود حرف بزنید، باید راهکارهای کنار گذاشتن این رفتار را تمرین کنید. احساسات خود را به درستی درک کنید و روشهای درست ابراز آنها را یاد بگیرید. خودتان را لایق این بدانید که در بعضی موقعیتها خشمگین شوید و آن را به شکل سالم ابراز کنید. مهارتهای گفتوگو را بیاموزید. یادتان باشد که کنار گذاشتن هر رفتار نابههنجار، نیازمند تمرین، صبر و حوصله است و قرار نیست ناگهان همهچیز تغییر کند. باید روشهای ابراز عواطف را در موقعیتهای مختلف یاد بگیرید و تمرین کنید و منتظر واکنشهای ناسالم در قبال ابراز احساسات خود باشید و بدانید که شما مسئول واکنش دیگران نیستید. بنابراین نباید از ترس یک واکنش تند یا نادرست، کار درست را کنار بگذارید. تصور نکنید که برای بروز خشم حتماً باید خسارت بزنید یا رفتارهای شدید نشان دهید، کمی بالا بردن صدا یا حرف زدن درباره احساستان کافی است. قبل از هرچیز باید نادرست بودن الگوی رفتاری خود را ببینید و بپذیرید تا برای اصلاح آن به فکر بیفتید. میتوانید در این راه از مشاوران و روانشناسان هم کمک بگیرید.
چرا خشم منفعل میشود؟
اینکه چرا برخی افراد تصمیم میگیرند به جای بروز خشم خود یا حرف زدن درباره آن، دست به رفتارهای ناسالم بزنند، میتواند ریشه در موضوعات مختلفی داشته باشد. پرخاشگری منفعل یک بیماری روانی نیست اما به هر حال رفتار ناسالم و ناهنجاری است که باید علت ایجاد آن را پیدا کرد. بعضی افراد توانایی بروز احساسات و عواطف خود را ندارند. آنها در خانواده هرگز فرصت بروز احساساتشان را نداشتهاند، با واکنشهای تند مواجه شدهاند و تصمیم گرفتهاند درباره احساساتشان سکوت کنند. افسردهها بیشتر از بقیه ممکن است دچار پرخاشگری منفعلانه شوند؛ چرا که واکنشهای آنها به محرکهای بیرونی، تحتتأثیر افسردگی است. در جوامع و محیطهایی که بروز خشم خیلی زشت قلمداد میشود یا سرکوب شدید احساسات حاکم است، فرد تلاش میکند خشم خود را با روشهای غیرمستقیم نشان دهد. بعضی افراد تصور میکنند اگر خشمگین شوند، ضعیف هستند یا اگر خشم خود را بروز دهند، تبدیل به فردی بیاخلاق میشوند. برای این افراد ابراز خشم ناخوشایند است. این ریشهها میتوانند علت رفتار متفاوت کسانی باشند که عادت ندارند درباره خشم خود، به روشنی حرف بزنند یا آن را ابراز کنند.