
مروری بر کتاب «در آفریقا همهچیز سیاه است» ،نوشته ساسان ناطق
کابوس نظامیان عراقی در زمان جنگ

حامد یزدانی _ روزنامهنگار
بسیاری از نویسندگان ایرانی در آثاری که با موضوع دفاعمقدس خلق کردهاند، اغلب به رزمندگان ایرانی پرداخته و روحیات آنها در مواجهه با موضوع جنگ ایران و عراق را در آثارشان بازتاب دادهاند و تنها برخی از نویسندگان محور داستانهایشان را به زندگی و روحیات سربازان و فرماندهان عراقی اختصاص دادهاند. ازجمله این نویسندگان، ساسان ناطق است که در مجموعه داستان «در آفریقا همهچیز سیاه است» محوریت اصلی اغلب داستانهایش سربازان، فرماندهان و در مجموع نظامیان عراقی است.
کسی به مردهها لگد نمیزند
این کتاب، 4 داستان کوتاه را شامل میشود که در داستان اول با عنوان کسی به مردهها لگد نمیزند، سرگذشت چند نیروی عراقی در یک واحد نظامی خاص، جوخه را روایت میکند که کارشان اعدام سربازان و فرماندهانی است که از دستورات نظامی نافرمانی کردهاند. در این داستان، راوی یکی از نیروهای عملکننده در این واحد نظامی است که دل خوشی از مافوق خود، گروهبان ندارد. او در عین حالیکه از عملکرد خود در جوخه اعدام با خونسردی تمام حرف میزند اما وقتی به توصیف اعمال و کردار گروهبان میپردازد، او را خشن و غیرانسانی توصیف میکند و به مرور نفرت و خشم خود از این گروهبان را عیان میکند؛ «جیبهایش پر از پولهای ایرانی است. آن دو تا انگشتر توی انگشتانش هم مال ایرانیهاست. وقتی داشت با سرنیزه انگشتر را از دست باد کرده جنازه در میآورد، دیدمش. با نیشخند گفت: «محض یادگاری.» لگدی به جنازه زد و گفت: «اگر پیش ننهات میماندی برایت زن هم میگرفت.» همین کارها را میکند که همه ازش متنفرند....» راوی سرانجام تصمیم میگیرد گروهبان را بکشد و با این نیت وارد سنگر او میشود و داستان به پایان میرسد.
مرگ مشکوک وزیر دفاع صدام
داستان بعدی در آفریقا همهچیز سیاه است که عنوان کتاب هم از آن انتخاب شده، درباره یک عملیات پاکسازی در ردههای سری ارتش عراق است. ماجراهای فرعی این داستان پوششی برای پرداختن به ماجرای اصلی آن، مرگ مشکوک عدنان خیرالله طلفاح، وزیر دفاع حکومت صدام و ژنرال ارتش عراق است. در این داستان، شواهدی قرار داده شده که برای خواننده معلوم شود شخص رئیسجمهور وقت عراق، صدام حسین در مرگ عدنان خیرالله طلفاح نقش داشته و این نکته با صراحت بیشتری در جای جای داستان بیان شده است. «...هلیکوپتر عدنان زودتر بلند شد. ما هم سوار شده و پشت سرش راه افتادیم. مرد غریبه این بار کیف سیاهش را گذاشته بود کنار پایش و داشت با کامپیوتری که در دستش بود بازی میکرد... وقتی نشستیم، متوجه شدم که هلیکوپتر عدنان خیرالله منفجر شده....»
آن سوی نبرد با رزمندههای ایرانی
داستان بعدی با عنوان«خط»، به ماجراهای زمان جنگ در خطوط مقدم ایرانیها و عراقیها میپردازد. روایت اول داستان در خط مقدم نیروهای خودی است که در آن، با یک نوع رفتار شجاعانه از سوی یک نیروی تدارکاتی مواجه هستیم. حمید، از نیروهای تدارکات است که هر روز برای رساندن غذا به رزمندگانی که در خط مقدم حضور دارند، با خودرو حمل غذا از مقابل خط عراقیها عبور میکند و باعث میشود آنها برای زدن ماشین او مهمات زیادی را مصرف کرده و در نهایت موفق نشوند. دوستان او در خط مقدم هر روز موقع آمدن او میزان مهمات مصرف شده و به نوعی هدر رفته عراقیها را میشمارند و به نوعی باعث سرگرمی آنها شده است. در سوی دیگر ماجرا، نیروهای عراقی هستند که از ناکامی خود در زدن ماشین حمید کلافه و عصبانی هستند. تا اینکه فرمانده عراقی به نیروهای عملکننده در خط مقدم اعلام میکند برای کسی که آن ماشین را بزند 10روز مرخصی تشویقی میدهد. در این میان، مجید، یکی از نیروهای عراقی که آدم ساده و بیانگیزهای برای جنگیدن است، برای رفتن به خانه جهت تعیین تکلیف نامزد خود به این 10روز مرخصی نیاز مبرم دارد. پس او تصمیم میگیرد در این راه شانس خود را با زدن خودروی نیروهای ایرانی امتحان کند و موفق میشود. در این داستان با صراحت بیشتری به بیانگیزگی نیروهای عراقی در مقابله با نیروهای ایرانی در زمان جنگ اشاره میشود. تنها نیروی عملکننده که موفق میشود، کسی است که با این اقدام یک هدف شخصی دارد و میخواهد از منطقه نظامی خارج شود.
ماجرای کروات
داستان پایانی کتاب، کروات، به روزهای بعد از پایان جنگ میپردازد که ارتباط مستقیمی با موضوع جنگ ندارد و تا حدودی هم از رگههای قوی طنز برخوردار است. در این اثر، 2 نفر عراقی برای سرقت از یک منزل نسبتا اشرافی نقشه میکشند، اما در روز اجرای نقشه رفتارهای یکی از سارقان حین سرقت از حالت معمول خارج شده و بیشتر شبیه رفتارکمدینها میشود. طبق نقشه، یکی از سارقان با موتورسیکلت در بیرون منزل آماده ایستاده و کشیک میدهد که در موقع اضطرار به همدست خود کمک کند اما سارق دیگر که به داخل منزل رفته با دیدن لوازم لوکس داخل خانه از خود بیخود شده و شروع به استفاده از آن وسایل میکند. این داستان به نوعی فاصله زیاد طبقاتی در جامعه عراق بعد از جنگ را نشان میدهد که در ظاهر ارتباط مستقیمی با موضوع جنگ ندارد اما در پسزمینه آن میتوان افرایش رفاه برخی از افراد در بحبوبه جنگ و در مقابل فقر مطلق گروه دیگر را دید.
در مجموع، کتاب «در آفریقا همهچیز سیاه است» اثری داستانی و برگرفته از خاطرات مکتوب و مستند سربازان عراقی است. اغلب روایتهای این مجموعه بر وقایع مستند زمان جنگ تکیه دارد و بیشتر با نگاهی به آن سوی خطوط مقدم نبرد نیروهای رزمنده ایرانی، موقعیت نیروهای عراقی درگیر در حوادث جنگ را در اشکال مختلف بیان و روایت کرده است.