جهاد به روایت نگاه مادران و همسران شهدا
پای صحبتهای کارگردان برنامه تلویزیونی «ماجرای امروز» که پیرامون شهدای امنیت ساخته شده و پخش میشود
الناز عباسیان _ روزنامهنگار
به تازگی مستندی با عنوان «ماجرای امروز» با محوریت فتنههای داخلی به تهیه کنندگی شهرام ناصری روی شبکه افق رفته است؛ یک برنامه تلویزیونی ترکیبی که از فتنههای منافقین و دهه۶۰ شروع میشود و تا به امروز ادامه پیدا میکند و مسائل را موردبررسی قرارمیدهد. در این مستند مادران و همسران شهدای فتنه۸۸، آبان۹۸ و فتنه۱۴۰۱ و شهدای امنیت و شهدای پاسداران هر شب از ساعت۱۸:۳۰ بهمدت ۳۰دقیقه از شبکه افق پخش میشود. به همین بهانه با محسن اردستانی رستمی، کارگردان این اثر گفتوگویی کردهایم.
در همین ابتدای گفتوگو برایمان از لزوم ساخت چنین برنامهای در شرایط فعلی جامعه بگویید. چه شد که اصلا به فکر ساخت این برنامه تلویزیونی افتادید؟
من همیشه سعی کردهام کارهایی را انجام بدهم که بقیه انجام نمیدهند؛ اَلفضلُ لِلمتقدّم، مثلا نخستین مستند در مورد مدافعان حرم افغانستانی با عنوان «مستند معلم» یا نخستین مستند در مورد مدافعان حرم پاکستانی با نام «عاشقان ایستاده میمیرند» را من ساختهام. این بار هم دیدم شهدای فتنه و امنیت، جزو مظلومترین شهدا هستند؛ مثل نخستین شهدای مدافعان حرم که غریبانه تشییع میشدند و حتی روی قبرشان نیز نوشته نشده بوده شهادت در عراق و سوریه. برای همین تلاش کردیم با حمایت ستاد رسانهای «روایت جهاد» روی شهدای فتنه و امنیت، تمرکز کنیم و برنامهای را با موضوع آنها بسازیم. مرحله اول گفتوگو با خانواده شهدای فتنه 88، آبان 98، شهدای امنیت و شهدای فتنه 1401در 9قسمت استودیویی ساخته شده و در حال پخش از شبکه افق است. در مرحله بعدی، بهتر دیدیم برای درک و انتقال حس خانوادهها، مهمان منازل شهدا باشیم. انشاءالله که پس از پخش 9قسمت اول، روی آنتن خواهدرفت.
ساخت برنامه آن هم در زمان کوتاه شهادت تا پخش صحبتهای خانواده این عزیزان نشانه سرعت عمل تیم سازنده است. در کمتر از چند هفته شما به منزل خانوادههای داغدار مراجعه و برای تهیه برنامه همراهشان میکنید؛ کاری که چندان هم ساده نیست. کمی از دشواریهای ساخت این برنامه و آمادهسازی آن جهت پخش برایمان بگویید.
هماهنگی برای گفتوگو با خانواده شهدا، بهویژه راضیکردن خانوادههایی که به تازگی عزیزشان را از دست دادهاند، جزو سختترین مراحل ساخت برنامه است. ما سعی کردیم از تمام توانمان برای تحقیق و پژوهش و ارتباطگیری با خانواده شهدا استفاده کنیم و الحمدلله موفق شدیم تعدادی از خانوادهها را جلوی دوربین بیاوریم.
تا امروز که حدود 5قسمت از مجموعه 9قسمتی اول این مجموعه پخش شده، استقبال مخاطبان چطور بوده؟
9قسمت اول کار، طی چند روز ضبط شد؛ یعنی مثلا ما در یک روز، با 4خانواده، صحبت کردیم. یعنی باید با این خانوادهها هماهنگ میشدیم، آنها به استودیو میآمدند، بعد میرفتند و ما بدون وقفه، با خانواده دیگری همصحبت میشدیم. فشار کار بهشدت بالا بود، هرچند باید از تیم همراهم تشکر کنم که نه حرفی از خستگی زدند و نه گلهای کردند. ما همه میدانستیم چه کاری داریم انجام میدهیم و برای همین اتفاقا از اینکه میزبان خانوادهها هستیم و آنها دعوت ما را قبول کردهاند، خوشحال بودیم.
البته ما تلاش کردیم بالاخره در حد توان، هم تیزر داشته باشیم و هم پوستر، اما حتما آن چیزی که میخواستیم باشد، نشد. پس حتما اگر تبلیغاتی برای پخش برنامه صورت میگرفت و ما فرصت بیشتری میداشتیم، نتیجه حتما بهتر بود. اما نکته قابل توجه اینکه در همین شرایط و با وجود عدمتبلیغات لازم تلویزیونی، تماسهای زیادی داشتیم از کسانی که از این برنامه خبری نداشتند و بهصورت اتفاقی این برنامه را دیده بودند و بعد طرفدارش شده بودند و هرشب ساعت 18:30منتظرش مینشستند. این حرفهایی بود که در تماس و پیامک، به ما گفته شد. این مسئله نشان میدهد که اگر کمک همهجانبه برای بحث تبلیغ این برنامه میشد حتما در دیدهشدنش بسیار بیشتر مؤثر بود. جالب است بدانید با شروع پخش برنامه، مسئله هماهنگی با خانوادهها راحتتر شده و بعضی خانوادهها خودشان پیگیر ارتباطگیری با ما و خواهان ساخت برنامه برای شهید عزیزشان شدهاند. بهنظر بنده و با توجه به سابقه کاریام برای فضاهای عربی، فکر میکنم نسخه عربی کار میتواند برای کشور لبنان نیز اثرگذاری داشته باشد؛ چون من دیدهام دوستان لبنانیام بهشدت پیگیر مسائل داخلی ایران هستند و شناخت این شهدا برای خارج از مرزهای ایران نیز مفید خواهد بود.
چرا برنامه را به دریچه نگاه مادران و همسران شهدای امنیت و فتنههای داخلی اختصاص دادید؟ هدف خاصی پشت این انتخاب است؟
بهنظر من اصولا جهاد و جنگ، مذکر نیست؛ بلکه بهشدت مونث است چون دوره جهاد برای یک رزمنده با به شهادترسیدنش تمام میشود، البته بهصورت فیزیکی اما همسر آن رزمنده علاوه بر زمان جهاد، در دوران پس از شهادت شهید نیز حضور دارد و این دوران اتفاقا روزگار سخت و پرچالشی است. نگاه به قسمت زنانه جهاد و بیان روایت مسیر طی شده توسط شهید، از زبان همسر و خانوادهاش، میتواند خلأ نگاهها و نقش مغفولمانده آنها را پر کند.
هماکنون چند قسمت از برنامه تولید شده؟ با توجه به حوادث تروریستی اخیر، احتمالا قسمتهای بعدی هم ساخته خواهد شد؟
تا به حال 9قسمت در استودیو و 2قسمت هم از شهدای شهر مشهد در منزل شهدای بزرگوار، ضبط شده است. ما تلاش میکنیم درصورت هماهنگی و رضایت خانواده شهدا، هرچه بیشتر به شهدای حوادث اخیر بپردازیم.
علاوه بر شبکه افق آیا سازوکاری ترتیب دادهاید تا این برنامه، از پلتفرمهای داخلی یا شبکههای اجتماعی هم منتشر شود؟
با توجه به فرصت کم، تیم رسانهای در حال رایزنی برای پخش از شبکههای دیگر تلویزیون هم هست. در سایت عماریار نیز قسمتها بارگذاری شده است و رادیو گفتوگو نیز این قسمتها را در قالب صوتی پخش میکند. ما در هر برنامه، حدود نیم ساعت از گفتوگو را به همراه آرشیوی که خانوادهها در اختیارمان قرار میدهند، پخش میکنیم. پس مقداری از گفتوگو باقی میماند. ما بنا داریم هم قسمتهای پخششده در تلویزیون و هم قسمتهای باقیمانده را منتشر کنیم.
با توجه به اینکه تیم سازنده پای درددل بسیاری از این خانوادههای داغدار نشسته است، شما چه وجه اشتراکی میان همه این شهدا میبینید؟
من در جریان حوادث و فتنه سال88، درست روز عاشورا در میدان ولیعصر بودم و شهید مصطفی صدرزاده در میدان آزادی بود. من آن روز موبایل در دست داشتم و توی وبلاگم (مبارز کلیپ) کلیپهای ضدفتنه میگذاشتم. بعدها وقتی سوریه رفتم این بار دوربین دستم بود؛ من دمشق بودم و شهید مصطفی صدرزاده حلب بود. همیشه سعی کردم نزدیک جبهه اصلی دفاع از انقلاب اسلامی باشم. درمورد شهدای فتنه اخیر، بیشترشان سابقه رفتن به سوریه یا عراق برای دفاع از حرم را داشته یا بهعلتی پس از آموزش، برای دفاع از حرم اعزام نشدهاند. این شوق دفاع از انقلاب در همه این شهدا وجود دارد. بهنظر بنده اجر شهید داخل شهر و ایران، شاید بهمراتب بیشتر از شهدای میدان باشد. شاید یک کسی در بیابانهای عراق و سوریه دنبال شهادت میگردد ولی کسی هم هست که در همین خانه کناری ما با اخلاص خودش به فیض شهادت نایل شده است. وجه اشتراک همه این شهدا، خلوص است و دفاع از اسلام؛ چه داخل ایران و چه خارج از مرز.
سختترین و شیرینترین سکانسی که تا امروز از شهدای مدافع امنیت از سال88تاکنون گرفتهاید کدام بوده؟
سختترین برنامه، صحبتهای همسر شهید مدافع امنیت، شهید پرویز کرمپور بود و البته شهید حدادیان که بهنظر من روضه مکشوف است. صحبتهای مادر این شهید که پسرش را شب شهادت حضرت زهرا(س) در قلب تهران از دست داده و شبیهترین نوع شهادت به حضرت علی اکبر(ع) است، تکاندهنده و جانسوز است. شیرینترین سکانس هم بهنظر من، اصل کار برای شهداست. لذتبخشترین کار در دنیا، کار برای شهداست. بیشتر کارهایمان برای شهداست و هرچه مظلومتر باشند و من سختی بیشتری برای تولید برنامه داشته باشم، میتواند شیرینترین قسمت ماجرا باشد.
«ماجرای امروز» ادای دین ما به شهدای امنیت و فتنههاست؛ شهدایی که مظلومانه در ایران برای دفاع از هموطنانشان جانشان را از دست دادند. امیدوارم مقبول باشد و اگر هموطنی برنامه را دید و دلش لرزید تیم ما را دعا کند.