یادی از «ایدن مصطفی حمید» خلبانی که از دستور صدام برای بمباران شیمیایی حلبچه خودداری کرد
آیا ملت ایران سالهای بعد از من یاد میکنند؟
شهره کیانوشراد _ روزنامهنگار
2روز از آزادی حلبچه گذشته بود. ساکنان کردنشین، خوشحال از ورود رزمندگان ایرانی به شهرشان با شادی و هلهله به استقبال آنها رفتند. رزمندگان غیور ایرانی موفق شده بودند با یاری نیروهای کرد عراقی در عمق خاک کشور عراق پیشروی و برخی از شهرهای کردنشین ازجمله حلبچه را از دست نیروهای بعثی آزاد کنند. رهاورد این پیروزی، تلفات سنگین و خسارت بسیار ارتش عراق بود و مجازات شادی مردم حلبچه، پرواز هواپیماهای بمبافکنی بود که به بمبهای شیمیایی مجهز شده بودند. از میان خلبانان ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق که برای ماموریت آماده میشدند یکی از آنها به نام «ایدن مصطفی حمید» از دستور صدام برای بمباران شیمیایی حلبچه خودداری کرد و حاضر نشد تا در این جنایت هولناک سهیم شود.
ساعت ۲ بعدازظهر ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در تاریخ دفاعمقدس با جنایت هولناک حلبچه بهدست رژیم عراق به ثبت رسیده است. ماجرا از این قرار بود که 2روز بعد از عملیات والفجر 10مردم شهر و روستاهای حلبچه به استقبال رزمندگان ایرانی رفتند. همدلی و همراهی مردم کردنشین عراق با رزمندگان به کام صدام بسیار تلخ آمد و برای او و ارتش مجهزش به انواع سلاحها، شکستی غیرقابل باور بهشمار میآمد. حزب بعث در اقدامی غیرانسانی و به قصد انتقامگیری از این شکست و در عملیاتی به نام انفال، ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق را به سمت حلبچه روانه کرد. هر یک از هواپیماها به 4عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند و با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی، کشتار مردم این منطقه کردنشین و جنایت بیسابقهای را در تاریخ جنگ تحمیلی رقم زد. هزاران تن از شهروندان کرد عراقی قربانی سیاستهای رژیم بعث و نسلکشی سازمانیافته این رژیم شدند. در میان نیروهای نظامی که در ارتش رژیم بعث عراق فعالیت میکردند، افرادی بودند که علاقهای به خدمت در رژیم بعث عراق و جنگ با کشور و مردم ایران نداشتند؛ افرادی مانند «ایدن مصطفی حمید» از خلبانان عراقی بود که بعد از شنیدن دستور صدام برای بمباران شیمیایی حلبچه، از اجرای دستور خودداری کرد. او سال ۱۹۴۹ میلادی (۱۳۲۷ هجری شمسی) در کرکوک و در خانوادهای از تبار ترکمان اصیل به دنیا آمد. پدرش در شهر کرکوک جنگلبان بود. در سال ۱۹۵۵ میلادی (۱۳۳۳ هجری شمسی) پدرش به منطقه تون کوبری منتقل شد و ایدن کلاس اول ابتدایی خود را در این شهر گذراند. پس از مدتی خانوادهاش مجددا به کرکوک بازگشتند و دوران ابتدایی و متوسطه خود را در آن شهر به پایان رساند. صبوری و آرامش از ویژگیهای بارز او در دوران تحصیلش بود. پس از آنکه دیپلم خود را گرفت بنا بر علاقهای که در او بود، به دانشکده هوایی ارتش عراق پیوست و بهعنوان کمک خلبان از آن دانشکده فارغ التحصیل شد. او علاقه بسیاری به کشور و خصوصاً مردم کشورش داشت و این صفت زبانزد دوستان، همکاران و آشنایانش شده بود. ایدن با اینکه در ارتش بعث کار میکرد، اما حاضر نبود علیه مردم بیگناه اقدامی کند. زمانی که صدام شکست بزرگی از ایران را در حلبچه متحمل میشود، به خلبانان دستور میدهد تا حلبچه را بمباران شیمیایی کنند اما این خلبان جسور، از دستور بمباران شیمیایی حلبچه سرپیچی میکند و حاضر به انجام این کار نمیشود. او میداند که این تمرد، به قیمت از دست دادن جانش تمام میشود اما از تمرد دستور ابایی ندارد. صدام پس از شنیدن این موضوع دستور میدهد تا ایدن را اعدام کنند. سرانجام ایدن در همان سال اعدام میشود و حتی اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر و مراسم یادبود به خانواده او را نمیدهند. ایدن مصطفی حمید قبل از اعدامش گفت: «آیا ملت ایران و کرد، سالهای بعد از من یاد میکنند؟»