• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
شنبه 28 آبان 1401
کد مطلب : 177467
+
-

جلیل بورقی؛ قهرمان وزنه‌برداری که امکانات ورزشی برای دوستان جانبازش فراهم کرده است

هوای دوستان جانبازم را دارم

گزارش
هوای دوستان جانبازم را دارم

مژگان مهرابی- روزنامه‌نگار

محکم  و استوار ایسـتاده آنقدر که کـسی مـتوجه نمی‌شود یک پای او مصنوعی است. وقتی 20سال داشت پایش را از دست داد؛ آن هم در میدان مین. این اتفاق تأثیر بدی در روحیه‌اش گذاشت. نمی‌توانست باور کند که دیگر مثل گذشته نمی‌تواند راه برود یا بدود. برای او که اهل ورزش بود و یک لحظه آرام و قرار نداشت پذیرش این اتفاق، سخت به‌نظر می‌رسید. اما جلیل بورقی توانست خیلی زود خود را با پای نداشته وفق دهد و بعد از طی دوره درمان دوباره به ورزش رو آورد تا امروز که خود مربی است و بیشتر وقتش را در باشگاه‌های ورزشی سپری می‌کند. جلیل بورقی قهرمان وزنه‌برداری است و مهم‌ترین کاری که این روزها انجام می‌دهد این است که شرایط ورزش کردن را برای دوستان جانباز و معلولش فراهم می‌کند.

از بچگی تا الان که پا به دوره سالمندی گذاشته همیشه پرتحرک بوده و هست. این را راز سلامتی خود می‌داند. تا قبل از اینکه به خدمت سربازی برود رشته بدنسازی را دنبال می‌کرد و در باشگاه‌ها یلی بود برای خودش. البته حالا هم از ظاهرش می‌توان پی برد که بدن ورزیده‌ای دارد. بورقی به دوران جنگ برمی‌گردد؛ «بعد از عملیات کربلای 6 برای پاکسازی منطقه رفته بودیم که حین راه پای من روی چاشنی مین جهنده رفت و نتوانستم خودم را کنترل کنم. به هوا پرتاب شدم. ساعت 9صبح این اتفاق برای من افتاد و غروب رزمنده‌ها من را که بیهوش بودم به عقب انتقال دادند. چشم چپم هم پر از ترکش بود. من را به بیمارستان اهواز انتقال دادند و از آنجا به شیراز اعزام شدم. در آن جا پایم را قطع کردند و می‌خواستند چشم‌ام را تخلیه کنند که نگذاشتم.» بورقی را برای ادامه درمان به آلمان فرستادند. ترکش‌های زیادی در بدن داشت که آزارش می‌داد. آنها را با جراحی بیرون آوردند. شکاف‌های بزرگی روی بدنش وجود داشت که هر بار می‌خندید بخیه‌ها از هم باز می‌شد. درد زیادی را تحمل می‌کرد با این حال سعی می‌کرد به‌خودش مسلط باشد. بورقی به فداکاری همسرش اشاره می‌کند؛ «تازه ازدواج کرده بودم که مجروح شدم. همسرم جوان بود. می‌توانست همان موقع زندگی دیگری را شروع کند اما در کنارم ماند. خودش زخم‌هایم را پانسمان می‌کرد. با اینکه متوجه می‌شدم از دیدن جراحات حالش بد می‌شود.»

کوهی از مدال و حکم‌های قهرمانی
روزها از پی هم می‌آمدند و می‌رفتند. بورقی شرایط بهتری را پیدا کرده بود. با خود فکر کرد که اگر بخواهد زندگی یکنواختی را ادامه دهد حتما افسرده می‌شود. برای همین ورزش کردن را انتخاب کرد تا به مدد آن بتواند سلامت جسم و روح خود را حفظ کند. باقی ماجرا را از زبان خودش می‌شنویم: «نباید شرایط مایوس‌کننده‌ای را به‌وجود می‌آوردم. چون قبلا بدنسازی کار کرده بودم ترجیح دادم سراغ وزنه‌برداری بروم. سال 69نخستین مدالم را گرفتم. در کنار ورزش کار هم می‌کردم. قبل از مجروحیتم موتورسازی داشتم و همان شغل را ادامه دادم. اما چون مجبور بودم روی زانو بنشینم به زانوهایم فشار می‌آمد و به خرید و فروش موتور رو آوردم.» بورقی صحبت‌هایش را نیمه‌کاره گذاشته و جعبه‌ای را از داخل کمد می‌آورد. داخل جعبه تا دل‌تان بخواهد مدال است و حکم‌های قهرمانی. تعدادشان آنقدر زیاد است که نمی‌توان شمرد. می‌گوید:«تعداد زیادی از حکم‌ها را هم در انباری گذاشته‌ام.»

حمایت  از جوانان معتاد ‌ برای ترک اعتیاد
کم‌کم زندگی او رونقی به‌خود گرفت و بورقی دیگر دغدغه مالی نداشت. او در باشگاه حضرت قمر بنی‌هاشم(ع) شهرری ورزش وزنه‌برداری راه‌اندازی کرد و از همه دوستان جانبازش خواست برای تمرین آنجا بیایند. بعد هم یک تیم ایجاد کرد تا همه در کنار هم بتوانند لحظات خوشی را داشته باشند. می‌گوید: «جانبازان و معلولان روحیه لطیفی دارند. اغلب‌شان پا به سن گذاشته‌اند. نمی‌گذارم هیچ‌کدام در خانه اعتیاد بمانند. خودم سراغ‌شان می‌روم و آنها را به باشگاه می‌برم. بدن آنها باید سلامت باشد. با ورزش می‌شود خیلی از بیماری‌ها را کنترل کرد. بعضی از جانبازان به سبب موج انفجار اعصاب تحریک‌پذیر دارند. باید دارو استفاده کنند. با همین ورزش مصرف داروی‌شان را کم کردند. در یک کلام هوای دوستان جانبازم را دارم.» بورقی خصلت پسندیده‌ای دارد که باعث شده مردم از کوچک و بزرگ دوستش داشته باشند. او هر جوان گرفتار اعتیادی را می‌بیند به جای اینکه طردش کند او را به کمپ‌های ترک اعتیاد معرفی کرده و حمایتش می‌کند. بعد هم شرایطی را مهیا می‌کند که بتواند با ورزش خود را از چنگال اعتیاد رها کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید