• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 26 آبان 1401
کد مطلب : 177295
+
-

ایران بهترین بدلکاران جهان را دارد

با ذبیح‌الله ذبیح‌پور؛ پرکارترین و مسن‌ترین بدلکار تاریخ سینمای ایران که قهرمان کشتی‌کج بوده و بازیگری هم کرده است

ایران بهترین بدلکاران جهان را دارد

سعیده مرادی

یکی از چهره‌های معروف بدلکاری و بازیگری در ایران «ذبیح‌الله ذبیح‌پور» است. «ذبیح‌پور» متولد سال ۱۳۲۱ در تویسرکان است و اصالتی بختیاری دارد. آقا ذبیح برای علاقه‌مندان سینما و ورزش‌های رزمی، به‌ویژه کشتی‌کج، چهره‌ای شناخته شده و پیشکسوت است. او در بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ایرانی و خارجی به‌عنوان بازیگر، بدلکار و سرپرست گروه بدلکاری حضور داشته که ازجمله شاخص‌ترین آنها می‌توان به فیلم‌های «ستارخان» مرحوم علی حاتمی و «ملک‌سلیمان» و سریال‌های «امام‌علی(ع)» میرباقری و در «چشم باد» مسعود جعفری جوزانی اشاره کرد. «ذبیح‌پور» نه‌تنها به‌عنوان بدلکار، بلکه به‌عنوان بازیگر هم چهره شناخته شده‌ای برای اهالی تلویزیون و سینماست. او به‌تازگی در سریالی به نام «جشن سربرون» به کارگردانی «مجتبی راعی» به ایفای نقش پرداخته است. به همین بهانه گفت‌وگویی با این هنرمند پیشکسوت انجام داده‌ایم.

    کدام‌یک را زودتر شروع کردید؛ ورزش یا هنرپیشگی و بدلکاری؟
من فعالیت‌های خود را با ورزش شروع کردم و ۷ عنوان قهرمانی را در رشته‌های بوکس، کشتی کج، کشتی آزاد، سوارکاری، شمشیربازی و کشتی فرنگی در کارنامه ورزشی خود دارم.
    ورزش را از چه سالی و با کدام رشته ورزشی شروع کردید؟
ورزش حرفه‌ای را از سال ۱۳۴۰ درحالی‌که18  ـ ۱۹ سال بیشتر نداشتم با رشته «کشتی کج» که در ایران به‌عنوان ورزش رزمی شناخته می‌شود، شروع کردم و کمربند مشکی دان ۷ را در این رشته ورزشی را هم دارم. در همان سال ۱۳۴۰ قهرمان کشتی‌کج شدم. بعد از ۶ ماه بوکس را شروع کردم و در بوکس هم توانستم مقام دوم مسابقات را به‌دست آورم. فعالیتم در بوکس هم آنچنان دوام نداشت و بعد از آن در رشته‌های ورزشی وزنه‌برداری، شمشیربازی، سوارکاری و ووشو فعالیت داشتم و توانستم جوایزی را نیز در این رشته‌ها از آن خود کنم.
    در آن زمان ورزش تنها حرفه‌تان بود؟
زمانی که ورزش را شروع کردم کارگر ساده کارخانه ولوو بودم. مدیر شرکت ولوو یک مهندس ایرانی بود که همسری سوئدی داشت. آنها یک پسر ۱۶ ـ ۱۷ ساله داشتند. سال ۴۰ که من به فینال مسابقات کشتی کج (رزم‌ایران) رسیده بودم و برای کسب عنوان قهرمانی باید روی رینگ می‌رفتم، پسر مهندس پوستر تبلیغاتی فینال را در خیابان می‌بیند و از پدر و مادرش می‌خواهد تا برای تماشای مسابقه بروند. خلاصه اینکه من در رینگ حریفم را زدم و قهرمان کشتی کج کشور شدم. بعد از قهرمانی، یک روز که سر کار بودم، از بلندگوی کارخانه اسم‌ام را صدا زدند و خواستند تا به دفتر بروم. با توجه به اینکه اسم و رسم کارگران ساده‌ای مثل من را کسی نمی‌دانست، از این اتفاق خیلی تعجب کردم و تا به دفتر برسم کلی با خودم فکر و خیال کردم. وقتی وارد شدم، دیدم همه مدیران و مهندس‌های ایرانی و خارجی شرکت جلوی پایم بلند شدند و برایم دست زدند و تشویقم کردند! اول خیال کردم دارند سر به سرم می‌گذارند تا اینکه مهندس ماجرا را برایم تعریف کرد و یک هدیه و لوح تقدیر هم به من دادند. مهندس گفت پسر چرا به ما نگفتی ورزشکار و قهرمان کشور هستی!؟ این باعث افتخار شرکت است. بعد از آن سرکارگر را که به او «فورمن» می‌گفتند، صدا زد و گفت به ذبیح کار یاد بده و هوایش را داشته باش. بعد از آن راحت توانستم در کنار کار به فعالیت‌هایم در ورزش و سینما ادامه دهم.
    اما چطور شد که پا به دنیای هنرپیشگی و بدلکاری گذاشتید؟
در واقع همان مسابقه فینال قهرمانی کشتی کج که من موفق به کسب عنوان قهرمانی در آن شدم، به نوعی دروازه ورود من به دنیا هنرپیشگی و بدلکاری بود. آقای «امین امینی» کارگردان، تهیه‌کننده، فیلمنامه‌نویس و بازیگر آن روزهای سینما یکی از تماشاچیان این مسابقه بود. او بعد از قهرمانی پیش من آمد و گفت پسر، می‌خواهی فیلم بازی کنی؟ من هم به‌خاطر علاقه‌ای که به سینما داشتم به سرعت جواب مثبت دادم و گفتم چرا که نه! فردای آن روز هم به استودیوی «عصرطلایی» در محله تهران‌نو رفتم و اینگونه بود که وارد حرفه بازیگری و بدلکاری شدم.
    بدلکاری رشته‌ای جذاب و البته سخت است. چطور شد که در عالم سینما به این رشته روی آوردید؟
خب من در آن زمان که وارد دنیای هنر شدم، قهرمان کشتی‌کج و ورزش‌های رزمی بودم. فنون این رشته‌ها در بدلکاری کاربرد بسیاری دارد. به این ترتیب من بدلکاری را شروع کردم و حالا هم جوانان علاقه‌مند به این رشته را آماده می‌کنم.
    بنابراین بدلکاری یا رشته‌های رزمی را به جوانان آموزش هم می‌دهید؟
بله، من تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر کارآموز داشته‌ام. هم‌اکنون هم اگر جوانی علاقه‌مند به بدلکاری یا هر یک از رشته‌های رزمی باشد من قطعاً به او کمک خواهم کرد.
    آیا در بین کارآموزان شما چه در ورزش و چه در بدلکاری افراد معروفی هم بوده‌اند؟
بله. من در فیلم امام علی(ع) به «پرویز پرستویی» شمشیربازی و سوارکاری آموزش داده‌ام. او هنوز هم که مرا می‌بینند با عنوان استاد خطاب می‌کند.
    شما به‌عنوان مربی بدلکار بسیاری از فیلم‌های تاریخی، مستند و اجتماعی چه کارهایی را در صحنه انجام می‌دهید؟
در فیلم‌هایی که من مربی بدلکار و اکشن هستم، معمولاً خودم هم بازی می‌کنم. چون بسیاری از تکنیک‌ها را بر اثر تجربه چندین ساله‌ام در سینما به‌دست آورده‌ام. بدلکاری آمیخته‌ای از فنون رزمی و ورزشی و تکنیک‌های بازیگری است. چون این بازیگر است که باید جلوی دوربین بازی کند و در عین حال هم روی اسب بنشیند و شمشیر بزند یا خود را از اسب پایین بیندازد. حتی نحوه دست گرفتن شمشیر یا تفنگ هم در کار مهم است. وقتی برای بدلکاری فیلمی قرارداد می‌بندم باید بازیگران را برای صحنه‌های نبرد یا خطرناک آماده کنم و این همان کار اکشن سینماست.
    آیا هر ورزشکاری می‌تواند بدلکار شود؟
خیر. بدلکاری باید در خون آدم باشد. بنابراین ورزشکار بودن به‌معنای اینکه بتوانی بدلکار هم باشی نیست. بدلکاری ریزه‌کاری‌هایی دارد که همه آن را نمی‌دانند.
    با اینکه بدلکاری در ایران جزو رشته‌های سخت است اما امکانات چندانی برای این رشته در سینما وجود ندارد. فکر می‌کنید دلیل این امر چیست؟
همینطور است. ایران بهترین بدلکاران را در دنیا دارد.
    این ادعای بزرگی است. چطور این ادعا را مطرح می‌کنید؟
چون بچه‌های ما با حداقل امکانات بدلکاری می‌کنند. درحالی‌که در خارج از کشور ابزار و تجهیزات گسترده علمی و به روزی برای بدلکاران وجود دارد. بدلکاران در ایران به‌معنای واقعی با جان خود بازی می‌کنند. در واقع خدا کمک حال بچه‌های بدلکار است و آنها از جان خود برای این کار مایه می‌گذارند.
    این کمبودها باعث نشده تا به فکر مهاجرت از ایران و کار در کشور دیگری باشید؟
نه، به هیچ عنوان. من بارها پیشنهادهایی از کشورهای خارجی مانند ژاپن داشته‌ام، اما هیچ وقت دلم نمی‌خواهد جز کشور خودم در جایی دیگر فعالیت کنم. من ایران را با همه وجودم دوست دارم و دلم می‌خواهد همیشه اینجا باشم و به مردم کشور خودم خدمت کنم.
    تازگی‌ها به‌عنوان بازیگر یا بدلکار در کاری حضور داشته‌اید؟
تازه‌ترین کار من حضور در سریالی با عنوان «جشن سربرون» به کارگردانی «مجتبی راعی» است که به‌تازگی فیلمبرداری آن به پایان رسیده است و احتمالاً تا چند ماه آینده برای پخش روی آنتن برود. من در این سریال نقش یکی از خان‌های ایل بختیاری که نقشی مثبت است را برعهده دارم.
    از بین فیلم‌هایی که تاکنون بازی کرده‌اید کدام‌یک را بیشتر دوست دارید؟
«پنجه در خاک» و «رنجر» را خیلی دوست دارم.
    شما با کارگردان‌های بسیاری همکاری داشته‌اید، کار با کدام کارگردان را می‌پسندید؟
همه کارگردان‌هایی که من با آنها افتخار همکاری داشته‌ام همگی خوب بوده‌اند، اما آقای بحرانی با همه فرق می‌کند و من ایشان را خیلی دوست دارم.
    به‌عنوان یک پیشکسوت به‌نظر شما چه فرقی بین بازیگران قدیمی و جدید وجود دارد؟
متأسفانه بازیگران امروزی بسیار مغرور هستند. البته نه همه آنها، اما اغلب‌شان غرور دارند و برای پیشکسوتان ارزشی قائل نیستند. بازیگران قدیمی بسیار با مرام و به دور از هر نوع تکبر و غرور بودند.
    این روزها ما گاهی شاهد ساخت سریال یا فیلم‌هایی هستیم که نسبت به فیلم یا سریال‌های قدیمی کیفیت پایینی دارند و کمتر مخاطبان را به‌خود جذب می‌کنند. به‌عنوان یک پیشکسوت دلیل این امر را در چه می‌دانید؟
متأسفانه یکی از دلایل مهم در این زمینه مافیایی است که در سینما وجود دارد. این مافیا اغلب گروه و دسته خود را دارند و هدفشان تنها پول است و به کیفیت آثار هیچ توجهی ندارند. این مافیا معمولاً در کارها در ازای پول نقش به افرادی می‌دهند که هیچ تجربه‌ای از بازیگری ندارند. متأسفانه وجود این عوامل باعث شده تا سینمای امروز کیفیت گذشته را نداشته باشد و ما شاهد فیلم‌های ضعیف باشیم.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید