ماجرای آرمان علیوردی دلها را سوزاند، اما بهنظرم بد نیست پرده اشک را کنار بزنیم و کمی با دقت بیشتری به ماجرای او نگاه کنیم. قصه او یک استعاره فوقالعاده است. همه آنچه در این دوران در نسبت با مردم ایران مشاهده میکنیم در ماجرای او دیده میشود. دقت کردهاید؟
یواشکی و پنهانی و از پشت و بدون آنکه کسی بفهمد او را جدا میکنند و میدزدند. نه رودررو با همه. کاری که با مردم میکنند. میدانید جنگ، روایتهای دشمن بر پایه دروغ، فریب و بازیهای مجازی گسترده در حال وقوع است؟ میدانید «روایت آمریکایی» از همه امور در ایران چه اندازه مرموزانه و پنهانکارانه، به فروعات ضریب میدهد و اصل میکند. حرفهای راست اصلی را فرع میکند و حرفهای دروغ را پخش میکند. این سبک جنگ مرموزانه را باید میدیدیم، باید رسوا میکردیم. تا به مردم ما خنجر نزنند.
آرمان علیوردی مظلوم بود؛ اما مقتدر. او را دوره کردند. زدند. فرزند نازنین میهن ما را کفتارها تا توانستند کتک زدندکه او کوتاه بیاید تا ارادهاش بشکند او اما مقتدر و سربلند سر خم نکرد. حالا به ملت ایران نگاه کنید. ببینید شباهت نمیبینید. آرمان عزیز ما یک دهه هشتادی بود. یک نخبه بود. یک جوان پیشرو بود. از دانشگاه به حوزه آمده بود و هویت نهاد علمی جامعه ولایی را نمایندگی میکرد. این، حقیقت واقعی جوان و نوجوان امروز ماست. این، همان هویتی است که دشمن ما را عصبانی میکند. این، همان هویتی است که برایش نقشه میکشند. این هویت نماد آینده ایران است. آینده مال این جوانان است. آرمان را دیدید؟ میخواستند عقایدش را کنار بگذارد. میخواستند مثل سران آمریکا، اسرائیل و انگلیس فکر کند. میخواستند به مقدساتش توهین کند. میخواستند آزاد نباشد بلکه دیکتاتور مآبانه او را مجبور کنند مثل دشمنش فکر کند. این همان کاری است که با کل جامعه ایران میکنند. آرمان را دیدید؟ آرمان ملت را میگویم. میخواستند از عقیدهاش کوتاه بیاید؛ یعنی هویتش. برای آنها کشتن او اولویت نداشت. اینکه هویتش را کنار بگذارد اولویت داشت. آرمان مظلوم بود. مظلومانه اما ایستاد. تا از عقیدهاش یعنی هویتش دفاع کند. دشمن هویت ما را میخواهد.
آرمان که بود؟ آرمان یک جوان مبارز بود. فکر نکنید داشت از کنار خیابان رد میشد. نه او رفته بود بجنگد. رفته بود از بقیه جوانان دفاع کند. رفته بود از امنیت این مردم دفاع کند. رفته بود که سینه سپر کند. آرمان را اگر دیدید یاد مبارزه بیفتید. تصویری که از ایران باید در ذهن همه نقش ببندد. مبارزه. جهاد. خدا رحمت کند امام عزیز را که در منشور روحانیت میگفت: «شهدای روحانیت، رساله علمیه و عملیه خود را با خون خود نوشتند.» روحانیت باید پیشرو باشد. باید جلودار باشد. به قول امام، روحانیت باید «اولین قربانیها را بدهد.» رهبران یک جامعه نماد هویت آن جامعه هستند. این جوان جلودار، این روحانی پیشرو، همه زندگیش را وقف تبیین و روشنگری کرده بود، اما درنهایت با خون خود مظهر جهاد تبیین شد. جهاد تبیین غیرت میخواهد. غیرت دینی. جهاد تبیین در صحنه بودن و در میدان بودن میخواهد. جهاد تبیین درد داشتن میخواهد. جهاد تبیین پای کار بودن میخواهد. جهاد تبیین بازی بچگانه و از هر دری سخنی نیست. جهاد تبیین یعنی دست دشمن را رو کردن. یعنی نقشه دشمن را دانستن و مقابل آن قد علم کردن. جهاد تبیین یعنی اراده جبهه حق را بر اراده جبهه باطل چیره کردن. در ساحت اندیشه، در ساحت عقیده، در ساحت درست دیدن و درست شنیدن. در همان ساحت که امروز از همان ساحت ضربه میزند. آرمان این مردم نشان داد او بلد است بجنگد. به اندازه توانش که بسیار هم زیاد و عجیب و غریب است بایستد و روشنگری کند؛ با همه وجودش. این اتفاقی است که ایران رقم زده است. همه فشارهای چند دهه اخیر بر ذهن و قلب و روح این مردم، ناکام مانده چون ایران اراده دشمن را در ساحت اندیشه و عقیده و ایمان ناکام کرده است.
آرمان کشته نشد آرمان به پا خاست. بروید ببینید چه اندازه جوان و پیر و مرد و زن با خون او بلند شدند. تغییر کردند. ماجرا برایشان روشن شد. مثل یک خط روشن و خونآلود، درست و غلط را نشان داد. آرمان، مظهر زندگی است. زنده میکند. آرمانها با او بر میخیزند. این همان واقعهای است که ایران رقم میزند. قصه آرمان را درست ببینید. چه اسم زیبایی، «آرمان». هر وقت صدایش میزنیم یاد همه آرمانهایمان میافتیم. قصه آرمان را درست ببینیم او نماد یک ایران است. هویت یک ملت. او بروز و ظهور جنگ شناختی، جنگ روایت و جنگ عقیده است. او مظهر آزادیطلبی یک ملت است. او مظهر مقاومت است. مظهر اقتدار است. مظهر اقتدار در عین مظلومیت. او ایران است. ایران.
شنبه 14 آبان 1401
کد مطلب :
176071
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Q11Vl
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved