• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
چهار شنبه 11 آبان 1401
کد مطلب : 175871
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Q11P0
+
-

در ستایش فراغت

دغدغه
در ستایش فراغت

کم ندیده و نشنیده‌ایم حرف‌های عجیبی که از زبان یک مشت دانشمند عنوان می‌شود؛ اینکه دانشمندان امروز به فلان نتیجه رسیده‌اند و روز بعد به بیسار نتیجه. معمولا هم حرف‌ هایشان درست و حسابی است مگر اینکه توسط یک گروه دانشمند دیگر تکذیب شود.
حالا هم همین دانشمندان به‌تازگی به این نتیجه رسیده‌اند که «کار زیاد» برای مغز خوب نیست و آن را سمی می‌کند! پژوهش‌هایشان اینطور نشان می‌دهد که خستگی ذهنی واقعا ممکن است منجر به واکنش‌های رفتاری شود؛ مثلا اینکه حکم دادگاه می‌تواند به میزان خستگی قاضی بستگی داشته باشد و پس از یک روز طولانی در دادگاه، قضات به‌احتمال زیاد حکم آزادی مشروط را رد می‌کنند یا پزشکانی که یک جلسه بالینی خسته‌کننده را پشت سر می‌گذارند، بیشتر آنتی‌بیوتیک‌های غیرضروری تجویز می‌کنند.یک بار برتراند راسل 90-80سال پیش‌تر برداشت یک رساله کم قطر 40-30صفحه‌ای نوشت در تایید همین حرف‌ها؛ با اسم غریب در ستایش بطالت. حرف راسل این بود که ما زیاد داریم بی‌جهت پیش می‌رویم. ما زیاد داریم بی‌دلیل به اسم کار، ریاضت‌طلبی به قول خودش احمقانه می‌کنیم و شب‌ها خسته برمی‌گردیم توی رختخواب‌هایمان. رساله در واقع در ستایش فراغت بود. در این کتاب پیرمرد یک سؤال ساده پرسیده بود: 8تا10ساعت کار کی بالاخره تقلیل پیدا می‌کند؟ همین. همین سؤال‌های ساده را وقتی یک فیلسوف بپرسد یکهو عمیق جلوه می‌کند.نه اینکه کار نکنیم، نمی‌شود که کار نکرد، بیکاری خودش درد زیادی دارد اما کار سنگین شبانه‌روزی، بدون هیچ فراغتی، نه‌تنها به قول دانشمندان مغز را سمی کرده، که کار بدن را هم می‌سازد و خلق‌مان را تنگ می‌کند. آنقدر که دیگر نه لذتی از کار می‌بریم و نه از زندگی.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید