عیسی محمدی
اگر جزو متولدین دهههای 50 و 60 باشید، حتماً یادتان مانده است که تلویزیون گاهی که میخواست برنامه پخش کند، یکسری تصاویر کارتونی را بهطور ثابت جلوی دوربین نشان میداد و عدهای نیز یا نریشن میگفتند یا صداپیشگی آن را انجام میدادند. کمی که وضعیت بهتر شد، این تصاویر تکانی هم میخوردند؛ که البته تکان خوردنهای آنها نسبت به انیمیشنهای خارجی مزاحی بیش نبود اما برای بچههایی که 2شبکه تلویزیونی بیشتر نداشتند و تفریحات خاصی هم برایشان طراحی نمیشد، همینها هم غنیمتی بودند. در کنار اینها البته کارتونها و انیمیشنهای ژاپنی و غیرژاپنی هم پخش میشد که حسابی از تماشایشان لذت میبردیم. در دنیای کودکیمان، وقتی که تصاویر متحرک ایرانی را کنار کارتونهای خارجی قرار میدادیم، لابد تصور میکردیم روزی نخواهد آمد که به این جایگاه برسیم. جدا از همه اینها، گاهی خودمان نیز تصاویر دوبعدی خطی میکشیدیم و این تصاویر را در چند صفحه تکرار کرده و با حرکت دادن سریع این تصاویر پشت سر هم، کلی ذوق میکردیم؛ همان قاعدهای که کارتونها با توسل به آن ساخته میشدند.
حالا در پاییز 1401هستیم. نگاهی به مصاحبه همین صفحه بیندازید؛ با جناب خیراندیش که انیمیشن «پسر دلفینی» را ساخته است؛ انیمیشنی که حالا اکرانهای بینالمللی هم دارد و فروش خوبی را هم در روسیه تجربه کرده. این خیلی حرف است که در کمتر از 2،3دهه، صنعت پویانمایی ایران به جایی برسد که انیمیشنهایش، قابلیت اکران در سینماهای جهان را داشته باشند و حتی مورداستقبال هم قرار بگیرند. علاوه بر این، به قدری جذابیت هم داشته باشد که حتی حق پخش آنها نیز توسط کشورهایی چون روسیه، امارات و... خریداری شود. و بیشتر از این، حتی به جایی برسند که در جشنوارههای معتبر جهانی در اسپانیا، تانزانیا و... جایزههای مختلفی را بگیرند. این، خبر خوبی است که میتواند برای دنیای انیمیشن ایران بهشدت برانگیزاننده باشد. به همین دلیل بد نیست به ذکر نکتههایی درباره دنیای انیمیشن ایرانی بپردازیم. نه تنها ما که حتی کودکان و نوجوانان امروز نیز، وقت بسیاری برای انیمیشنها و کارتونها میگذارند. با وجود همه پیشرفتهایی که انیمیشنهای ایرانی داشتهاند، اما همهچیز به کیفیت ماجرا بازمیگردد و از کمیت ماجرا اگر چیزی نگوییم بهتر است. طبیعی است که کمیت این انیمیشنها نیز باید بهگونهای باشند که بتوانند در سبد اوقاتفراغت و حتی اوقات آموزش کودکان و نوجوانان ایرانی قرار بگیرند. والدین ایرانی چقدر باید انتظار بکشند تا در کنار همه انیمیشنهای جذاب خارجی، یک انیمیشن خوب ایرانی را هم تهیه کنند؟ این در حالی است که فرهنگ و سبک زندگی مطرح شده در انیمیشنهای خارجی، قطعاً چیزی است که دوست داشته باشیم به فرزندان خود منتقل کنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، عرصه فرهنگ عرصه خواستن و نخواستن ما نیست و عرصه تولیدات فراوان کیفی و کمی است؛ آنهم با همان ایدهها و فرهنگ و باورهایی که صلاح میدانیم به فرزندانمان منتقل کنیم. نکته مهم بعدی، بحث اقتصاد سینمای ایران است. انیمیشنها در اقتصاد سینمای جهان نقش مهمی دارند، چرا که اساساً مخاطبان فراوانی دارند. در ایران نیز مخاطبان فراوانی وجود دارند که ناچارند از انیمیشنها برای سرگرم کردن فرزندان خود و حتی آموزش دادن به آنها استفاده کنند. درست همانطور که بیشتر مخاطبان سینمای ایران ترجیحشان بر تماشای فیلمهای شاد و طنز است، در حوزه انیمیشن نیز چنین اتفاقی میتواند بیفتد؛ چرا که مخاطبان و مشتریان دست به نقد زیادی وجود دارند که دوست دارند به سمت و سوی چنین محصولاتی بروند. قبول که تولید یک انیمیشن از تولید یک فیلم سینمایی طاقتفرساتر است، اما درصورتی که همهچیز بهخوبی پیش برود، میتواند آورده مالی بیشتری نسبت به فیلمهای سینمایی داشته باشد. نکته بسیار مهمتر بعدی هم ماجرای انتقال فرهنگی است؛ که البته با آن نکته اولی که گفتیم متفاوت است. در جامعهشناسی اصطلاحی وجود دارد به نام حسی شدن فرهنگ. به واقع قصه آن است که شما در سطح جامعه صرفاً میتوانید بخشهایی از فرهنگ را منتقل کنید که حسی باشند؛ یعنی یا دیده شوند یا شنیده شوند، یا لمس شوند یا... . طبیعی است که این مورد، باعث میشود تا انتقال فرهنگ تبدیل به امری حسی شود. این، البته گریزناپذیر است، اما خطری بزرگ هم برای فرهنگهای اصیل محسوب میشود. بخش اعظم فرهنگ حسی نیست؛ یعنی قابللمس، تماشا،دیدن و... نیست. متأسفانه حسی شدن فرهنگ باعث میشود تا بهطور کامل، نتوانیم با فرهنگهای مختلف و ازجمله فرهنگ ایرانی- اسلامی روبهرو شویم و صرفاً به جنبههای قابلمشاهده و شنیدن، لمس و... آن دست پیدا کنیم. انیمیشنها به واسطه عدممحدودیتهایی که در حوزه سینما، تلویزیون و... وجود دارد، میتوانند این مشکل را در حوزه فرهنگ حل کنند. انیمیشن اساساً از جنس رویاست؛ یعنی شما را میتواند به سمت و سویی ببرد که قابللمس، قابلشنیدن و حتی قابلدیدن نباشد؛ و البته با استفاده از همه اینها به این مقصود برسد. بهطور مثال، تصویر شخصیتهای مقدس دینی را که جزو خطوط قرمز آثار فرهنگی و هنری ایرانی است، در فیلمها و سریالهای تلویزیونی به سختی حضور آنها و با تمهیدات سینمایی اتفاق میافتد اما در انیمیشنها دست شما بازتر است و میتوانید چنین مواردی را رویاگونه به نمایش بگذارید. این، تازه یک نمونه از اعماق فرهنگ است که میتواند توسط انیمیشنها منتقل شود. دنیای انیمیشن ایرانی جای کار زیادی دارد؛ هم از حیث کمیت و هم از حیث کیفیت. این پیشرفت حاصل شده درواقع رشکبرانگیز است اما کفایت نمیکند. کاش کمی مسئولان فرهنگی ما که غالباً در چنین مواردی آن عقبها میایستند و درکی از اهمیت چنین مواردی ندارند، بیشتر به سمت و سوی حمایتهای حرفهای از چنین محصولاتی میآمدند!
پنج شنبه 5 آبان 1401
کد مطلب :
175194
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/oYYPz
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved