ردپای تسلیحات هستهای تاکتیکی در آمریکا
همزمان با ادامه جنگ اوکراین، هشدارها در مورد استفاده روسیه از بمبهای هستهای کوچک افزایش یافته اما این آمریکاییها بودند که نخستین بار ایده استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی را دنبال کردند
«آیا روسیه از تسلیحات هستهای تاکتیکی در جنگ اوکراین استفاده خواهد کرد؟» این پرسشی است که این روزها اغلب شنیده میشود. روسیه هماکنون حدود 2هزار کلاهک هستهای کوچک دارد که بهعنوان تسلیحات تاکتیکی شناخته میشوند؛ تسلیحاتی که تا پیش از تهدید ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه، مبنی بر استفاده از آنان در جنگ اوکراین احتمالا کمتر کسی به آنها فکر میکرد. پوتین ماه گذشته در زمان اعلام بسیج عمومی برای شرکت در جنگ اوکراین، گفت: «بلوف نمیزنم! آنهایی که میخواهند با تسلیحات هستهای از ما باجگیری کنند باید بدانند که شرایط میتواند به ضرر آنها تغییر کند.» این تهدید آشکار، جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا را برآن داشت تا بگوید که جهان برای نخستینبار از زمان بحران موشکی کوبا در سال1962 در معرض خطر آرماگدون (جنگ آخرالزمانی) هستهای قرار دارد.
اکنون پرسشی که در تمام مباحث مربوط به جنگ روسیه و اوکراین شنیده میشود این است که آیا پوتین هنجارهای بینالمللی را زیر پا گذاشته و برای حمله به اوکراین از تسلیحات هستهای تاکتیکی استفاده خواهد یا خیر؟
رسانههای آمریکایی از زمان آغاز جنگ در اوکراین تلاش کردهاند تا با استناد به زبان تهدیدآمیز پوتین، او را بهعنوان بازیگر بینالمللی دیوانه و سیاستمداری غیرمنطقی به تصویر بکشند که ممکن است از تسلیحات تاکتیکی در جنگ استفاده کند؛ اما مرور تاریخ تسلیحات هستهای تاکتیکی در طول جنگ سرد و سابقه آمریکا در این مورد بیانگر روایت پیچیدهتری است که اطلاع از آن برای فهم و تحلیل درست بحران امروز ضروری است.
در واقع این آمریکا بود که پس از جنگ جهانی دوم برای نخستین بار زرادخانهای از تسلیحات هستهای کوچک را ساخت. هدف از ساخت این تسلیحات، نه نابودی کامل کشور متخاصم و پیروزی در جنگ، که رسیدن به برتریهای تاکتیکی در میدان نبرد بود. ژنرالهای آمریکایی بارها در زمان جنگ ویتنام از رئیسجمهور وقت این کشور خواستند تا به آنان اجازه دهد که از این تسلیحات در جنگ استفاده کنند. سالها بعد، در سال2002 استراتژی هستهای دولت جورج دبیلو بوش علیه 7کشور بهاصطلاح متخاصم فاش شد. در این استراتژی عنوان شده بود که دولت آمریکا میتواند از تسلیحات هستهای نه فقط درصورت استفاده از تسلیحات هستهای از سوی دول متخاصم، که درصورت پیشروی غیرمنتظره نظامی آنان نیز مورد استفاده قرار بگیرد. در این دکترین، رویههای قانونی برای استفاده دولت آمریکا از تسلیحات هستهای در برابر اهدافی که میتوانستند در برابر حملات غیرهستهای آمریکا مقاومت کنند تسهیل شده بود. افشای این اسناد در آن زمان جامعه سیاسی آمریکا را بهشدت تکان داد. وبسایت خبری ـ تحلیلی «وکس» با تشریح شرایط امروز جنگ اوکراین نوشته: امروز نیز گرچه احتمال استفاده از تسلیحات هستهای در اروپا کم است اما شدت تهدیدها یادآور دورانی است که احتمال جنگ هستهای در جهان عمیقا بالا گرفته بود.
تسلیحات هستهای تاکتیکی آمریکا در جنگ سرد
هیچ کشوری تاکنون از تسلیحات هستهای تاکتیکی در جنگ استفاده نکرده اما دولت آمریکا در اوایل جنگ سرد در چند برهه بهکارگیری از این سلاح را بهطور جدی مدنظر داشته است. نخستین مورد آن درگیری مستقیم احتمالی با اتحاد جماهیر شوروی بود. آمریکا در ابتدای دوران جنگ سرد خود را در معرض تهدید جدی شوروی دید که بهلحاظ تسلیحات متعارف دست بالا را داشت. تسلیحات هستهای تاکتیکی در دهههای 1950 و 1960 در واقع راهی برای تعدیل موازنه نظامی در اروپا به نفع ناتو و جبران آسیبپذیری این ائتلاف نظامی بود. از آنجایی که اتحاد جماهیر شوروی و متحدان پیمان ورشو بخش گستردهای از برتری نظامی خود را مدیون تسلیحات نظامیشان بودند، دولت دوایت آیزنهاور در آمریکا دکترین «انتقامجویی گسترده با استفاده از تسلیحات هستهای» را بهعنوان یک عامل بازدارنده علیه شوروی ارائه کرد.
تسلیحات هستهای تاکتیکی برای نابودی یگانهای زرهی شوروی طراحی شده بودند. در دورهای که تسلیحات نظامی به اندازه موشکهای امروز دقیق نبود، هستهای بودن تسلیحات میتوانست ضعف عدمدقت آنان را جبران کند. گری سمور، مقام ارشد کاخ سفید برای مقابله با اشاعه هستهای در دولتهای باراک اوباما و بیل کلینتون، به وبسایت خبری وکس میگوید: «آمریکا مجموعهای شگفتانگیز از تسلیحات هستهای ساخته است. حال امروز نیز روسها میتوانند از تسلیحات هستهای تاکتیکی بهعنوان راهی برای جبران ضعفهای متعارف خود در میدان نبرد استفاده کنند.»
گفته شده، کوچکترین سلاح هستهای تاکتیکی که آمریکا ساخته بود «دیوی کروکت» نام داشت که میتوانست روی یک پرتابگر کوچک قرار بگیرد. موشک آن نیز حاوی کلاهک هستهای کوچکی بود که میتوانست تا حدود سهونیم کیلومتری را هدف قرار دهد. بازدهی دیوی کروکت در مقایسه با بمب هستهای «پسر کوچک» که قدرت تخریبش معادل استفاده از 15هزار تن تیانتی بود و آمریکا در سال1945 روی شهر هیروشیمای ژاپن انداخت، بسیار کمتر بود؛ چیزی مشابه استفاده از 20تن تیانتی. استفان جی فلانگان، کارشناس علوم سیاسی مؤسسه رند و مشاور پیشین استراتژی هستهای دولتهای کلینتون و اوباما، به وکس میگوید: «طنز تلخ این بود که شعاع انفجار دیوی کروکت بیشتر از برد آن بود. این مسئله شاید امروز کمی عجیب بهنظر برسد اما در آن زمان آمریکا عمیقا از برتری تسلیحاتی شوروی وحشت داشت و تنها راهی که فکر میکرد برای جبران این عدمتوازن در پیش دارد، ساخت تسلیحات هستهایتاکتیکی بود.»
آمریکا در طول جنگهای نیابتی خود در سراسر جهان نیز چندین بار گزینه استفاده از تسلیحات هستهای تاکتیکی را مدنظر قرار داده است. بهعنوان مثال، در طول جنگ کره در سال1950 برخی از ژنرالهای آمریکایی استفاده از بمب هستهای را مطرح کردند. زمانی که چین به نیروهای کرهشمالی پیوست و سربازان آمریکایی مجبور شدند تا به سمت جنوب و رودخانه یالو عقبنشینی کنند، ژنرال «داکلاس مکآرتور» از هری ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، خواست تا اجازه دهد که اهداف نظامی چین را با بمبهای هستهای تاکتیکی هدف قرار دهد؛ درخواستی که ترومن رد کرد.
سال1958 نیز بار دیگر آمریکا به استفاده از تسلیحات هستهای تاکتیکی نزدیک شد؛ زمانی که نیروهای چین بهدنبال تصرف تایوان بودند. در آن زمان، جان فاستر دالس، وزیر خارجه وقت آمریکا، و برخی از نظامیان این کشور طرح حمله هستهای را تهیه کردند اما در نهایت با مخالفت آیزنهاور مواجه شد. گفته شده، دالاس 4سال پیش هم (1954) که نیروهای فرانسوی در جریان نبرد «دین بین فو» توسط نیروهای «هو شه مین» رئیسجمهوری انقلابی ویتنام شمالی، زمینگیر شده بودند به همتای فرانسوی خود پیشنهاد کرده بود که از 2 بمب هستهای تاکتیکی استفاده کنند.
سال1957 بود که هنری کسینجر با انتشار کتابی با عنوان «تسلیحات هستهای و سیاست خارجی» با انتقاد از دکترین انتقامجویی گسترده آیزنهاور مدعی شد که «یک جنگ هستهای محدود» هم میتواند به پیروزی بینجامد و نیازی به یک جنگ گسترده هستهای نیست. کسینجر بعدها ازجمله در دولت نیکسون نیز بارها این ادعای خود را تکرار و بر آن پافشاری کرد. او اما ماه گذشته به کلی تغییر نظر داد و در شورای روابط خارجه در مواجهه با تهدید هستهای روسیه گفت: «آمریکا نمیتواند اجازه دهد تسلیحات هستهای تاکتیکی به تسلیحات متعارف تبدیل شوند.»
وکس مینویسد: بخش گستردهای از رویکرد «وقیحانه» آمریکا در استفاده از تسلیحات هستهای در اوایل دوران جنگ سرد به نگاه متفاوت سیاستمداران این کشور به استفاده از این تسلیحات در گذر زمان بازمیگردد. ارتش آمریکا واقعا قصد داشت از تسلیحات هستهای تاکتیکی در طول جنگ سرد استفاده کند، بهگونهای که گویی قرار است از یک توپخانه قوی استفاده کند؛ حالا اما این روش را تقبیح میکند.
دانیل السبرگ افشاگر اسناد پنتاگون، نیز در اینباره میگوید: «پوتین امروز با استفاده از زرادخانه هستهای خود برای تهدید طرف مقابل، دقیقا همان کاری را میکند که آمریکا کرده است. آمریکا در گذشته بارها برای حفظ حوزه نفوذ خود در سراسر جهان از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا چین از این تهدید استفاده کرده است. روسها امروز برای جبران کاستیهای خود در حوزه نیروهای متعارف نگاه جدیدی به دکترین انتقامجویی گسترده آیزنهاور دارند.»
مکث
بمب هستهای تاکتیکی چیست؟
هیچ تعریف جهانی واحدی از تسلیحات هستهای تاکتیکی وجود ندارد. تسلیحات هستهای تاکتیکی یا تسلیحات هستهای غیراستراتژیک اغلب موشک، بمبهای هوا به زمین یا حتی گلولههای توپخانهای هستند که در مقایسه با موشکهای بالستیک قارهپیما، برد بسیار اندکی دارند. قدرت انفجاری بمبهای هستهای کوچک معادل استفاده از 300 تا 100هزار تن تیانتی است اما آنچه این بمبها را بهشدت مرگبار میکند، تشعشعات حاصل از این انفجار است. در واقع، بمبهای تاکتیکی بهگونهای طراحی شدهاند که با وجود هدف قرار دادن محدوده خاص، تأثیرات فوری و دامنهداری بر جبهه دشمن داشته باشند.