بلوغ فیلم کوتاه دیجیتال ایرانی
علیرضا محمودی ؛ دبیر گروه ادب و هنر
دوران تازهای در تاریخ فیلمکوتاه ایرانی سرگرفته. دورانی که میتوان آن را دوران بلوغ دیجیتال سینمایکوتاه ایران نامید. مورخان فیلمکوتاه، این گونه پرطرفدار سینمایی را به قبل و بعد از دیجیتال شدن تولید فیلمکوتاه تقسیم میکنند. دیجیتال در ایران تنها امکانات بیانی را برای فیلمسازان گسترش نداد، بلکه فرایند اندیشیدن به ساحت سینما را دگرگون کرد. در فیلم ایرانی دوران دیجیتال آنچه بیش از همهچیز سینمای کوتاه فارسی را کوچک میکرد، امکان ساخت بود. در برابر اینکه چگونه بسازیم هر سؤال چه بسازیم کوچک مینمود.
توفان دیجیتال فیلمکوتاه ایران را از تنگنای قفس تولید پر داد. دورانی آغاز شد که دیگر لنگی سهپایه و کمی نگاتیو و مندرسی دوربین خاطره شد. فیلم کوتاه ایران چه دورانی که سینمای آزاد بود و چه زمانی که سینمای جوان به شاعری شبیه بود که فصاحت زبانش و صراحت کلامش در کهنگی مواد خام و کدورت داروی ظهور در دوربینهای ده- چهارده و تشتهای لابراتورها حرام میشد. خرج نگاتیو 35و16برای ایده جوانانی که سودای سینما را در رباعی میسرودند، گران بود. دهه 60 که دفتر سینمای جوان تنها نشانی جذاب در شهرهای بزرگ و کوچک برای جوانان دور از مرکز و جشنواره سینمای جوان تنها محفل گرم همه جوانان ایرانی محسوب میشد، وقتی مجالی برای بیان به جوانی فیلمساخته میرسید تا از فیلمسازی در مشهد و نجفآباد و همدان بگوید، ترجیع بند همه لهجهها این بود: امکانات نداریم.
امکانات همهچیز بود. ایدههایی که در پیچ فهم و خم تفهیم هرز میرفت و فیلمنامهنویس را به عادیترین روایت راضی. صحنههای موقری که با رفاقت عمقمیدان میگرفت تا کادر شلوغتر از پشت صحنه خلوتش روی چارچوب کوچک 8میلیمتری ثبت شود. دوربینها کیلومترها جاده بین شهرها را رفته و آمده بودند که سالادکردن نگاتیو گرانقیمت زیر چرخ دندههای موتورهای مجروح، جراحت رایج در تولید فیلم کوتاه ایرانی بود. فیلمها در چنین جریان سختی در دوران آنالوگ زنده میشدند. شهرهای ایران با فیلمسازان جوان و جسوری شناخته میشدند که نامشان هر سال در کنار فیلمهایشان فهرست میشد در جشنوارهای که کوچکترین اما گرمترین رویداد هنری سال بود. چه در موزه هنرهای معاصر و چه در فرهنگسرای بهمن هر جا و هر زمان از سال که پرچم فیلم کوتاه بلند میشد به آسمان، جوانان ایرانی با محدودترین ابزار ممکن همه سختکوشی خود را کولهبار فیلمهایشان کرده بودند تا نمایش متفاوتی از جوانی را راه بیندازند. فیلم کوتاه صحنه جوانی بود.
سینمای جوان ایران جسورانه جیره کوچک تکنولوژیک خود را به دندان کشید تا این کودک به لطف دستگشادی دیجیتال کارش از تیتی و تک و تا به تاخت و تاز برسد. با چنان میراثی فیلم کوتاه ایرانی به جهان ابزارهای تازه پرتاب شد. جهانی که دیگر برای ساخت هر ایدهای دیگر به ناز نگاتیو و طنازی لابراتوار و ترکتازی ممیزی نیازی نبود.
دوران دیجیتال فیلم کوتاه ایرانی در زمان برگزاری جشنواره فیلم کوتاه که تنها یک سال تا چهل سالگی فاصله دارد، زمان فیلمهایی است نفس تازه با دم گرم و سودای دیگرگون. فیلمهای تازه سینمای کوتاه ایرانی به لطف بالغشدن فیلمسازان ایرانی در به کارگیری ابزار دیجیتال جهانی با طراوت دور از فرسودگی سینمای خسته امروز ساخته است. چلهنشینی این جوانی و جسارت در فیلمهای ایرانی کوتاه، عشق به این جوانان را چارهای میکند برای همه سینمای ایران.