نمره عالی، سواد خیالی
سید اکبر میرجعفری | پژوهشگر ادبیات و کارشناس دفتر تألیف کتابهای درسی :
احمد احمد از مبارزان دوران ستمشاهی، در خاطراتش میگوید: در سال ۱۳۳۸ وقتی نمره قبولی در مدرسه را از 7 به 10 تغییر دادند، بعضی از دانشآموزان احساس کردند که علیه آنها ظلم شده است. تظاهرات کردند و شیشه شکستند و بهخاطر آن عدهای به زندان افتادند. نویسنده میگوید: با اینکه این قانون ربطی به من نداشت، ولی نمیتوانستم این بیعدالتی را تحمل کنم! من هم بهخاطر آن دستگیر شدم و زندان رفتم... اینکه برخی مبارزان دوره ستمشاهی چه دیدگاه و نظری در باب ظلم داشتهاند، (که تغییر نمره قبولی از 7 به 10نیز مصداق آن تلقی میشده)، بماند برای بعد؛ اما بیاییم نمرات دانشآموزان در آن سالها را با دانشآموزان امروزی مقایسه کنیم. برای نمونه، مدرسهای که پسرم در آنجا درس میخواند، سالانه معدل تمام دانشآموزانش را منتشر میکند. در این فهرست، پایینترین معدل از آن دانشآموزی بود که معدلش نوزده و ده صدم شده بود! سؤالاتی که با این مقایسه به سراغ ما میآید، از این قرار است: «سطح هوش بچههای ما بالا رفته یا سطح کتابهای درسی پایین آمده است؟ معلمها آسانگیر شدهاند یا بچهها درسخوان و کوشا شدهاند؟» عجالتا پاسخ این است: همه موارد یا هیچ کدام! و اما شرح این ماجرا: میپذیریم که هرچه دایره آموزش را عمومیتر کنیم، طبیعتا سازوکارهای ارزشیابی به سمتی میرود که اکثریت فراگیران سربلند از آزمون بیرون آیند. این اتفاق در این سالها افتاده است؛ بهطوری که دیگر در دوره ابتدایی تحصیلی عملا چیزی به نام مردودی نداریم. پس معلمان نیز در کار ارزشیابی، شیوهای را برگزیدهاند که کمتر دانشآموزی در این دوره مردود شود. از سوی دیگر هر روز نیز زمزمه اینکه حجم کتابهای درسی بیش از اندازه است، به گوش شنوای مؤلفان کتابهای درسی میرسد! مجموع این عوامل در بالا رفتن سطح نمره دانشآموزان مؤثر است. در این نوشته نمیخواهم به خوب یا بد بودن این موضوع اشاره کنم. روی سخنم با فضایی است که این سالها به دلایل گوناگون بر سر نمره عالی دامن دانشآموزان و به تبع آن خانوادههای آنها را گرفته است. میدانم و میدانید که عملا تفاوت چندانی بین کسی که در یک درس نمره 18گرفته با همکلاسیاش که در همان درس 20 یا 19 گرفته، وجود ندارد؛ پس این رقابت بیهوده بر سر نمره از کجا ناشی میشود؟ چرا مدرسه و خانواده دانشآموز را تحت فشار قرار میدهند که الّا و بلا باید در تمام درسها نمره 20 بگیرد؟ این رقابت نفسگیر جز اینکه فرزندانمان را در اضطراب و فشاری عصبی قرار میدهد، چه فایدهای دارد؟ باید باور کنیم که بخش زیادی از استعدادهای فرزندانمان در همین فشارهای عصبی تلف میشود. چرا در این مسابقه بیهوده به تفاوتهای فردی دانشآموزان توجه نمیکنیم؟ بدیهی است یک نفر در ریاضی بسیار موفق باشد اما در درس ادبیات توان کمتری از خود نشان دهد و اتفاقا دوست و همکلاسیاش طور دیگری با همین درسها کنار بیاید. راه توفیق فرزندان ما شناخت توانایی فردی آنها و کمک به آنها در جهت پیشرفتشان است، نه اینکه به هر وسیلهای متوسل شویم که معدلشان 20 شود...