• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 24 مهر 1401
کد مطلب : 174138
+
-

اغتشاش؛ راهبرد دشمن برای مهار قدرت ایران

دیدگاه
اغتشاش؛ راهبرد دشمن برای مهار قدرت ایران

محسن محمدی‌الموتی؛ ‌عضو هیأت‌علمی دانشگاه

رهبرمعظم انقلاب اسلامی در مراسم دانش‌آموختگی افسران جوان نیروهای مسلح، خاطرنشان کردند که برنامه‌‌ریزی اغتشاشات در ایران توسط آمریکا، رژیم صهیونیستی و دنباله‌‌روهای آنها صورت پذیرفت تا به این وسیله مسیر پیشرفت کشور به سمت قدرت همه‌جانبه را که در ماه‌های اخیر رشد شتابانی به‌خودگرفته بود، متوقف کنند.
تحلیل نتایج و پیامدهای حاصل از حوادث و اغتشاشاتی که به بهانه فوت خانم مهسا امینی در روزهای اخیر در کشور به‌وقوع پیوسته، نشان می‌دهد که این حادثه علاوه بر ابعاد داخلی و زوایای روانشناختی و سیاسی - اجتماعی آن، از منظر بین‌المللی نیز نیازمند دقت و توجه ویژه است.
 به‌دنبال وقوع این حادثه تاثربرانگیز و البته تأخیر دستگاه‌های مسئول نسبت به انتشار و تبیین روایت اول از این واقعه، ایالات‌متحده آمریکا و همپیمانان غربی آن تلاش کردند تا از طریق به‌کارگیری امپراتوری رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی در اختیار، که در سال‌های اخیر زیست‌بوم جامعه اسلامی ایرانی را تحت‌الشعاع خود قرار داده، ضمن دروغ‌پردازی و تبلیغ روایت مطلوب خود، با دامن‌زدن به آشوب و اغتشاش و فعال‌کردن گسل‌های قومی، مذهبی و جنسیتی در کشور، از این اتفاق به‌عنوان اهرمی درجهت مهار قدرت نظام اسلامی و در سطح دیگر تضعیف قدرت محور چین، روسیه و ایران بهره‌برداری کردند.
درحالی‌که در سال‌های نخستین پس‌از جنگ سرد و پایان نظم دوقطبی حاکم بر جهان، ایالات‌متحده آمریکا به‌عنوان یک قدرت مسلط بین‌المللی علاوه‌بر در اختیار داشتن ابعاد مختلف قدرت مادی تا حد زیادی نیز از برتری گفتمانی به‌منظور مشروع‌سازی اقدامات خود بهره می‌برد، لکن ظهور و بروز نشانه‌های افول هژمونی آمریکا از مقطع حوادث 11سپتامبر2001 به بعد و قدرت‌یابی سایر بازیگران بین‌المللی نظیر چین، روسیه و ایران نشان داد جهان به‌تدریج شاهد «تغییر» در نظم بین‌الملل و تحول در موقعیت و منزلت قدرت‌ها و بازیگران در چرخه سیستمی قدرت خواهد بود.
بر این اساس آنچه در سالیان اخیر و در راستای تغییر در قطب‌بندی قدرت در جهان، بیش‌از پیش عیان است، روندهایی است که در نتیجه کنشگری بازیگران محوری قاره آسیا یعنی چین، روسیه و ایران باعث تغییر در جغرافیای قدرت از غرب به شرق و مرکزیت‌زدایی از ژئوپلیتیک آتلانتیک‌محور به ژئوپلیتیک آسیا‌محور می‌شود.
در این راستا دولت آیت‌الله رئیسی از ابتدای مسئولیت به پشتوانه اتخاذ سیاست‌هایی درجهت استحکام‌بخشی به ساخت درونی قدرت نظام، نظیر موفقیت در مثبت کردن تراز تجاری کشور در 3ماهه اول امسال، کنترل نسبی سرعت رشد نقدینگی، تبدیل‌کردن ایران به هاب ترانزیتی منطقه، اصلاح نظام مالیاتی، احیای نسبی تولید در کشور، تلاش برای ایجاد عدالت در تخصیص منابع بانکی، توافق با روسیه برای حذف دلار از مبادلات تجاری 2کشور و... توانست در فضای جدید بین‌المللی، با ابتکار و گنجاندن تضمین‌های ذاتی و اعتباری در مذاکرات هسته‌ای به‌عنوان یک قدرت بالنده، آمریکا را در این مذاکرات در موضع انفعال قرار دهد.
ازسوی دیگر نگاه به شرق دولت سیزدهم در مسائل جهانی با عضویت در شانگهای و حضور در «بریکس» که جمعیت و حجم عظیمی از تولید و تجارت‌جهانی را در اختیار دارند و اهتمام و اولویت‌دهی به همسایگان که در قالب یک اصل مهم در سیاست‌خارجی ایران درحال نهادینه‌شدن است، موجب شد نگاه و ادراک آمریکا به کنشگری ایران از بازیگری در سطح منطقه‌ای به سطح بین‌المللی تغییر کند؛ به‌ویژه در شرایط ‌گذار نظم بین‌المللی و فرایند انتقال قدرت از غرب به شرق، مقاومت حداکثری ملت ایران در برابر فشارهای حداکثری آمریکا باعث شد جایگاه جمهوری‌اسلامی ایران به‌عنوان یک قدرت بزرگ و هژمون منطقه‌ای تثبیت شود، به‌گونه‌ای که رفتن ایران به سمت شرق یا غرب، آینده قدرت جهانی را متاثر کرده و به آن سمت پیش می‌برد.
بر این اساس، جو بایدن در جدیدترین سند راهبرد امنیت ملی دولت آمریکا که چهارشنبه هفته گذشته رونمایی کرد، ضمن اینکه به‌ترتیب از چین و روسیه به‌عنوان مهم‌ترین چالش ژئوپلیتیکی آمریکا در ابعاد جهانی و تهدیدی فوری و مستمر برای نظم منطقه‌ای اروپا و منبع بی‌ثباتی و آشوب در جهان یاد می‌کند، از جمهوری‌اسلامی ایران نیز به‌عنوان کشوری که به دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه و اشاعه موشکی و پهپادی متهم است و درپی پیش‌بردن برنامه هسته‌ای خود به فراسوی حد مورد نیاز برای نیازهای غیرنظامی است، نام برده و بر تقویت بازدارندگی علیه ایران و ایستادن در کنار مردم ایران (اغتشاشگران) تأکید می‌کند.
بدین جهت آمریکا به‌منظور ایجاد مانع در مسیر قدرت‌یابی کشورهایی که در سند راهبرد امنیت ملی خود از آنها به‌عنوان تهدید یاد کرده، سناریوهای مشخصی را طراحی کرده‌است. برای روسیه، جنگ اوکراین و آماده‌کردن زمین بازی برای ورود اجتناب‌ناپذیر و فرسایش روسیه درنظر گرفته شد. به‌منظور تضعیف قدرت چین، مسئله تایوان را در دستورکار قرار داده و درباره ایران موضوع احیای برجام و امتیازگیری از این کشور را از طریق بهره‌گیری از عامل اغتشاشات مورد توجه قرار داده‌است.
 بر این ‌اساس، تعلل عامدانه آمریکا و تروئیکای اروپایی در به تأخیر انداختن جریان مذاکرات هسته‌ای تا بعد از انتخابات سراسری رژیم صهیونیستی و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس آمریکا در ماه نوامبر به‌دلیل لابی‌گری لاپید، نخست‌وزیر و بنی‌گانتس وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و با هدف تضعیف موقعیت حزب لیکود و به قدرت رسیدن نتانیاهو در انتخابات سراسری این رژیم و تأثیر آن بر موفقیت دمکرات‌ها و درعین‌حال جلوگیری از دو‌دستگی اعضای حزب دمکرات در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس آمریکا صورت می‌پذیرد و این فرصت برای آمریکا ایجاد می‌شود تا از طریق دمیدن بر خاکستر اغتشاشات در ایران و امتداد آشوب‌ها تا بعد از آن انتخابات کنگره به فکر امتیازگیری از کشور در مذاکرات احیای برجام برآید.
پرواضح است که به حول و قوه الهی و با هوشیاری مردم و مسئولان کشور و ایستادگی مذاکره‌کنندگان هسته‌ای بر حقوق هسته‌ای ملت ایران بار دیگر جمهوری‌اسلامی ایران از این مرحله گذر خواهد کرد. دراین پیوند، تقویت روابط میان کشورهای ایران، روسیه و چین و درک مشترک از تهدید ایالات‌متحده در شرایط جدید می‌تواند علاوه‌بر تامین منافع طرفین، از پتانسیل تغییر آرایش قدرت در سطح بین‌المللی و تحول در ساختار آن برخوردار باشد و سناریوهای ایالات‌متحده آمریکا که به‌منظور جلوگیری از مرگ نظام بین‌الملل آمریکا‌محور و تنفس مصنوعی‌دادن به آن در جهان طراحی‌شده را خنثی کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید