داریوش مهرجویی
تو تنها کسی بودی تو زندگیم که فکر میکردم خیلی به من نزدیکی. از اینکه تونستم بهت تکیه بدم، احساس غرور میکردم، ولی تو هم دوام نیاوردی، مثل همه. دیگه از این آدما خسته شدم. باید بتونم تنهاییمو دربست قبول کنم، باهاش اخت بشم، باهاش انس بگیرم... .
بانو
در همینه زمینه :