در اصفهان متولد شد اما اصالتا گیلانی بود. محمدعلی بنابوطالب متخلص به حَزین و معروف به شیخعلی حزین و حزین لاهیجی از خانوادهای از علما و زمینداران در گیلان بود و تبار او به شیخ زاهد گیلانی میرسید. محمدعلی از 4سالگی نزد ملاشاهمحمد شیرازی تحصیل کرد، از 8سالگی تجوید و قرائت قرآن را از ملکحسین قاری آموخت و کتابهای درسی مهمی مثل شرح جامی بر کافیه، شرح ایساغوجی، شرح مطالع و کتاب منلایحْضُرُهالفقیه را با کمک پدرش فراگرفت. در همین دوران، میل به سرودن شعر پیدا کرد، اما بهدلیل منع پدرش قریحه شاعری خود را آشکار نمیکرد. نخستینبار شیخ خلیلالله طالقانی، استاد عرفان محمدعلی، با اهدای تخلص «حزین» به او، شاعریاش را آشکار کرد و وقتی حزین در مجلسی، در حضور پدرش، در جواب اشعار محتشم کاشانی شعری خواند، پدرش هم او را تشویق کرد.
زندگی حزین لاهیجی مقارن با سقوط دولت صفوی و آشفتگی اوضاع ایران بود که او را درگیر سفرها و ماجراهای فراوان کرد تا جایی که چندینبار جامه رزم پوشید و به نبرد دشمنان رفت. نهایتا محمدعلی بهخاطر درگیری یا اتهامزنی از سوی گماشتگان محلی نادرشاه افشار در جنوب، در سال۱۱۴۶ هجری قمری به هندوستان رفت که البته هیچگاه از آن و در آن دیار دلخوش نبود.
او از آخرین شاعران بزرگ سبک هندی بود و سکونتش در 19سال آخر زندگیاش در بنارس که تحت حکومت نوابهای شیعه بود، از رویدادهای مهم در حیات فرهنگی، مذهبی و ادبی این شهر است. حزین در سال ۱۱۸۰قمری در بنارس درگذشت و در محلهای به نام فاطمان، به خاک سپرده شد. آرامگاه او - که مدفن خلیل علی ابراهیمخان نیز در جوار آن است- در بنارس و در محله فاطمان زیارتگاه مهمی است که زائران آن، علاوه بر شیعیان، سایر مسلمانان نیز هستند. حضور حزین و درسهای او در ترویج و اشاعه تشیع در آن سامان نقش بسیار مهمی داشت.
غزلیات حزین حدود 7هزار بیت از دیوانش را تشکیل دادهاند: «ایوای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد صیاد رفته باشد / آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله / در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد / امشب صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد...»
شاعر حزین
در همینه زمینه :