همه اتفاقاتی که نیفتاد
هفته هشتم لیگ برتر میتوانست خیلی جذابتر باشد، اما خیلی از حوادث مورد انتظار رخ نداد
فرض کنید روی کاغذ 2 بازی مهم مثل استقلال- فولاد و سپاهان- پرسپولیس دارید؛ در این شرایط قاعدتا باید اتفاقات جذاب زیادی رخ بدهد و چیزهایی ببینیم که تا مدتها در موردش بحث شود، اما چنین انتظاری محقق نشد. اسم هفته هشتم مسابقات لیگ برتر را باید هفته اتفاقات عملینشده بگذاریم، هفتهای که شاید هیچکس هیچ کجای آن را بهخاطر نخواهد سپرد.
انتقامهایی که گرفته نشد
در عالم تئوری و نظریهپردازی، این هفته پر بود از دوئلهای انتقامی، اما تمام آنها بیثمر باقی ماند. بعد از آن مدل جدایی وریا غفوری از استقلال، همه منتظر نخستین رویارویی او با تیم سابقش بودند، اما این مواجهه چندان چنگی به دل نزد. غفوری 63دقیقه در زمین بود و جنبه انتقامی نمایش او به اظهاراتش در میکسدزون علیه مصطفی آجورلو محدود شد. در این بازی مهدی شیری را هم داشتیم که با سابقه حضور در پرسپولیس و سوژه شدنهای همیشگیاش از سوی استقلالیها زیر ذرهبین بود، اما او هم در متن هیچ اتفاق مهمی قرار نگرفت. در اصفهان استعداد بیشتری برای رقم خوردن انتقامگیریهای بزرگ وجود داشت که آن هم به جایی نرسید. رامین رضاییان در نخستین مواجهه با تیمی که او را نخواست، به ارسال یکی، دو ضربه ایستگاهی خطرناک بسنده کرد. شهریار مغانلو مفقود بود، گولسیانی و دانیال اسماعیلیفر کاری از پیش نبردند و سروش رفیعی هم خیلی دیر به میدان آمد.
الکلاسیکویی که شکل نگرفت
نیازی به یادآوری نیست که بخش مهمی از جذابیتهای این سالیان لیگ برتر به تقابلهای پرسپولیس و سپاهان مربوط میشده است؛ مسابقهای که بحق لقب الکلاسیکوی فوتبال کشور را گرفته بود، اما مسابقه جمعهشب به کلی از این شمار خارج است. در سکوت ورزشگاه نقش جهان، علیرضا بیرانوند و پیام نیازمند هر کدام یکبار مجبور به نجات دروازه خود شدند و سپاهان روی ضربات شروع مجدد فرصت دیگری هم داشت که از دست داد؛ همین و همین. کیفیت پایین و حوادث ناچیز تقابل پرسپولیس و سپاهان، حتی صدای گزارشگر بازی را هم در آورد و تلاشهای او برای ایجاد هیجان را به فنا داد، درست مثل رسانههایی که منتظر بازتاب جذابیتهای بازی بودند اما چیزی گیرشان نیامد. این بازی را از صفر تا صد باید از یاد برد.
صفر فولاد پاک نشد
فولاد جواد نکونام هم همچنان دفاع میکند و فقط دفاع میکند و اگر فرصتی دست بدهد، باز هم دفاع میکند! نمایش این تیم برابر استقلال، مثل همه بازیهایی بود که در این مدت از سرخپوشان اهوازی برابر تیمهای بزرگ دیدهایم. این مدل بازی فولاد که این بار با چاشنی خوششانسی و عدماعلام پنالتی استقلال به کسب تک امتیاز منجر شد، در حالی است که این تیم از پتانسیل لازم برای ارائه نمایشی بهتر و هجومیتر برخوردار است، اما انتقادات تأثیری در روند بازی تیم نکو ندارد. به هر حال با همین شیوه بازی، فولاد در کنار مس رفسنجان و ذوبآهن یکی از 3 تیمی است که هنوز شکست نخورده. این اتفاق در حالی رخ میدهد که آنها خیلی زود بازی با پرسپولیس، سپاهان، تراکتور و استقلال را از سر گذراندهاند. 3 تیم بدون شکست لیگ برتر، شیفتگان مساوی هستند. از مجموع 23بازی این فصل فولاد، مس رفسنجان و ذوبآهن، 18مسابقه به تساوی انجامیده است!
VAR کافی نیست!
بزرگترین مشکل داوری فوتبال ایران فقط نبود VAR نیست؛ بلکه نداشتن ستارههایی در قامت داور است
برای پیبردن به فاجعههایی که زیر پوست داوری فوتبال ایران اتفاق میافتد، کافی است به ماجراهای هفته هشتم لیگ برتر نگاه کنیم؛ هفتهای که اعتراض به عملکرد داورها در همه گوشه و کنارهای آن دیده میشد. روند مهمترین مسابقه هفته بین استقلال و فولاد از یک جایی به بعد کاملا تحتتأثیر تصمیمهای داور مسابقه قرار گرفت. عملکرد حاجملک در 2صحنه بحثبرانگیز، به ضرر تیم میزبان بود و بهنظر میرسید اشتباههای بزرگی از سوی او رقم خورده است. بعد از این صحنهها و اعتراضهای متقابل، روند بازی دیگر هرگز به شرایط عادیاش برنگشت. در مسابقه بین پیکان و آلومینیوم هم یک اتفاق باورنکردنی رخ داد. بعد از خطای گلر پیکان روی مهاجم آلومینیوم، توپ وارد دروازه شد اما داور در یک اقدام عجیب، آوانتاژ نداد و به جای گل اعلامکردن این توپ، برای اراکیها پنالتی گرفت. این پنالتی هم از دست رفت تا تصمیم عجیب داور، عملا یکگل را برای پیکان خریده باشد. در مسابقه بین ملوان و صنعت نفت نیز یک پنالتی واضح اعلام نشد. این هفته تقریبا هیچ مسابقهای نبود که ردپایی از اعتراض شدید به داورها در آن دیده نشود. جالب اینکه معاون حقوقی باشگاه استقلال برای سروساماندادن به بحران داوری، پیشنهاد «شنود» گذاشتن روی گوشی داورها را مطرح میکند. آیا واقعا این راهکاری برای حل یک بحران بزرگ است؟ مسئله فوتبال ایران، سلامت داورها نیست. مسئله فوتبال ایران برخلاف آنچه تصور میشود، تکنولوژی هم نیست. همه این مسائل مهم بهنظر میرسند اما فوتبال ایران اساسا در شرایط فعلی، با نداشتن نیروی انسانی کافی در جایگاه داور روبهرو شده است. سطح داوری فوتبال ایران بهمراتب از سطح خود لیگ برتر پایینتر بهنظر میرسد و این ماجرا در درازمدت، یک چالش بسیار بزرگ برای این فوتبال ساخته است.
وجه اشتراک همه کنفرانسهای خبری در فوتبال ایران، تأکید به نبود VAR و فاصلهگرفتن لیگ برتر از فوتبال روز دنیا در این زمینه است. شکی نیست که لیگ برتر ایران حالا بیشتر از همیشه به این فناوری نیاز دارد اما کمی سادهانگارانه است که تصور کنیم اضافهکردن چند دوربین به ورزشگاه و تماشای دوباره صحنهها از سوی گروه داوری، همه مشکلات را از میان خواهند برد. آنچه لیگ برتر را به این سطح از اعتراض و جنجال در زمینه داوری کشانده، عملکرد ضعیف و ناامیدکننده بسیاری از داورها بوده است. در همین ابتدای فصل، چند نفر از سرشناسترین داوران لیگ برتر در تست آمادگی جسمانی رد شدند. چنین موضوعی در همه جای دنیا یک فاجعه بزرگ تلقی میشود اما در ایران بهسادگی از کنار این مسئله گذشتند و فقط نام داورها را از فهرست قضاوت خارج کردند. کمیته داوران به خیال خودش با این کار مشغول جوانگرایی بود اما در عمل، داوری را به لبه پرتگاه هل میداد. داوران ایرانی این روزها اصلا آماده بهنظر نمیرسند و تصمیمهای فاجعهبار زیادی میگیرند. شرایط روحی آنها نیز بهدلیل انتقادهای گسترده اصلا خوب نیست، فدراسیون هم نه در پرداخت دستمزدها شرایط این داوران را درنظر میگیرد و نه حتی حاضر است امکانات لازم را برای آنها فراهم بیاورد. دستمزد داوران در فوتبال ایران آنقدر ناچیز است که قرارگرفتن در این موقعیت دیگر برای هیچکس جذاب نیست. در نتیجه نسلهای تازهتر علاقهای به داور شدن ندارند و ترجیح میدهند هر جایگاه دیگری به جز داوری را در فوتبال امتحان کنند. در شرایطی که روند آموزش داوری پر از ایراد است و فقدان داوران درجهیک در فوتبال ایران بهشدت احساس میشود و علاوه بر این احساسات عمومی نیز در مورد داورها کمی منفی شده، VAR هم تنها چاره کار نخواهد بود. زمان بسیار زیادی طول میکشد تا فوتبال ایران به کمک داور ویدئویی عادت کند. شاید در جریان هر مسابقه، دقایقی بسیار طولانی با بازبینی صحنهها سپری شود؛ چراکه بازیکنان همه تیمها و مربیانشان دائما در حال اعتراض به عملکرد داور هستند. VAR میتواند ابزاری برای کاهش تصمیمهای اشتباه باشد اما این فناوری هرگز بهتنهایی بار مسئولیت را از روی دوش کمیته داوران برنمیدارد. مجموعهای از تصمیمهای غلط در این کمیته، زنجیرهای از تصمیمهای اشتباه داوران در زمین فوتبال را رقم زده است.
در این سالهای سخت برای داوری فوتبال ایران، علیرضا فغانی یک نقطه امیدواری بود؛ یک ستاره بزرگ که در سطح جهان درخشید و ثابت کرد که داوری میتواند یک مسئولیت برای عبور از همه مرزها و محدودیتها باشد. با این حال، کمیته داوران با فهرست جدید، بهسادگی از مهمترین داشتهاش نیز عبور کرد و شرایطی را بهوجود آورد که فغانی دیگر رمقی برای قضاوت بازیهای لیگ برتر نداشته باشد. این برخورد با مهمترین سرمایه داوری ایران، چهره واقعی تصمیمسازان داوران را نشان میدهد؛ آنها که حتی ذرهای نگران کیفیت ناچیز قضاوتهای لیگ برتر نیستند. خروجی تصمیمهای این افراد، تا اینجا فقط یأس و ناامیدی برای داوری فوتبال ایران بوده است.