مسیر رستگاری
کتاب «مسیر رستگاری» داستان زندگی بهزاد رستگاری را روایت میکند. پرستاری که مجاهدتهایش را از دوران دفاعمقدس آغاز کرده و در بحران شیوع کرونا یکی از مدافعان سلامت بود. شبنم غفاری حسینی، نویسنده کتاب «در مسیر رستگاری» خاطرات تلخ و شیرین این پرستار را شیوا و با قلمی روان بیان کرده است. این کتاب در 344صفحه تهیه و در انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب ماجرای حضور او در جبهه را میخوانید: «آن روز شاید اندازه یک جنگ مجروح آوردند بیمارستان. آنقدر سرم شلوغ بود که حتی نمیتوانستم نفسی تازه کنم. گلویم خشک شده بود و میسوخت. درگیری رسیده بود به نزدیک بیمارستان. گاهگُداری از در و پنجرهها سرک میکشیدم توی خیابان تا ببینم چه خبر است. مأموران رژیم مرتب حمله میکردند و مردم فرار میکردند. یک دختربچه هم تکوتنها کز کرده بود کنار خیابان و فرار مردم را نگاه میکرد. پنجششساله میزد. با چشم گشتم دنبال پدر و مادرش. یکی از مریضها صدایم زد. میخواستم بروم سراغش که دیدم سروصدا زیاد شد. آمدم دم درِ اورژانس. ساختمان فعلی تغییر کرده. آن موقع چند تا پله میخورد و وارد لابی وسط بیمارستان میشدیم. دویدم لب پلهها. دیدم یک پاسبان آنطرف خیابان روی زانو نشسته است و دارد نشانهگیری میکند. کاظمی بود. اصلاً فکرش را نمیکردم به کی میخواهد شلیک کند. دیگر اینطرف خیابان را نگاه نکردم. چند دقیقه بعد صدای داد مردی پیچید توی بیمارستان. هایهای گریه میکرد و داد میزد رضوان... .»