مردی برای روزهای صلح
«مهانداس کارامچاند گاندی» رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیاش استفاده از هر نوع ترور و خشونت را برای رسیدن به مقاصد رد میکرد. فلسفه بیخشونتی گاندی به نام «ساتیاگراها» (در زبان سانسکریت بهمعنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت و تحتاللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذاشته است.
«جواهر لعل نهرو» نخستین نخستوزیر هند برای کتاب «نامههای رومن رولان و گاندی» (این کتاب را که چاپ 1366است در کتابخانهها به اسم «مکاتبات و خاطرات» میتوانید پیدا کنید.) مقدمهای نوشته است که معرفی خوبی برای شناخت بیشتر رهبری است که برای آزادی جنگید: «برای من همیشه سخن گفتن از مهاتما گاندی دشوار بوده است. من برای چندین دهه از موهبت رهبری گاندی برخوردار بودهام و در این مدت، تحتتأثیر او قرار گرفته و در واقع، زیربنای فکری خود را مدیون او هستم. ما که از دیرباز گاندی را میشناسیم و با او رابطه داریم، هنوز نتوانستهایم شخصیت بزرگ او و اندیشههای والایش را به درستی درک کنیم. هنگامی که به گاندی میاندیشم، قلبم سرشار از احساس میشود و پندارهای متفاوتی در من جان میگیرد. در این صورت چگونه میتوانم درباره او اظهار عقیده کنم؟
با همه این دشواریها موافقت کردم تا چند سطری برای عنوان پیشگفتار بر چاپ نهم کتاب دفتر خاطرات رومن رولان که شامل مکاتبات وی با گاندی و همچنین مقالات و اندیشههای او درباره این مرد بزرگ است، بنویسم. این لحظات حساس تاریخی (1945، سال استقلال هندوستان) نه فقط برای هندوستان دورانی پر اهمیت و سرنوشتساز بوده، بلکه از نقطه نظرهای متفاوتی در دگرگونی سرنوشت سایر نقاط جهان نقش مهمی دارد. در دوران پر اضطراب و پر هیاهوی جهان امروز، پیام گاندی برای همه ملل جهان اعم از اروپایی، آسیایی و یا آمریکایی اهمیت زیادی دارد. ما در دوران انفجار بمبهای اتمی و هستهای به سر میبریم و هر روز، شاهد آزمایشهای مخوف و انفجار بمبهای خانمان برانداز هستیم. وجدان و ضمیر خیراندیشان، از این همه جنایتی که علیه انسانیت انجام میشود، آزرده خاطر و ملول است و نمیتوانند اقدام مؤثری برای جلوگیری از اثرات شوم آن به عمل بیاورند.
ما خواه ناخواه در معرض این بدبختی و مصیبت قرار گرفتهایم. به تصور من، از بین تمام صفات انسانی و والای گاندی، 2 صفت او یعنی بیزاری از ترس و نفرت از حس انتقام و کینه توزی چشمگیرتر و متمایزتر است. من هیچ صفتی را برای یک انسان یا یک ملت نیکوتر و پسندیدهتر از آن
دو نمیدانم. این دو صفت اثرات فراوانی در سرنوشت نسلهای گذشته بر جای گذاشته و نسل فعلی نیز زیر سایه آن زندگی میکند. گاندی بیش از نیم قرن است که ملت هند را دعوت به تزکیه نفس و صفای باطن کرده است. ما پیروان او درسهای فراوانی از او و تعالیماش گرفتهایم. ملت هند نیز بهتدریج پذیرای افکار انسانی او میشود. هر چند ملت هند گاهگاهی به ستیز و مجادله با یکدیگر برمیخیزد، اما بهطور کلی و روی هم رفته، از حس کینهتوزی و انتقامجویی به دور است.