نگاهی به کتاب «تابستان1369» اثر مرتضی سرهنگی
چهل روایت از لحظه دردناک اسارت
علیالله سلیمی _ روزنامهنگار
«اسیر»، «اسیر جنگی»، «اسارت»، «لحظه اسارت» و هر کلمه و ترکیبی از کلمات مشابه که یادآور اسارت رزمندهای در بحبوبه یک نبرد نظامی یا یک منطقه جنگی را یادآوری کند، اندوه بزرگ و ناخواستهای را برای خواننده یا شنونده به بار میآورد و تا مدتها ذهن او را درگیر میکند. این موضوع دردناک برای ملت ما آشناست، چرا که هنوز زمان زیادی از سالهای خون و حماسه در مناطق جنوب و غرب کشورمان نمیگذرد؛ سالهای پرالتهاب جنگ تحمیلی که خسارت مادی و معنوی بسیاری به ملت ما تحمیل کرد و یکی از خسارات جبرانناپذیر، به اسارت کشیده شدن جسم و روح گروهی از رزمندگان و حتی شهروندان عادی ساکن در مناطق جنگی جنوب و غرب کشور بود. اگر چه کلِ دوران اسارت؛ از لحظهای که رزمندهای به اسارت دشمن در میآید تا لحظه آزادی از اردوگاههای دشمن سراسر رنج و درد است اما برخی لحظات در این میان بسی دردناک تر است و معمولا تا پایان عمر در یاد آزادهای که از بند اسارت آزاد شده میماند. مانند لحظهای که رزمندهای به اسارت دشمن در میآید و تصوّر آن معمولا تا لحظاتی قبل از این لحظه برایش دشوار و حتی باورناپذیر بوده است. این موضوع دستمایه کتاب «تابستان1369»؛ چهل خاطره از لحظه اسارت رزمندههای ایرانی به انتخاب و قلم مرتضی سرهنگی شده است؛ کتابی که خواننده را به لحظههای دردناک اسارت چهل رزمنده ایرانی میبرد و لبریز از بهت، تأمل، تدبیر و استقامت تکتک رزمندگان ایرانی است که گزیدهای از خاطرات اسارت آنها توسط یکی از چهرههای سرشناس ادبیات مقاومت، مرتضی سرهنگی انتخاب شده و درباره آن خاطره قلمفرسایی کرده است. سرهنگی در ابتدای کتاب و در بخش«اشاره» آورده است: یک ساک دستی کوچک، یک تن نحیف و یک روح آزرده، همه سوغاتی بود که اسیران ایرانی از اردوگاههای عراق آورده بودند. آنها را دیده بودم، همان تابستان گرم1369 در مرز خسروی... دیده بودم چطور خودشان را به این طرف مرز میرسانند، سر روی شانه این خاک میگذارند و آرام میگریند! بعدها وقتی پا به دنیای خاطرات این اسیران گذاشتم، فهمیدم بذر رنجی که از لحظه اسارت در بطن آنها نطفه میبندد، در سالهای سخت اسارت جان میگیرد و بزرگتر میشود. برای زنده ماندن راهی ندارند جز اینکه روی زخم روحشان مرهم بگذارند و تاب بیاورند. یک روز با خودم گفتم حیف است این لحظههای اسارت که تنوع زیادی هم دارد، بیخواننده بماند...» او در ادامه اشاره میکند که با 360عنوان کتاب با موضوع مورد نظر روبهرو شده و بعد از مطالعه دقیق همه آن آثار و بعد از سه سال به چهل خاطره رسیده است. برای هر خاطره یک «درباره» نوشته و از متن کتاب هم اگر به خاطرهای که قصه تلخ یا شیرین داشته برخورده، آن را هم به متن درباره اضافه کرده است. سرهنگی همچنین با اشاره به چهار دهه فعالیت در حوزه ادبیات دفاعمقدس یادآوری کرده، پس از چهل سال کار در ادبیات جنگ، اینها انتخاب من است. انتخابهای سرهنگی با ملاک و معیار مشخصی صورت گرفته که همین مسئله بهکار او هویت مستقلی میبخشد. نخستین نکته، تفاوت در لحظه اسارت است بهگونهای که لحظهِ اسارت هر آزادهای با لحظه اسارت آزاده دیگر متفاوت است. از موقعیت زمانی و مکانی گرفته تا نحوه مواجه با نیروهای دشمن در لحظه اسارت. نکته بعدی، لحاظ کردن قشرهای گوناگون رزمندگان، از بسیجی و سپاهی و سرباز و امدادگر گرفته تا طیفهای دیگر مانند زنان و روحانیون و حتی مردم عادی که هر کدام در شرایط متفاوت لحظه اسارت را تجربه کردهاند. مورد بعدی، درنظر گرفتن اشراف سرهنگی به پیرامون و حاشیههای کتاب است. از آشنایی با راوی یا همان آزادهای که خاطراتش در کتاب آمده تا مراحلی که از زمان بازگویی خاطرات تا تهیه و انتشار کتاب سپری شده و حتی حاشیههای بعد از انتشار اثر که به جذابیت کتاب «تابستان1369» افزوده است. سرهنگی این نکات را با عنوان و سر کلیشه مشترک«درباره این خاطره» در انتهای خاطره انتخابی خود آورده است.
هر یک از چهل خاطره اصلی با عنوان و تیتر جداگانه در کتاب آمده و در پایان خاطره، مشخصات نسبتاً کامل کتابی که خاطره از آن گزینش شده قید و در ادامه، مطلب«درباره این خاطره» ضمیمه آن خاطره شده است.
چاپ اول (1401) کتاب «تابستان1369»؛ چهل خاطره از لحظه اسارت رزمندههای ایرانی اثر مرتضی سرهنگی در 324صفحه، شمارگان 1250نسخه و قیمت 94000تومان از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.