
در جریان اغتشاشات اخیر 9بسیجی، یک ارتشی، یک مامورانتظامی و یک همیار پلیس به شهادت رسیدند
جانهایی برای دفاع از امنیت

درگیریها و ناآرامیهای روزهای اخیر علاوه بر به بار آوردن خسارات فراوان، جان افراد زیادی را گرفته است. برخی از آنها، کسانی هستند که برای تامین امنیت و مقابله با آشوبگران وارد خیابان شدند اما در جریان حمله ناجوانمردانه آنها به شهادت رسیدند.
از جانبازی تا شهادت
یکی دیگر از شهدای روزهای اخیر شهید ستوانیکم مسلم جاویدیمهر است. افسر تیپ۲۷۷ شهید تولایی قوچان که روز چهارشنبه گذشته در جریان درگیریها در شهرستان قوچان به شهادت رسید. این شهید که از یادگاران دوران 8سال دفاعمقدس بود و به درجه جانبازی رسیده بود با غیرت خود مقابل تهاجم آشوبگران ایستاد تا از وارد کردن خسارت به بیتالمال جلوگیری کند و در این راه نیز به شهادت رسید. بهدنبال شهادت این شهید، پیکر او پس از تشییع در مشهد مقدس به قوچان منتقل شد و پس از اقامه نماز در زادگاهش در شهر مزرج به خاک سپرده شد.
شهیدی که ناجی دوستش شد
رسول دوست محمدی جوانی مشهدی است که این روزها رنگ و بوی شهادتش در شهر پیچیده است. او طبق روال هر سال به اتفاق دوستان هیئتیاش شهر و محله را برای پذیرایی از زائران امام هشتم(ع) آماده میکرد. او که به تازگی از سفر زیارتی اربعین بازگشته بود، به فکر برپایی موکب برای دهه آخر صفر در حوالی تقاطع بلوار کلاهدوز و سناباد بود تا خیمه عزای حسینی پا بر جا باشد اما حادثهای تلخ او را از خانوادهاش گرفت. این حادثه حوالی ساعت۲۳ شامگاه سیام شهریور۱۴۰۱ توسط اغتشاشگران رخ داد. عدهای که در حال تخریب اموال عمومی بودند به رسول دوست محمدی و دوستانش هم حمله کردند. یکی از دوستان رسول میگوید: رسول ناجی من شد و خودش به شهادت رسید. سرکرده اغتشاشگران را زیرنظر داشتم. صورتش را پوشانده بود و فحاشی میکرد. منتظر ماندم تا اینکه او خودش را به پیادهرو رساند. از جلوی من عبور کرد. بلافاصله از پشت سر دستم را دور کمرش حلقه زدم و محکم گرفتمش. تاریک بود و چاقوی دستش را ندیدم و با همان چاقو چند ضربه به بازوی من زد. خون زیادی از من سرازیر شد و بی حال شدم. در این هنگام فقط متوجه شدم کسی از پشت برای نجات جان من آمد. او رسول بود. آن شرور بی وجدان همان چاقو را در قلب رسول فرو کرد و رسول را به شهادت رساند.
بهدنبال شهادت رسول دوستمحمدی، سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور در تماس تلفنی با خانواده او ضمن ابراز مراتب تسلیت خود درخصوص این واقعه دلخراش و دلجویی از خانواده این شهید بزرگوار، بر پیگیری و برخورد قاطعانه با مسببین شهادت وی تأکید کرد. رئیسی حضور غیرتمندانه شهید دوستمحمدی در صحنه دفاع از امنیت را نماد زمانشناسی، ولایتمداری و میهندوستی این شهید برشمرد و گفت: امنیت ایران اسلامی و ملت شریف ایران، مرهون مجاهدت و خون هزاران شهید همچون شهید دوستمحمدی است و دولت و ملت ایران با جان و دل قدر این امنیت و همه مدافعان و مجاهدان این عرصه را میدانند.
جان فدای آرمان
در جریان ناآرامیهای روزهای گذشته، یکی از مدافعان امنیت که جانش را پای آرمانش فدا کرد، یک بسیجی به نام حسین تقیپور بود. او بر اثر حمله آشوبگران در محله تهرانپارس دچار جراحت شدید شد و ساعاتی بعد درحالیکه به بیمارستان بقیهالله منتقل شده بود، به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
شهید تقیپور از بسیجیان فعال سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ بود که توسط اغتشاشگران در ناآرامیهای اخیر در محله تهرانپارس به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر مطهر شهید حسین تقیپور صبح روز سهشنبه 5مهرماه از مقابل مسجد امام سجاد(ع) تا امامزاده عقیل(ع) در اسلامشهر تشییع شد.
شهادت پلیس وظیفه شناس بهدست اشرار
نیروهای پلیس، بهخصوص یگان امداد در مقابله با تجمعات اخیر، نقش مؤثری دارند و برای بازگرداندن آرامش به جامعه از جان مایه میگذارند. مثل استوار یکم، فرید کرمپور که در جریان درگیریهای خیابانی در پرند به شدت مجروح شد و پس از چند روز به شهادت رسید. شهید کرمپور که از نیروهای یگان امداد شهرستان رباط کریم بود، شامگاه30شهریور ماه امسال در شرایطی که برای کنترل تجمعات به ماموریت رفته بود، بر اثر حمله اشرار بهشدت مجروح و به بیمارستان منتقل شد. از همان روز کادر پزشکی همه تلاش خود را برای مداوای این مأمور وظیفه شناس انجام دادند اما شدت جراحات او به حدی بود که سرانجام پس از یک هفته به شهادت رسید. بهدنبال شهادت این شهید والامقام پیکر او روز گذشته (چهارشنبه) با حضور مسئولان، مردم و خانواده شهید از چهارراه فدک شهر پرند تشییع و برای خاکسپاری به زادگاهش در استان لرستان منتقل شد.
بسیجی دهه هشتادی
برخی از شهدای اغتشاشات اخیر، جوانان دهه هشتادی بودند، مانند شهید امیررضا اولادی که در جریان حمله آشوبگران در شیراز به شهادت رسید. او دومین شهید درگیریهای روزهای گذشته شیراز بود. حالا هرچند جای او در خانه و محله خالی است اما پدر و مادرش به او افتخار میکنند. مادرش میگوید: نیروهای مسلح حافظ حریم حرمت خانواده و ناموس مردم هستند و همه ملت ایران مدیون زحمات آنها هستیم. امیررضا هدیه کوچکی بود که به رهبر، کشور، امنیت کشور و ناموس ایران تقدیم کردم و امیدوارم لیاقت مادر شهید بودن را داشته باشم. پدر شهید اولادی نیز میگوید: امیدواریم رهبر معظم انقلاب شهادت فرزندم را بهعنوان هدیه بپذیرند و به کوری چشم دشمنان این راه ادامه دارد. نیروهای مسلح برای ما دلگرمی هستند و این از افتخارات ماست که در کشوری زندگی میکنیم که امنیت اش زبانزد است. پیکر شهید امیررضا اولادی همراه با پیکرهای مطهر ۲ شهید دوران دفاعمقدس تشییع و در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.
شهید دهه هشتادی
یکی از جوانترین شهدای روزهای اخیر، علی اصغر قورتبیگلو است؛ بسیجی فعال یکی از پایگاههای نیروی مقاومت بسیج شهر کرج که در جریان تجمعات غیرقانونی چهارشنبهشب گذشته توسط عدهای اغتشاشگر به درجه رفیع شهادت نایل شد. او متولد سال۱۳۸۱ بود و ۲۰سال داشت و در رشته حسابداری تحصیل میکرد. حالا چند روزی است که خانواده شهید قورتبیگلو داغدار شدهاند و جگرگوشه خود را در راه حفظ امنیت این مرز و بوم فدا کردهاند. اکبر قورتبیگلو، پدر علیاصغر، آتشنشان بود. او که سالها جانبرکف برای نجات ملت تلاش میکرد، حالا پسرش مدافع امنیت و جان و مال مردم شده است. تکپسر خانواده «قورتبیگلو» قهرمان شهر و محله و کشورش نامگرفته و جاودانه شده است. «عاشق دفاع از حرم و مدافعان حرم بود»، این را خواهرش میگوید و حرفهایش را با بغضی تکمیل میکند: «علی خیلی دوست داشت شبیه شهید حججی باشد و راه او را برود...» و حالا علیاصغر شهید مدافع وطن است، شبیه آرزوهایش، شبیه حججی. مادر علیاصغر میگوید که «پسرم میخواست مدافع حرم بشود اما من میگفتم که یک پسر بیشتر ندارم...» و حالا دیگر علیاصغر نیست که به مادر داغدیدهاش بگوید «مگر مادرهای دیگر چند تا پسر دارند؟»
کشاورزی که مدافع امنیت شد
شهدای روزهای اخیر اغلب جوان هستند و هر کدام در حرفههای مختلفی مشغول بهکار بودند. یکی از آنها شهید سیدعباس فاطمیه بود. جوان بسیجی که کشاورزی میکرد اما زمانی که دید اغتشاشگران درصدد آسیبزدن به کشور هستند، به مقابله با آنها پرداخت و جانش را در این راه فدا کرد. بسیجی شهید سیدعباس فاطمیه، عضو گردان بیتالمقدس حوزه ۲۴ نوشینشهر ارومیه بود که چند شب قبل هنگام مقابله با اغتشاشات در ارومیه، توسط اغتشاشگران به وسیله ضربات میله فلزی و سنگ مورد هجمه قرار گرفت. او از آن شب در کما به سر میبرد و وضعیت وخیمی داشت تا اینکه سرانجام روز پنجشنبه گذشته به شهادت رسید. سیدعباس اهل روستای باشلان بوشلو در نوشینشهر ارومیه و به شغل کشاورزی مشغول بود و پس از شهادت با حضور پرشور مردم انقلابی، ولایتمدار و قدرشناس این شهر از میدان انقلاب تا ابتدای خیابان خیام شمالی ارومیه تشییع شد.
پسر یکونیمساله، یادگار شهید
پدر، عکس پسرش را روی دست گرفته، بغضش را فرو میخورد و جلوی اشکهایش را بهسختی میگیرد و با صدای لرزانش میگوید: «این پسر جوان من است، عباس خالقی.» عباس هم دهه هفتادی است، تازه ۲۴سالش تمامشده بود، پدرش باورش نمیشود که اینقدر زود ماجرای عباس تمامشده است و حالا او مانده و فرزند ۱.۵ساله پسرش. تیمور خالقی که ۲۵سال است در تاکستان زندگی میکند، روایت روز حادثه را اینطور بازگو میکند: «حوالی ساعت هفتونیم بود که رفت داروخانه برای دنداندردش مسکن بگیرد...» و دیگر عباس برنگشت. عباس را آشوبگران با گلوله به شهادت رساندند، او عضو فعال بسیج محله بود و چندسالی است که در یک شرکت مشغول بهکار شده بود. پدر شهید میگوید: همه نگرانیام سؤالات فردای پسر ۱.۵ساله عباس است. اگر چند ماه دیگر پرسید «پدر من را چهکسی کشت و چرا؟ چه جوابی باید به او بدهم». پسر کوچک عباس تازه یاد گرفته است که «بابا» بگوید، اما حالا دیگر بابا نیست که بقیه کلمات و جملات جدید پسرش را با ذوق بشنود و جواب بدهد. تیمور خالقی دیگر جلوی اشکهایش را نمیتواند بگیرد، از قوای سهگانه میخواهد کسی که پسرش را از او گرفته، شناسایی کنند و جواب سؤالاتش را بدهند. زیر لب حرفهایش را میخورد و زمزمه میکند «چه بدی با پسر من داشتید؟ مگر چه کار کرده بود؟!»
شهادت پرستار بسیجی در آمل
یکی دیگر از شهدای امنیت از پرستاران بیمارستان امام خمینی آمل بود. او که محمد فلاح نام داشت و متولد 68 و دارای یک فرزند پسر 6ساله بود، پس از پایان کارش در بیمارستان بهعنوان پرستار عازم خانهاش در روستای معلمکلای بخش سرخرود شهرستان محمودآباد بود که با مشاهده فعالیت همکاران درمانیاش برای امدادرسانی به مصدومان اغتشاشات به کمک آنها رفت اما هدف اصابت تفنگ ساچمهای قرار گرفت و به شهادت رسید.
پدر این شهید میگوید: پسرم بهعنوان بسیجی فعال در گردان امام حسین(ع) و در رسته بهداری فعالیت میکرد. پسرم یک پرستار بود و در حال امداد او را زدند. زدن پرستاری در حال امدادرسانی به یک مصدوم قابل توجیه نیست و این نشان میدهد که هدف آنها چیز دیگری بوده است.
وداع با بسیجی که عاشق شهادت بود
دوستان، همرزمان و خانوادهاش همه جمع شده بودند تا برای آخرینبار با حسین وداع کنند. هیچکس باورش نمیشد که او به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسیده است. شنبه، دوم مهرماه برای نزدیکان حسین اوجاقی روز تلخی بود. آنها پیکر او را از میدان شهدا به سمت میدان ساعت تبریز بدرقه و با او وداع کردند. حسین هفته گذشته در جریان اغتشاشات، هنگام مقابله با آشوبگران، با سلاح سرد به شهادت رسید.
بهروز اوجاقی زنوز، پدراو در اینباره میگوید: عصر در منزل بودم، از بیرون صداهایی به گوش میرسید، از آنجایی که در طبقه چهارم هستیم، از پنجره بیرون را نگاه کرده و دیدم آشوبگران دو نقطه شهر را به آتش کشیده و به سمت خیابان قونقا در حرکت بودند. از خانه بیرون آمده و تا خیابان اصلی رفتم. متوجه شدم اغتشاشگران بانک را تخریب کرده و آتش زدهاند و همچنان در حرکت هستند، سپس با نیروهای یگان ویژه درگیری پیش آمد و من به خانه برگشتم. ساعت ۷ و ۸ شب بود تلفن منزل به صدا درآمد. وقتی گوشی تلفن را جواب دادم، یکی از دوستان پسرم بود که از پایگاه محل تماس گرفته بود، گفت حسین آقا در بیمارستان است بیایید آنجا. پدر شهید در ادامه میگوید: با عجله خودم را به بیمارستان رساندم. در ابتدا جوابی ندادند و گفتند پسرت در اتاق عمل است، ولی من از صحبتهای دوستان و ناراحتی و غصه چند نفر از فرماندهان که قبل از من در بیمارستان بودند، فهمیدم که پسرم شهید شده است و آنها نمیدانند چگونه این خبر را به من اعلام کنند. وقتی خودم متوجه موضوع شدم به آنها گفتم حتما پسرم شهید شده است که شما اینگونه ناراحت هستید و آنها تأیید کردند. شهادت شهید اوجاقی باعث شد رئیسجمهور برای عرض تسلیت با خانواده او تماسی تلفنی برقرار کند. رئیسی در این گفتوگو با قدردانی از مجاهدتهای این شهید والامقام در مقابله با آشوبگران و صیانت از امنیت شهر تاریخی و ولایتمدار تبریز در روزهای گذشته، شهادت او را به خانوادهاش تبریک و تسلیت گفت. او همچنین حضور پرشکوه مردم در مراسم تشییع شهید اوجاقی را نماد دلبستگی جامعه با فرهنگ ایثار و شهادت دانست.
شهادت فرزند شهید
یکی دیگر از شهدای روزهای اخیر رضا زارع مویدی، همیار پلیس است که در شیراز به شهادت رسید. فرمانده انتظامی استان فارس درباره جزئیات شهادت وی میگوید: در پی تشویق و ترغیب مردم برای پیوستن به کمپینهای مختلف توسط رسانههای معاند، عدهای فریبخورده شامگاه سهشنبه ۲۹ شهریور در خیابان معالیآباد شیراز تجمع کردند. این افراد پس از سردادن شعارهای ساختارشکن، اقدام به درگیری با مأموران کردند. متأسفانه در جریان این درگیری یک نفر همیار پلیس به نام «رضا زارع مویدی» نیز به درجه رفیع شهادت نایل آمد. از شهید رضا زارعمویدی ۳۷ ساله؛ فرزند شهید انوشیروان زارعمویدی، ۲ فرزند دختر یک و ۹ ساله به یادگار مانده است.
زائری که به مشهد نرسید
بار سفر را برای مشهد بسته بود، قرارشان برای زیارت آخر صفر مدار شده بود. دوستش میگوید «میخواستیم به زائران امام رضا خدمت کنیم و قول و قرار جمعه همین هفته بود که راهی مشهد شویم....» جمعهای که رسید اما زائرش نرسید. همه روایتها از محمدحسین سروریراد پر از حرفهای خوب است. از هرکسی که میپرسی دوست و آشنا و هممحلهای کلی حرف و حکایت شنیدنی دارند. زائر اربعین و مسافر سفر نیمهتمام امام رضا(ع) هنوز ۲۲سالش تمام نشده بود که به ضرب گلوله آشوبگران به شهادت رسید. مادر داغدیده از نماز اول وقت و ترکنشده پسرش میگوید و شهادتش در راه حفظ حرمت حجاب زنان و امنیت وطن. پسر جوان و خلاق پایگاه مقاومت بسیج محله ایدههایش برای هفته دفاعمقدس برتر شده بود و حالا پیکرش در این هفته روی دوش مردم گرمسار حماسه شده است، «حماسه قهرمانی یک دهه هفتادی مدافع امنیت.»