• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 11 مهر 1401
کد مطلب : 172656
+
-

بازخوانی ریشه‌های فروپاشی ارتش نوین رضاخانی، در برابر متفقین

خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم!

نگاه
خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم!

معصومه رضایی _  تاریخ‌پژوه

ارتش دستاورد ویژه و رکن اصلی سیاست‌ورزی و نظامی‌گری رضاخان محسوب می‌شد. اما با وجود هزینه‌های هنگفت برای تجهیز و سازماندهی نیروهای مسلح، ارتش رضاخانی دارای قدرتی پوشالی و شکننده بود که با کوچک‌ترین تحرک خارجی نسبت به مرزهای ایران، بدون مقاومت تسلیم شد و مهاجمین با خیال راحت، کشور را اشغال کردند. در همین راستا، در این مجال مهم‌ترین نقاط ضعف ارتش رضاخانی مرور می‌شود:

1- اختلافات درونی
اغلب فرماندهان ارتش رضاخان، بر سر مسائل مختلف با یکدیگر اختلاف داشتند. رضاخان هم نه‌تنها جلوی این درگیری و منازعات در ارتش را نمی‌گرفت، بلکه خود به آن دامن می‌زد و فضایی از تحریک، دسیسه و بی‌ثباتی در فرماندهان عالی ایجاد می‌کرد.(1)

2- فساد مالی و اداری
در دوران سیاه حکومت رضاشاه، ارتش به‌عنوان ابزار وحشیانه حفظ رژیم استبدادی، به‌شدت از مردم فاصله داشت و صاحب‌منصبان نظامی با حمایت شخص شاه، ثروت‌های هنگفتی به‌دست آورده بودند (2) و املاک و اراضی گسترده‌ای از مردم را، با زور و فشار به تملک خود درآوردند و به وسیله این جنایات و فساد اقتصادی، فرماندهان نظامی به یکی از زمینداران اصلی ایران تبدیل شدند.(3) به همین دلیل بود که وقتی متفقین در شهریور1320 به ‌ایران حمله کردند، با وجود ظاهر پرزرق و برق ارتش رضاخانی، نظامیان غرق در رشوه‌گیری و فساد و چپاول اموال ملت، در بی‌اطلاعی تمام و نوعی استیصال و بی‌سروسامانی سیر می‌کردند و غافلگیر شده و ناتوان از اتخاذ هرگونه آرایش تدافعی شده بودند. (4)

3- بی‌توجهی نسبت به نیروهای نظامی غیرمرکز
رضاخان تنها به تقویت ارتش مرکزی همت گماشت و سایر نیروهای نظامی در مناطق مختلف کشور، از چنان قدرت و جایگاهی برخوردار نبودند که بتوان به آنها در شرایط مختلف نظامی اعتماد کرد. عدم‌رسیدگی صحیح شاه به نیروهای نظامی مستقر در مناطق مرزی و بی‌تفاوتی وی نسبت به فرماندهان نظامی در مناطق دوردست، منجر به شکنندگی ارتش در برابر دشمنان خارجی و هراس بنیادین آنها در برابر مهاجمان بیگانه شد. این مسئله گواهی بر این بود که ارتش پهلوی که در داخل به سرکوب مردم مشغول بود، هیچ قدرتی در برابر نیروهای خارجی نداشت و زورآزمایی آنها، فقط در برابر مردم بی‌دفاع ایران بود و با کوچک‌ترین تهدیدی، فرار را به قرار ترجیح دادند.

4- نفوذ قدرت‌های خارجی و مستشاران انگلیسی
انگلیس بعد از تسلط رضاخان بر سرنوشت ملت ایران، تلاش کرد تا ساختار نظامی ایران را، براساس نیازهای خود سازماندهی کند و حتی تغییراتی در آن ایجاد کرد(5) و در همین راستا، فرصت خوبی برای نفوذ و رخنه در نهاد ارتش به‌دست آورد. چنانچه اغلب فرماندهان نظامی در دوره رضاشاه، به قدرت‌های خارجی به‌ویژه سیاست‌های استعماری انگلستان وابسته بودند. (6) نفوذ و رخنه نیروهای خارجی در بدنه نظامی پهلوی، به حدی بود که چرچیل و روزولت اذعان کردند؛ «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم.»(7)

5- عدم‌تشکیلات منظم و آمادگی برای دفاع نظامی
نقاط ضعف بسیاری در سازمان نظامی به‌اصطلاح مدرن رضاشاه وجود داشت که از منظر گزارش‌های مأموران آمریکایی، این ضعف‌ها به قرار زیر است؛«الف. اگرچه تجهیزات فعلی ارتش تجهیزات خوبی است، ولی مقدار آن کافی نیست و کمبود مهمات برای سلاح‌های سنگین به قدری است که می‌گویند فقط کفاف یک روز جنگ را می‌دهد.
ب. با توجه به مکانیزه شدن بخشی از پیاده نظام و توپخانه، کار با ماشین آلات نظامی مدرن و پیچیده برای سربازان مشکل است.
ج. آموزش‌های نظامی بسیار کوتاه و ناچیز و تاکتیک‌های جنگی، هنوز ابتدایی است.
د. فقدان افسران قابل به خوبی مشهود است و می‌گویند که ارتش در کارهای ستادی نیز، بسیار ضعیف عمل می‌کند.
ه‍ . از آنجایی که ارتش ایران سابقه جنگیدن ندارد، احتمالا در مواقع اضطراری رهبری خوبی نخواهد داشت و روحیه سربازانش بسیار پایین خواهد بود.» (8)
به همه ضعف‌های ارتش رضاخان، باید یک مورد دیگر نیز اضافه کرد و آن ضعف و زبونی شخص رضاخان در برابر دولت‌های غربی بود. به‌طوری که ترس او از دول غربی باعث می‌شد، هر لحظه به فکر فرار و پنهان شدن باشد و این ترس از طریق رضاخان، به ارتش او نیز منتقل می‌شد. چنانچه جعفر شریف‌امامی، استاد اعظم لژ فراماسونری و از وابستگان و وفاداران جدی رژیم پهلوی، در خاطرات خود می‌نویسد: «روزی موقع خروج دیدم که سرگرد لئالی معاون پلیس راه‌آهن، در ایستگاه راه‌آهن یک گوشی تلفن به‌دست راست و یک گوشی دیگر را به‌دست چپ گرفته و مطالبی را که از یک طرف شنید، به طرف دیگر بازگو می‌کند. چند دقیقه ایستادم. دیدم می‌گوید که روس‌ها از قزوین به سمت تهران حرکت کرده‌اند و ایستگاه بعد نیز مطلب را تأیید کرده و بدون (تحقیق)، موضوع را به رئیس شهربانی با تلفن اطلاع می‌دهد و او موضوع را به هیأت وزیران و از آنجا به دربار و به اعلیحضرت خبر می‌دهند. ایشان [رضاخان] هم دستور می‌دهند که فورا اتومبیل‌ها را آماده کنند که به طرف اصفهان حرکت کنند. به راه‌آهن تلفن کرده و خط قزوین را گرفتم. پس از بررسی و پرسش از ایستگاه‌ها، معلوم شد چند کامیون عمله که بیل‌های خود را در دست داشتند، به طرف تهران می‌آمده‌اند و چون هوا تاریک بود، نمی‌شد درست تشخیص دهند، تصور کرده‌اند که قوای شوروی است که به طرف تهران می‌آید. لذا بلافاصله مطلب را به اعلیحضرت گزارش دادم تا از حرکت خودداری شود... .»(9)
* پی نوشت‌ها در سرویس تاریخ همشهری موجود است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید