بهانههای خوشی با سالمندی
فاطمه عباسی _ روزنامهنگار
ما، همین ما که خیلی جاها به فرهنگ چندین هزار سالهمان مینازیم و معتقدیم آیین و سنن ایرانی، مثل و مانند ندارد، دیگر نه سراغی از آیینها و سنتهای قدیمی میگیریم و نه برایمان مهم است که فلان تاریخ در تقویم چه مناسبتی دارد. فراموشکار شدهایم و یادمان رفته برگزاری بعضی از این رسوم، فرهنگ کشورمان را زنده و پویا میکند.
اجازه بدهید برویم سر اصل ماجرا؛ بزرگداشت پدربزرگها، مادربزرگها و سالخوردگان، رسمی باستانی در ایران بوده و حدود 3هزار سال پیش روزی به آن اختصاص داده شده بود و به این مناسبت، مراسمی برگزار میشد. احتمالا نام چنین رسمی تا به حال به گوشتان هم نخورده. (البته اگر مطالعهای در این زمینه نداشتهاید) اما ایرانیها این روز را که «اَشیش وانْگ» نام داشت و روز رحمت خدا، اخلاق، معنویت و روانِ پاک بود، برای ادای احترام به سالخوردگان جشن میگرفتند. در کتاب فرهنگ اساطیر نوشته جعفر یاحقی هم درباره این آیین گفته شده: «ایرانیان، نخستین مردمانی بودند که ارج نهادن به سالخوردگان را وظیفه خود دانسته و ۲۵شهریور هر سال، برای بزرگداشت سالمندان جشن میگرفتند که پیشینه این فرهنگِ نیک، به 3 هزار سال (پیش) میرسد؛ هر چند این تاریخ به عید نوروز سپرده شد.» این سنت بعد از انقراض ساسانیان، چون در ایام نوروز رفتن برای دیدن پیران قوم رسم شده بود، بهتدریج کمرنگ و به فراموشی سپرده شد. حالا اینکه چهکسی گفته آدم باید سالی یکبار آن هم عید به عید برود دیدن بزرگترها را نمیدانیم، اما این آیین زیبا اگر احیا شود میتواند تأثیر زیادی بر روحیه سالمندان، پدربزرگها و مادربزرگهایمان داشته باشد. درست است که برای دیدن و رسیدگی به بزرگترها رسم و رسوم لازم نیست، اما سالمندان که در دنیای پر مشغله امروز، کمتر فرزندانشان را میبینند و تنهایی رنجشان میدهد، دلشان با همین بهانههای کوچک هم خوش میشود.